دردÙاع از نظریات لوی-برول یدالله موقن
For Lucien Levy-Bruhl
ذهنیت ها ÛŒ غیر غربی در مقایسه با ذهنیت های ما، عادتهای ذهنی متÙاوتی دارند.» Ùˆ در یادداشت دیگری(به تاریخ سپتامبر- اوت1938) Ù…ÛŒ نویسد:« به نظر من آمیختگی هنوزهم چیزی اساسی در ذهنیت ابتدایی Ùˆ شاید در ذهن بشر است. آمیختگی وزنه ای متمم Ùˆ شاید وزنه ای متقابل با اصول انتظام بخش تÙکر منطقی باشد. اما اگر چنین است میدان عمل آمیختگی از کجا آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ به کجا خاتمه Ù…ÛŒ یابد؟(...) Ùˆ چون به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آمیختگی مستلزم چیزی است Ú©Ù‡ شدیداٌ در برابر Ùهم پذیر شدن طغیان Ù…ÛŒ کند، پس چگونه Ù…ÛŒ توان این موضوع را هضم کرد Ú©Ù‡ ذهن انسان Ù…ÛŒ تواند درعین Øال هم سرچشمۀ عقلانیت باشد وهم غیرعقلانیت(irrational)؟»
. یعنی ذهن بشر هم علم را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند Ùˆ هم خراÙات را
یدالله موقن
در دÙاع از نظریۀ لوی-برول
For Lucien Levy-Bruhl by Yadollah Moughen
كساني كه تØصيلات دانشگاهي خود را در Ùيزيك نظري به انجام رسانده Ùˆ به مباØØ« ÙلسÙÙŠ نسبيت خاص وعام Ùˆ مكانيك كوانتوم علاقهâ€Ù…ند باشند با انتقادهايي كه از اين تئوريها ميâ€Ø´ÙˆØ¯ آشنا هستند Ùˆ ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯ كه خصلت هر نظريۀ علمي انتقادپذيري آن است؛ Ùˆ علم،علم نيست اگر در بØران به سر نبرد Ùˆ نظريه هاي پذيرÙته شدهâ€Ø§Ø´ مورد انتقاد Ùˆ بازنگري قرار نگیرند. در اينجا براي روشن شدن بØØ«ØŒ انتقادهايي را كه بر نظريه هاي نسبيت ومكانيك كوانتوم گرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ به اجمال از نظر ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø§Ù†ÙŠÙ…. ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه مكانيك نيوتني Ùˆ معادلات ماكسول در الكترومغناطيس اعتبارشان را در درون اتم از دست مي دهند. اما به رغم اين، مكانيك كوانتوم بر Ùيزيك كلاسيك متكي است، واين وضع٠بسيار عجيبی است. مكانيك كوانتوم همچنان كه از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ÙƒÙˆØ§Ù†ØªØ§ بر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ از كميات منÙصل بØØ« ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ولي نسبيت از كميات متصل. يعني ميان سه Øوزۀ Ùيزيك كه عبارت باشند از: Ùيزيك كلاسيك، مكانيك كوانتوم Ùˆ نسبيت، شكاÙهاي عميق Ùˆ پهناوري وجود دارند. به سخن ديگر،علم Ùيزيك در بØران به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯. شايد اين وضع بØراني را تاريك انديشان Ùˆ علم ستيزان مستمسك قرار دهند Ùˆ بگويند كه وقتي وضع دقيقترين علم تجربي از اين قرار باشد واي به Øال ديگر رشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علم؛ واعلام كنند كه شالودۀ علم بر آب است. ورنر هايزنبرگ(1976-1901)ØŒ كه از Ùيزيكدانان برجستۀ اين قرن بود، در خصوص انتقادهايي كه همواره به نظريه هاي جديد علمي ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ در كتاب خود: «Ùيزيك Ùˆ ÙلسÙه» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«در سراسر تاريخ علم هميشه كشÙيات تازه Ùˆ انديشه هاي جديد سبب مناقشات علمي شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ آثار مجادلهâ€Ø¢Ù…يزي انتشار ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه در آنها انديشه هاي جديد مورد انتقاد قرار گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯. اما چنين انتقادهايي اغلب براي تكامل آن انديشهâ€Ù‡Ø§ Ù…Ùيد بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. ولي اين مناقشات هرگز به آن شدت Ùˆ Øدّت نبودند كه در خصوص نظريۀ نسبيت Ùˆ تا Øدود كمتري نظريۀ كوانتوم دامن زده شدند. در هردو مورد، مسائل علمي سرانجام با مسائل سياسي درآميختند Ùˆ بعضي از دانشمندان براي به كرسي نشاندن نظرات خود به روشهاي سياسي دست يازيدند».1
وقتي منتقدان نسبيت ومكانيك كوانتوم براي كوبيدن نظريات علمي به روشهاي سياسي متوسل ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒ به طريق اولي مخالÙان نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جديد در علوم اجتماعي براي توجيه انتقادهاي خود از وسايل سياسي سود ميâ€Ø¬ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ كه مورد بارز آن، انتقاد از نظريات لوي- برول است كه بيشتر جنبهâ€ÙŠ سياسي Ùˆ عقيدتي دارد تا علمي.
هربرت دينگل كه استاد ممتاز تاريخ Ùˆ ÙلسÙÛ€ علم در دانشگاه لندن بود،هنگامي كه اينشتاين نظريۀ نسبيت خاص را ارائه داد به طرÙداري از آن برخاست Ùˆ كتابي نوشت با عنوان:« نظريۀ نسبيت خاص». دينگل بعداً در مقدمۀ چاپ چهارم كتاب(1961) چنين نوشت:«از زمانی Ú©Ù‡ این کتاب تØریرشد، به دلایلی Ú©Ù‡ به نظر خودم قطعی هستند ØŒ نظريۀ نسبيت به نظرم دیگر اعتبار ندارد. اما این موضوع را همگان نپذیرÙته اند Ùˆ این مسأله مورد بررسی قرار نگرÙته است Ú©Ù‡ تاآنجا Ú©Ù‡ به شواهد آزمایشی ارتباط Ù…ÛŒ یابد Ù…ÛŒ توان نظریۀ دیگری را جایگزین نسبیت کرد؟»2
ولي دينگل Ùقط به نوشتن مقدمۀ جديدي بر كتاب خود اكتÙا نكرد Ùˆ در مجلۀ ليسنر Listener) )مقالهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ در اين خصوص نوشت Ùˆ سرانجام در سال1971 كتاب خود:« علم در چهار راه ها» را منتشر كرد Ùˆ در آن نوشت:
«من در سه موقعيت پياپي اثبات كردهâ€Ø§Ù… كه نظريهâ€ÙŠ نسبيت خاص غلط است. سخنان من به طور كلي ناشنيده مانده Ùˆ ... دلايلم ناديده گرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ نظريۀ نسبيت خاص همچنان شالودهâ€ÙŠ آزمايشهاي جاري در Ùيزيك است Ùˆ پيشâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠâ€Ù‡Ø§ همچنان بر پايۀ نسبيت خاص صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯.
اين وضع عواقب وخيمي براي Ùيزيك نظري Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دارد زيرا نبايد اين Øقيقت را كتمان كرد كه آزمايشهاي Ùيزيكي مدرن چنان سرشتي دارند كه هر گونه خطري كه در نتايج نظري]پيشâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ شده[ صورت گيرد مي تواند به پرداخت بهاي سنگيني منجر شود؛ مثلاً ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ Ùاجعهâ€Ø§ÙŠ در تاسيسات انرژي اتمي به بار آورد، كه علت آن ناشناخته ميâ€Ù…اند؛ اما شكي نيست كه وقتي اÙكار عمومي به علت آن] كه غلط بودن نسبيت خاص است[ پي برد، كه بيâ€Ø´Ùƒ اين موضوع Ùاش خواهد شد، Ùˆ مطلع خواهد گشت كه در خصوص مسئوليت در قبال چنين Ùاجعهâ€Ø§ÙŠ بيشتر آشكارا هشدار داده شده بود، كه اگر هم اين هشدار شنيده شده باشد كلاً به آن اعتنايي نشده است، در آن صورت واكنش اÙكار عمومي شديد Ùˆ شديد بودنش نيز موجه خواهد بود».3
Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ پروÙسور دینگل از خطر Ùاجعۀ اتمی سخن به میان آورده است تا اذهان عمومی را نسبت به نسبیت خاص مشوب نماید.انتقاد دینگل بر پایۀ پارادوکس دو قلو ها Ú©Ù‡ در سÙر Ùضایی پیش Ù…ÛŒ آید مبتنی است.بدین ترتیب Ú©Ù‡ اگر یکی از آن دو به Ùضا برود Ùˆ مدت مدیدی در سÙر Ùضایی باشد به هنگام باز گشت به زمین طبق نظریۀ نسبیت خاص از دو قلوی دیگر Ú©Ù‡ در زمین مانده جوانتر خواهد بود.دانشمند انگلیسی دیگری به نام اسن کتابی نوشته است با عنوان :«نظریۀ نسبیت خاص ØŒ تØلیلی انتقادی »که در آن چنین Ù…ÛŒ گوید :
«انتقاداتي كه دراين كتاب به نظريۀ نسبيت خاص گرÙته شده Ùقط به تناقضات دروني خود نظريه معطو٠است. اينشتاين Ùˆ نسبيت گرايان عموماً بر ضرورت انطباق نتايج اين نظريه با آزمونهاي آزمايشي تاكيد كردهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› اما همان قدر نيز مهم است كه يك نظريه،همساز Ùˆ بيâ€ØªÙ†Ø§Ù‚ض باشد. اگر ناسازگاريهاي نظريه نشان داده شوند، اين انتقاد معتبر است Øتي اگر به نظر رسد كه نتايج آزمايشها ØŒ نظريۀ نسبيت Ùˆ نيز نتايج آن را تاييد ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Â».4
شايد در اينجا اشارهâ€Ø§ÙŠ گذرا به بعضي اشكالاتي كه به نظريۀ اينشتاين گرÙته شده است Ù…Ùيد باشد. نظريۀ نسبيت خاص بر دو اصل موضوعه متكي است كه اينشتاين در مقالۀ مشهور 1905 خود كه در مجلۀ « آنالÙÙ† دÙر Ùيزيك»( Annalen der physik) با عنوان«دربارۀ الكتروديناميك اجسام متØرك» به چاپ رسيد بيان كرده است:
«براي همهâ€ÙŠ آن دستگاههاي مختصاتي كه معادلات مكانيك در آنها صادقâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ قوانين الكتروديناميك Ùˆ اپتيك نيز اعتبار خواهند داشت. اين Ùرض را(كه از اين پس«اصل نسبيت» ناميده ميâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقام يك اصل موضوعه قرار ميâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ اصل موضوعۀ ديگري را معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… كه Ùقط ظاهراً با اصل موضوعۀ Ùوق ناسازگار است،اين اصل موضوعه اين است كه نور در خلا هميشه با سرعت معلوم C Øركت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه مستقل از وضع Øركت منبع نور است».5
در اينجا اينشتاين Ùقط مستقل بودن سرعت نور از سرعت منبع تابش كننده را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. اما ÙرنلFersnel)) در سال 1828 اين اصل را Ùرمول بندي كرده بود كه سرعت انتشار موج مستقل از سرعت منبع آن است. درستي اين اصل آشكار است Ùˆ ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با پرتاب سنگي به Ø³Ø·Ø Ø¢Ø¨ آن را مشاهده كرد؛ Ùˆ چون نور نيز خواص موجي دارد، پس اين اصل Ùرنل براي نور نيز صادق است. بنابراين نيازي به نظريۀ اينشتاين نبود تا اصلي را كه Ùرنل يك قرن پيشتر بيان كرده بود به رسميت بشناسد. اصل Ùرنل Ùقط ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه سرعت موج مستقل از سرعت منبع است؛ اما چيزي دربارل مقدار كمّي سرعت آن نميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯. سرعت نور در آزمايشگاه Ú†Ù‡ مقدار است؟ در منظومۀ شمسي Ú†Ù‡ اندازه است؟ هر كتاب درسي Ùيزيك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه سرعت نور 000/300 كيلومتر در ثانيه است. اما اين به Ú†Ù‡ معناست؟ يعني سرعت نور در همۀ جهات 000/300 كيلومتر در ثانيه است؟ چگونه چنين چيزي را ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…ØŸ در زير نشان خواهيم داد كه موضوع پيچيدهâ€ØªØ± از آن است كه تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
نخست در سال 1937 ايوس Ùˆ ستيل ول6 اين امر واقع را بيان كردند كه سرعت نور را نميâ€ØªÙˆØ§Ù† در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ كرد؛ Ùˆ سپس كارلو(1970)7 مجدداً آن را به اثبات رساند.
اينشتاين Ùقط در بخش سوم مقالۀ خود از«اصل سرعت ثابت نور در دستگاه غير متØرك» سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯. بدين معني كه سرعت نور مثلاً در دستگاه S در همۀ جهات ثابت است. اما در واقع اين اصل Ùاقد معناي تجربي است ونميâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را، مثلاً، با قوانين ترموديناميك مقايسه كرد. اين موضوع كه نميâ€ØªÙˆØ§Ù† سرعت نور را در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ كرد بايد صراØتاً به عنوان يكي از قوانين طبيعت شناخته شود. اصل Ù…Øال بودن اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ سرعت نور در يك جهت را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† همانند قانون دوم ترموديناميك دانست نه اصل اينشتاين در نظريۀ نسبيت خاص را كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ سرعت نور در همۀ جهات برابر است (قانون دوم ترموديناميك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه جهت گرما از منبع گرم به منبع سرد است، ولي چنانچه بخواهيم اين جهت را معكوس كنيم يعني گرما را از منبع سرد به منبع گرم منتقل كنيم بايد انرژي مصر٠كنيم)Ø› اما منظور از اينكه نميâ€ØªÙˆØ§Ù† سرعت نور را در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ كرد چيست؟ معمولاً براي اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ سرعت نور، نور را از منبع تابش كنندهâ€Ø§ÙŠ به سوي آينهâ€Ø§ÙŠ در Ùاصله دور ميâ€Ùرستند، نور پس از برخورد به آينه منعكس شده، باز ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ØŒ دو برابر Ùاصلۀ منبع نور تا آينه، مساÙتي است كه نور، رÙته Ùˆ بازگشته است. ولي هيچ دليلي تجربي در دست نيست كه سرعت رÙت Ùˆ برگشت نور مساوي هم باشند. آنچه آزمايش به ما ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ اين است كه طي اين زمان، نور از منبع به آينه†برخورد كرده Ùˆ مجدداً بازگشته است. شايد سرعت رÙت Ùˆ برگشت نور مساوي باشند، شايد هم نباشند. Øداكثر كاري كه ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كرد اين است كه قرار بگذاريم سرعت رÙت وبر گشت نور را مساوي بگيريم.
اينشتاين بيانيۀ مستقل بودن سرعت نور از سرعت منبع را از اين بيانيه جدا نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه نور در دستگاه S در جهتâ€Ù‡Ø§ÙŠ متقابل با سرعت برابر منتشر ميâ€Ø´ÙˆØ¯. علاوه بر اين، او خصلت ميزان كردن ساعتها در Ùاصلۀ دور يا همزماني را مسئله â€Ø§ÙŠ تعريÙÙŠdefinitional)) ميâ€Ù†Ø§Ù…د؛ اما اينشتاين از ذكر اين نكته قصور ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه ثابت بودن سرعت نور در جهات مختل٠صرÙاً نتيجۀ همين تعري٠همزماني است. در نظريۀ نسبيت خاص،چه با رجوع به يك قانون طبيعي Ú†Ù‡ از طريق نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ از يك قانون طبيعي، Ù…Øال است كه همزماني دو واقعه در Ùاصلۀ دور را تعيين كرد. ميزان كردن ساعتها در Ùاصلۀ دور Ùقط امري گزينشي Ùˆ اختياري است. بنابراين مقدار سرعت نور در يك جهت، چون پيشاپيش وابسته به ميزان كردن ساعتها در Ùاصله دور است،نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ يك ثابت طبيعي يا يك مقدار«مطلق جديد» باشد.
اما انتقادهايي كه بر مكانيك كوانتوم گرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Øتي از انتقادهاي وارده بر نسبيت شديدتر اند. ماكس جامر در مقدمۀ كتاب خود:« ÙلسÙÙ‡ مكانيك كوانتوم »كه اثر تØقيقي درخشاني است ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« در تاريخ علم هرگز هيچ نظريهâ€Ø§ÙŠ مانند مكانيك کوانتوم نبوده است كه چنين تاثيري عميق بر تÙكر انسان گذاشته باشد Ùˆ هرگز هيچ نظريهâ€Ø§ÙŠ مانند آن، چنين موÙقيت درخشاني در پيشâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ تعداد زيادي از پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختلÙ(در Ùيزيك اتمي، Ùيزيك Øالت جامد، شيمي وغيره) نداشته است. علاوه بر اين، از همۀ آن چيزهايي كه تا امروز در خصوص اتم ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…ØŒ مكانيك كوانتوم يگانه نظريۀمنسجم در خصوص Ùرآيندهاي بنيادي جهان اتم است.
بنابراين مكانيك كوانتوم بازنگري بنياديني را در خصوص بنيانهاي Ùيزيك سنتي Ùˆ شناخت شناسي كلاسيك طلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. دستگاه Ùˆ ابزارهاي رياضي٠مكانيك كوانتوم يا به طور عامتر Ùرماليسم٠انتزاعي آن، به نظر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه به طور Ù…Øكم Ùˆ استوار استقرار ياÙته باشند؛ ودر واقع، هيچ Ùرماليسم ديگري كه ساختاري اساساً متÙاوت با Ùرماليسم كنوني آن داشته باشد Ùˆ به عنوان Ùرماليسم جانشين ØŒ عموماً از سوي Ùيزيكدانان پذيرÙته شده باشد،ارائه نشده است. تÙسير اين Ùرماليسم كه بيش از نيم قرن از ابداع آن ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯ هنوز هم موضوع مناقشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ بيâ€Ø³Ø§Ø¨Ù‚ه†است. در Øقيقت،تÙسير مكانيك كوانتوم مجادلهâ€Ø¢Ù…يزترين مسئله پژوهشهاي جاري در اساس Ùˆ مباني Ùيزيك است Ùˆ جامعۀ Ùيزيكدانان Ùˆ ÙيلسوÙان علم را به تعدادي«مكتبâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري» متخاصم تقسيم كرده است».8
هايزنبرگ كه خود از بنيانگذاران نظريۀ مكانيك كوانتوم Ùˆ واضع اصل عدم تعين است در خصوص همين مناقشات ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«انتقاد اينشتاين، لائوLau)) Ùˆ ديگران را... ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به صورت زير بيان كرد: Ø·Ø±Ø Ø±ÙŠØ§Ø¶ÙŠ نظريۀ كوانتوم براي توصي٠آماري پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اتمي به نظر نابسنده ميâ€Ù†Ù…ايد. اما Øتي اگر بيانيهâ€Ù‡Ø§ÙŠ نظريۀ كوانتوم در خصوص اØتمال وقوع رويدادهاي اتمي كاملاً صØÙŠØ Ø¨Ø§Ø´Ø¯ اين تÙسير آن Ú†Ù‡ را واقعاً مستقل از مشاهدات ]Ùيزيكدان[ يا ميان مشاهدات]او[ روي ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ توصي٠نميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته بيâ€Ø´Ùƒ بايد چيزي مستقل از مشاهدات Ùيزيكدان] درون اتم[اتÙاق بيÙتد، اين چيزي كه روي ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ ضرورتي ندارد در قالب اصطلاØاتي مانند الكترونâ€Ù‡Ø§ يا امواج يا كوانتاهاي نور توصي٠شود. ولي تا زماني كه آنچه ] درون اتم مستقل از مشاهدات Ùيزيكدان[ روي ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ به نوعي توصي٠نشود، وظيÙÛ€ Ùيزيك كاملاً به انجام نرسيده است. اين موضوع پذيرÙتني نيست كه Ùيزيك Ùقط به عمل مشاهده اكتÙا كند. Ùيزيكدان بايد درعلم Ùيزيك اين نكته را اصل موضوعه قرار دهد كه او جهاني را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه خود او آن را نياÙريده است Ùˆ Øتي اگر Ùيزيكدان نيز آنجا نباشد، آن جهان وجود دارد Ùˆ اساساً Øضور Ùيزيكدان در وضع آن تغييري به وجود نميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. بنابراین تÙسير مكتب كپنهاگ از مكانيك كوانتوم Ùهم واقعي پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اتمي را ارائه نميâ€Ø¯Ù‡Ø¯Â».9
اما اين اختلا٠نظر Ùقط ميان اينشتاين از يك سو Ùˆ بوهر Ùˆ هايزنبرگ در ديگر سو نبود بلكه اروين شرودينگر كه خود از بنيانگذاران مكانيك كوانتوم است Ùˆ معادلۀ او در ØÙ„ مسائل كوانتوم مشهور است، با تÙسير بوهر Ùˆ هايزنبرگ از مكانيك كوانتوم مواÙÙ‚ نبود.
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه ميان بزرگترين Ùيزيكدانان قرن گذشته در مورد تÙسير آخرين دستاوردهاي Ùيزيك مدرن اختلا٠نظر عميقي وجود دارد. Øتي در مورد وجود خود اتم نيز در آغاز قرن گذشته اختلا٠نظر وجود داشت. Ùيلسو٠و Ùيزيكدان برجسته اتريشي ارنست ماخ(1916-1838) به وجود اتم اعتقاد نداشت ÙˆÙقط در بستر بيماري ومرگ، وقتي كه استÙان مايرStefan Meyer) ) Ùيزيكدان اهل ونيز، صÙØÙ‡â€Ø§ÙŠ را به او نشان داد كه بر آن ستارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ نوراني ميâ€Ø¯Ø±Ø®Ø´ÙŠØ¯Ù†Ø¯ كه به وسيلۀ راديوم ايجاد شده بودند ماخ به وجود اتم اعتقاد پيدا كرد. ولي پي ير دوهم (1916-1861) كه Ùيزيكدان، Ùيلسو٠علم Ùˆ مورخ علم بود Ùˆ بيش از پنجاه اثر در زمينۀ Ùيزيك Ùˆ كتابهاي :« هد٠و ساختار نظريه Ùيزيكي»10ØŒ و« نجات پديدارها »را در زمينۀ ÙلسÙÛ€ Ùيزيك نگاشته بود Ùˆ كتاب ده جلدي «منظومۀ جهان: تاريخ عقايد كيهان شناسي از اÙلاطون تا كوپرنيك»11ØŒ را در زمينۀ تاريخ نجوم تالي٠كرده كه در واقع Ù…Ùصلترين تاريخ نجوم است، هيچ گاه به وجود اتم اعتقاد پيدا نكرد.12
مسلماً از نظر كسي كه Ùيزيكدان يا Ùيلسو٠علم به معناي اخص آن نباشد اين اختلا٠نظرها Ùˆ مجادلات Øيرت آور است؛ Ùˆ براي چنين شخص آماتوري وجود اين مجادلات دال بر باطل بودن علم است. روشنÙكر جهان سومي نيز كه به هر چيزي Ùقط نوكي زده Ùˆ به عمق هيچ علمي، Ú†Ù‡ علوم طبيعي Ùˆ Ú†Ù‡ علوم اجتماعي، دست نياÙته است همين مجادلات را دستاويز دÙاع از عقايد سنتي Ùˆ ارتجاعي خود قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.
انتقاد از نظريا ت لوي- برول Ùقط از نظر آدم آماتور در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دليل بر غلط بودن آنهاست؛ اما از نظر ذهن علمي Ùˆ استدلالي، هر نظريهâ€Ø§ÙŠ اگر ادعاي علمي بودن بكند خواه ناخواه در معرض انتقاد قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ مسلماً نارساييهايي خواهد داشت.Ùقط اعتقادات اسطورهâ€Ø§ÙŠ خود را مصون از خطا Ùˆ نقصان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯ وانتقاد را بر نميâ€ØªØ§Ø¨Ù†Ø¯ Ùˆ از بØراني كه هميشه گريبانگير نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي است بر كنار ميâ€Ù…انند. نظريۀ لوي- برول در خصوص ذهنيت ابتدايي، در واقع، هم به شناخت شناسي ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ هم به روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ تكويني Ùˆ روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناختی وانسانشناسی٠شناختی. در Øقیقت لوی-برول ذهنیت غیر غربی را توصی٠کرده است.
گرچه در زمان لوي- برول روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ تكويني Ùˆ مطالعه رشد ذهني كودكان Ùˆ اÙراد بالغ در مرØله جنيني بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ با اين وص٠دستاوردهاي لوي- برول را ژان پياژه كه خود سرآمد روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† تكويني Ùˆ در عين Øال منطقدان Ùˆ Ùيلسو٠برجستهâ€Ø§ÙŠ نيز بود در آثار خود تØسین Ù…ÛŒ کرد Ùˆ آنها راتاییدمی نمود. هر مقوله ای از تÙکر را Ú©Ù‡ لوی-برول در آثار خود ونيز كاسيرر در جلد دوم:« ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ سمبليك: انديشهâ€ÙŠ اسطورهâ€Ø§ÙŠÂ» بررسي كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ پياژه نيز آن رادر تÙكر كودك مطالعه كرده است؛ مانند كتابهای:« زبان Ùˆ انديشۀ كودك»، «درك كودك از عليت Ùيزيكی»، «درك كودك از Ùضا»، «درك كودك از زمان»، «درك كودك از عدد»،« درك كودك از واقعيت»،« درك كودك از جهان»،« آزمایشهایی دربارهâ€ÙŠ تناقض» Ùˆ نيز ديگر كتابهاي او. پياژه در مقالۀ خود با عنوان: «منطق ژنتيكي Ùˆ جامعهâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ»13 پس از آنكه اميل دوركم Ùˆ لوسين لوي- برول را بنيانگذاران جامعهâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناخت ناميد ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه خارج از مكتب دوركم، پارتو (Pareto)نيز در اثر عظيم خود:« رسالهâ€Ø§ÙŠ دربارهâ€ÙŠ جامعهâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ» Ùˆ در آلمان ماكس شلر] در اثر خود:« شكلهاي شناخت Ùˆ جامعه»[ به بررسي مسائل جامعهâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناخت پرداختهâ€Ø§Ù†Ø¯. پياژه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ او Ùقط در مقام شخصي كه در خصوص مراØÙ„ رشد ذهني كودك تØقيق كرده است درباره مسائل شناخت شناسي نظر ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ وعقايد او در اين مسائل به طور از پيشي نيست. او در سراسر مقالۀ ياد شده به دÙاع از نظريات لوي- برول ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ انتقاد اميل دوركم Ùˆ ديگران را مردود ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. پياژه مي†نویسد: در زبان سنتی٠روانشناسی Ú©Ù‡ میان کارکرد های ذهن وساختار ذهن تمایزی نیست ما در یک دایره هستیم؛ زیرا برای کاربرد اصل امتناع تناقض باید Ù…Ùاهیم را داشت Ú©Ù‡ دقیقاً تعری٠شده Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ اصول موضوعه در آمده باشند.اما از سوی دیگر برای تعری٠درست Ùˆ دقیق Ù…Ùاهیم باید اصل امتناع تناقض را به کار برد.اصل امتناع سبب انسجام Ùˆ یگانگی اندیشه Ù…ÛŒ شود. اما انسجام Ú†Ù‡ نوع اندیشه ای ؟پاسخ این است Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض اندیشۀ منطقی را منسجم Ùˆ یگانه Ù…ÛŒ کند.اما آیا انسجام اندیشۀ انسان ابتدایی از نوع دیگری نیست؟ انسجام اندیشۀ انسان ابتدایی بیشتر از نوع عاطÙÛŒ Ùˆ Ù…Øرک است تا از نوع عقلانی؛ Ùˆ اگر ما از اصل امتناع تناقض ØŒ ساختار ذهن Ùˆ کارکرد های ذهن را در Ù…ÛŒ یابیم باید ساختار Ù…Ùاهیم به قدر کاÙÛŒ تعری٠شده باشند Ú©Ù‡ اجازه دهند Ú©Ù‡ استدلال بدون تناقض صورت گیرد.جای تردید است Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض را در تÙکرانسان ابتدایی Ùˆ در تÙکر کودک Ùˆ در اندیشۀ Øاکم بر جوامع سنتی بیابیم.14پياژه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه نظريات لوي- برول نه Ùقط در خصوص جوامع عقبâ€Ù…انده بلكه در مورد جوامع تئوكراتيك نيز صادق اند(ص16-215). پياژه براي Ù…Ùهوم «آمیختگی» یا خلط اهميت زيادي قائل است. خلط مبØØ« كردن Ùˆ به جاي تجزيه Ùˆ متمايز كردن امور آنها را در هم آميختن، يكي از خصوصيات تÙكر عادي Ùˆ معمولي بشر است. بنا به نظر پياژه تÙكر عادي بشر در سیر تØولي خود ديالكتيكي است Ùˆ بشر در بيشتر وقتها اصل امتناع تناقض را رعايت نميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› ولي گاهي اوقات نيز انسان منطقي ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ Ùˆ Ùقط در آن هنگام اصل امتناع تناقض اهميت پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. پياژه در اين خصوص دركتاب:« آزمايشهايي درباره تناقض» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«تناقض٠منطقي، در واقع، عبارت از بيان همزمان اين مطلب است كه هم P Ùˆ هم نقيض P صادقâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› يا اگر q پس PØŒ به رغم وجود مجموعهâ€Ø§ÙŠ از تعاريÙØŒ اصول وقضايا كه تا كنو Ù† در ستيشان پذيرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ نيز به رغم قواعدي كه براي به كار بردن Ù†ÙÙŠ Ùˆ استلزام وجود دارد، همزمان Ú¯Ùته شود كه هم P. q ]يعني تركيب عطÙÙŠ q Ùˆ p [ Ùˆ هم p نقيض. q ]يعني تركيب عطÙÙŠ q Ùˆ نقيض p [ درستâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين را تناقض گويند. به سخن ديگر تناقض منطقي عبارت از خطا در Ù…Øاسبات صوري است كه اين خطا مربوط به روش استدلال ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ùˆ شخص ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ با به كار بردن درست همين روش استدلال از خطا] يا از تناقض٠منطقي[ اجتناب كند Ùˆ از طريق همين روش ميâ€ØªÙˆØ§Ù† خطا را كشÙت كرد Ùˆ آن را تصØÙŠØ Ù†Ù…ÙˆØ¯Ø› اما در انديشهâ€ÙŠ طبيعي، تناقضات اجتنابâ€Ù†Ø§Ù¾Ø°ÙŠØ± ميâ€Ù†Ù…ايند، زيرا تناقضات از پرسشهايي ناشي ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ كه شخص بايد آن پرسشها را پيش خودش Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÙŠØ¯ بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ در مورد آنها پيشاپيش دانشي داشته باشد كه از طريق آن بتواند از تناقضات پرهيز كند(يعني شخص Ùاقد مكانيسم صوري] يا استدلالي Ùˆ منطقي[ است كه بتواند با به كارگيري آن دچار خطا نشود). اين پرسشها در عمل عبارت از اينâ€Ø§Ù†Ø¯ كه كسي از خود بپرسد آيا عمل ال٠سازگار يا Øتي مساعد براي انجام عمل ب هست يا آنكه آن دونا سازگارند Ùˆ به طور ساده مانع تØقق يكديگرند؟ يگانه روشي كه در اختيار انديشۀ طبيعي يا انديشهâ€Ø§ÙŠ كه هنوز منطقي Ùˆ صوري نشده باشد اين است كه بكوشد اين اعمال را انجام دهد Ùˆ سپس از روي نتايج به دست آمده داوري كندکه آيا آنها با يكديگر سازگار بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ يانه؟ در مرØÙ„Û€ پيشرÙتهâ€ØªØ± انديشه، اين آزمونها ونتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠÙ‡Ø§ را پيشâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ ميâ€Ù†Ù…ايد يا آنها را به درجات مختل٠مÙهومي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
اماØتي اگر تÙكر طبيعي به مرØÙ„Û€ تعاري٠نيز برسد، تا وقتي صوري بودن آن ناكامل باشد. اين تعاري٠هنوز هم صرÙاً عبارتâ€Ø§Ù†Ø¯Ø§Ø² مرØÙ„Û€ كسب آگاهي از اعمالي كه قبلاً انجام شدهâ€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين نخستين مسئله اين است كه معين كنيم در تÙكر طبيعي، يعني از ديدگاه اعمال Ùˆ كارهاي شخصي،اين «تناقضات» چيستند؟(...)
مسئلۀ دوم ما اين است كه سرشت«نسخها» را در ارتباط با اين تناقضاتÙ«طبيعي» تعيين كنيم. در اينجا نيز تقابل با انديشۀ صوري Ùˆ استدلالي كاملاً مشهود است. زيرا نميâ€ØªÙˆØ§Ù† تناقض منطقي يا صوري را «منسوخ» كرد، Ùˆ نميâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نوع تناقض را با تصØÙŠØ Ù…ÙˆØ¶Ø¹ÙŠ در استدلال يا تغيير تئوري رÙع كرد يا مردود شناخت. در عمل هيچ منطق برشونده اي ]ترانساندان/ نسخ كننده (transcendence)[وجود ندارد؛ وهمچنان كه هنريكHenriques)) در مركز تØقيقاتي ما نشان داده است، چنانچه كسي از «نسخ٠ديالكتيكيÙ» تناقضات در بسياري Øوزهâ€Ù‡Ø§ سخن گويد ،بايد سخن او را صرÙاً Øاكي از اين دانست كه تناقض٠ديالكتيكي به انديشۀ طبيعي نزديكتر است تا به منطق٠صوري».15
اين سخن يكي از بزرگترين پژوهشگراني است كه در زمينۀ رشد ذهني كودك عمري را دست به تØقيق تجربي زده است. ماØصل سخن او اين است كه تÙكر طبيعي بشر منطقي نيست؛ بشر امور را در هم مي آمیزد Ùˆ خود به خود قادر به طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ اشيا Ùˆ امور نيست. هم چنان كه كودك 4 يا 5 ساله، سايۀ٠روي تابلو را سايۀ زير درختان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ يعني در آغاز سايهâ€Ù‡Ø§ را اموري منÙرد ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯ØŒ همين طور نيز انسان ابتدايي امور را منÙرد ميâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ از امر كلي Ùˆ عمومي استنباط ناقصي دارد. ذهنيت پيش- منطقي، بنابر نظر پياژه، مختص جوامع عقبâ€Ù…انده نيست بلكه ذهنيت انسان به طور طبيعي، پيش- منطقي است، مگر آنكه Ùرهنگ جامعه، ذهن او را بپروراند واستدلالي Ùˆ منطقي كند. به ديگر سخن ذهنيت٠منطقي دستاورد Ùرهنگي است نه ميراث زيستي Ùˆ ژنتيكي نوع انسان. وقتي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ذهن روشنÙكران ايراني «پيش- منطقي» است،از آن روست كه ذهن آنان قادر به طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ منطقي نيست Ùˆ امور را منÙرد ميâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯. شايد با ذكر مثالي بتوانيم نظر خود را روشنتر كنيم. چند هزار سال پيش، اÙلاطون Ùˆ ارسطو در آثار خود Øكومتها را به انواع مختل٠تقسيم كردند Ùˆ صÙات Ùˆ خصوصيات هر يك را برشمردند. اما تØصيلكردهâ€ÙŠ ايراني، به رغم آشناييش با آثار اÙلاطون Ùˆ ارسطو Ùˆ ديگر متÙكران غربي، از طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ منطقي Øكومتها عاجز است. تقسيمâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ تØصيلکرده Ùˆ روشنÙكر ايرانی بر اساس عاطÙÙŠ Ùˆ بغض Ùˆ كينهâ€Ù‡Ø§ÙŠ شخصي است. او Øكومتها را به دست نشاندگان امپرياليست Ùˆ ضد امپرياليست تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. براي او انواع Øكومت مانند اليگارشي، سلطنتي، تئوكراتيك Ùˆ جمهوري وجود ندارند. او Øكومتها را نه ناشي از تاريخ، رسوم، خلقيات Ùˆ دين يك قوم بلكه برخاسته از ارادۀ انگليس يا آمريكا ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯Ø› Øتي كساني كه در دانشگاههاي غرب درس خواندهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ آن چنان زير سيطرۀ تÙكر بومي Ùˆ سنتي بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Ùرهنگ غرب بر ساختار ذهنشان اثری نگذاشته است Ùˆ آنان نيز پيشداوريهاي خود را به عنوان آخرين پژوهشهاي علمي قلمداد ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ø› Ùˆ يكي از مشكلات عمدۀ ما نيز همين است كه گويي ذهن تØصيلكردۀ ايراني با روش علمي Ùˆ تØقيق علمي سرسازگاري ندارد.
كارل گوستا Ùˆ يونگ در خصوص اقوام ابتدايي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«در ميان اين اقوام، كه خود- آگاهيشان در مدارج متÙاوتي از خود- آگاهي ما غربیها قرار دارد، «روØ»به عنوان چيزي واØد اØساس نميâ€Ø´ÙˆØ¯. بسياري از اقوام ابتدایي تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر كس علاوه بر Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯Ø´ داراي يك Â«Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠÂ» نيز هست Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠ در يك Øيوان ÙˆØشي يا در یک درخت كه Ùردی خاص با آن، نوعي همانندي روØÙŠ دارد، جايگير شده است. اين همان چيزي است كه انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ شهير Ùرانسوي لوسین لوي- برول آن را «آميختگی٠عرÙاني» ناميده است. او بعداً، بر اثر Ùشار منتقدان اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ پس گرÙت، ولي به عقيدۀ من منتقدان اشتباه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ اين Øقيقت شناخته شدهâ€Ø§ÙŠ است كه Ùرد ممكن است چنين همانندي ناخودآگاهی بايك شخص يا شيء داشته باشد.
اين همانندي، در ميان اقوام ابتدايي، شكلهاي مختل٠به خود ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. اگر Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠ متعلق به يك Øيوان باشد، خود Øيوان نسبت به شخص ،نوعي برادر شمرده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كسي كه برادرش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø§Ø³ØªØŒ ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ در يك رودخانه پر از ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø´Ù†Ø§ كند بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ آسيبي ببيند. اگر Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠØŒ يك درخت باشد، چنين تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ آن درخت ،نوعي ولايت پدري يا مادري بر Ùرد دارد».16
پس يونگ معتقداست كه لوي- برول در راه درستي گام برميâ€Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡ است .
پياژه در كتاب خود:« ساختار گرايي» به انتقاد از نظريۀ لوي- ستروس ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«به نظر من همان طور Ú©Ù‡ لوی- برول در آثار اولیۀ خود دچار اÙراط شد در یادداشت هایی Ú©Ù‡ پس از مرگش منتشر شده Ùˆ Øاکی از اینست Ú©Ù‡ از نظریۀ [ذهنیت« پیش-منطقی »] دست بر داشته دچار تÙریط شده است.«ذهنیت ابتدایی » وجود ندارد اما ذهنیت« پیش-منطقی »] به معنای Ø³Ø·Ø Ù¾ÛŒØ´ از عملیاتی اندیشه یعنی سطØÛŒ Ú©Ù‡ به عملیات ملموس[ یا کانکریت در تقابل با عملیات انتزاعی ] Ù…Øدود Ù…ÛŒ شود Ù…ÛŒ تواند وجود داشته باشد."آمیختگی" Ù…Ùهومی است بسیار در خور توجه،که در آن نه پیوندی عرÙانی Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض Ùˆ اصل اینهمانی را نقض Ù…ÛŒ کند بلکه رابطه ای را ببینیم Ú©Ù‡ میان ذهن کودکان مشترک است؛یعنی ذهنیتی Ú©Ù‡ نه هنوز امور را Ù…ÛŒ تواند به انواع طبقه بندی کند Ùˆ نه آنها را اموری منÙرد Ù…ÛŒ بیند؛مثلاً کودک چهار یا پنج ساله سایه ای را Ú©Ù‡ بر تابلو اÙتاده است " سایۀ زیر درختان "Ù…ÛŒ داندیا سایۀ شب Ù…ÛŒ پندارد. کودک سایه ها را در طبقه ای عمومی قرار نمی دهد.اما این سخن به این معنی نیست Ú©Ù‡ او سایۀ زیر درختان را به طور Ùضایی به روی تابلو "منتقل" Ù…ÛŒ کند.البته شاید کودک به خاطر Ùقدان بیانی بهتر چنین چیزی بگوید.در اینجا نوعی آمیختگی بی واسطۀ اشیا [در ذهن کودک ] مشاهده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در سنین بالا تر وقتی Ú©Ù‡ قانون آنها را درک کرد آنها را از یکدیگر تÙکیک Ùˆ طبقه بندی Ù…ÛŒ کند.Øتی اگر [ طبق نظر ستروس] آمیختگی را صرÙاً نوعی اندیشۀ تمثیلی بدانیم ( رجوع کنید به اندیشۀ ÙˆØØ´ÛŒ ØŒ اثر لوی- ستروس ترجمۀ انگلیسی آن صÙØÛ€ 263 )باز هم Ù…Ùهوم "آمیختگی" از Ù„Øاظ معنای دو گانۀ " پیش –منطقی" در خور توجه است:یکی به معنای پیش- منطقی بودن از دیدگاه منطق٠مØض ودیگری به معنای مرØÙ„Û€ آگاهی برای منطقی شدن »17 Ùˆ در جای دیگری در همان کتاب Ù…ÛŒ گوید:
«بيâ€Ø´Ùƒ نظامهاي خويشاوندي كه لوي- ستروس توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ شاهدي است بر اينكه منطق اقوام ابتدايي پيشرÙتهâ€ØªØ± از ]مرØÙ„Û€ پيش- عملياتي يا پيش- منطقي[ است. اما نيازي به Ú¯Ùتن اين مطلب نيست كه براي هر قوم شناسي اين موضوع كاملاً ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª كه چنين نظامهاي خويشاوندي را اÙراد ابداع نكردهâ€Ø§Ù†Ø¯... بلكه طي زماني طولاني شكل گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ به همين دليل Ø¢Ùريدن اين نظامهاي خويشاوندي Ùراسوي توان تك تك اÙراد يك قوم ابتدايي است Ùˆ آنها را بايد دستاورد نهادها دانست.(ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اين تشبيه را به كا برد: طريقي كه موريانهâ€Ù‡Ø§ لانۀ خود را ميâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ØŒ به هيچ وجه اطلاعي متقن در خصوص رÙتار هندسي آنها در ديگر موقعيتها به دست نميâ€Ø¯Ù‡Ø¯). اگر Ù…Ùهوم خود تنظيمي يا تعادل] در هر مرØله از رشد ذهني[ معنايي داشته باشد منطقي يا پيش – منطقي بودن٠ذهن اعضاي يك جامعه را نميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùقط با Ø¢Ùرينشهاي Ùرهنگي كه شكل متØجري ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ سنجيد. مسئلۀ†واقعي اين است كه نشان داده شود چگونه Ùرد، ابزارهاي جمعي]يا گروهي[ را در استدلالها Ùˆ تÙكر روزمره خويش به كار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯(...) نظامهاي خويشاوندي، نظامهاي پايان ياÙته Ùˆ خود- Ù…Øصوري هستند كه داراي انتظامâ€Ø§Ù†Ø¯ ودامنهâ€Ø´Ø§Ù† Ù…Øدود است. اما آنچه ما خواهان دانستنش هستيم خلاقيتهاي Ùردي است.
بنابراين به نظر ما مسئلۀ ]كاركردهاي ذهني در جوامع عقبâ€Ù…انده Ùˆ بسته[ همچنان Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªÂ».18
یکی از انسان شناسان به نام جک گودی نیز در کتابش : «اهلی شدن ذهن ÙˆØشی» نتیجه گیری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡:« در پشت٠تمایز لوی-برول از ذهنیت =پیش- منطقی Ùˆ ذهنیت٠منطقی ونیز درپشت بØØ« او از قانون تناقض عنصر توجیه پذیری وجود دارد».19
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه Øتی بخشهایی از نظریۀ لوی-برول Ú©Ù‡ خود او در یادداشتهایش Ø¬Ø±Ø Ùˆ تعدیل کرده است مورد تایید پیروانش قرار نمی گیرد وآنان نظریۀ ذهنیت پیش-منطقی را همچنان معتبر Ù…ÛŒ دانند.پس مسئله پيچيدهâ€ØªØ± از آن است كه بعضي از انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ Ùˆ موضوع كاركردهاي ذهني Ú†Ù‡ در جوامع عقبâ€Ù…انده Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع پيشرÙتۀ صنعتي همچنان موضوع مطرØÙŠ است كه برخلا٠نظر آماتورهاي جهان سومي بساط بØØ« برچيده نشده است. گوستاو جاهودا در كتاب خود:« روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ùˆ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ» در خصوص واكنشي كه نظریۀ لوي- برول در بارۀ ذهنیت ابتدایی برانگيخت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«همه واكنشها نسبت به نظريۀ لوي- برول خصمانه نبود، Ùˆ بØثي كه دربارۀ نظريۀ او در انجمن ÙلسÙÛ€ Ùرانسه در سال 1923 در گرÙت در خور ثبت است، پيرو (Pieron) شديداً از لوي- برول دÙاع كرد. در آن جلسه پيرو مسئلۀ مهمي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه لوي- برول مستقيماً بدان نپرداخته بود Ùˆ نياز به پاسخ داشت.
]پيرو Ú¯Ùت:[
«آيا تÙكر منطقي از ساختارهاي اجتماعي خاصي نشئت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒ يا اين نوع تÙكر نتيجۀ طبيعي چگونگي كاركردهاي كالبد انسان است؟(...) از Ù„Øظهâ€Ø§ÙŠ كه جامعهâ€ÙŠ انساني شكل ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ ميâ€ØªÙˆØ§Ù† در آن، دو جنبه را Ùرض گرÙت كه هر دوی آنها براي بقاي جامعه ضروريâ€Ø§Ù†Ø¯:
1) نوعي تعادل در رÙتار اعضاي اجتماع نسبت به يكديگر كه مانع پارهâ€Ù¾Ø§Ø±Ù‡ شدن اجتماع شود؛ 2) انطباق اين اعضا با تنازع پيروزمندانه برمØيط.«انديشۀ پيش- منطقي» جنبۀ خاصي از جامعه است. اما بر اثر نياز مبرم، انديشۀ پيش- منطقي نسبت به تجربه بيâ€ØªÙاوت نمانده Ùˆ به ويژه از طريق Ùعاليتهاي Ùني وعملي تاثير پذيرÙته است».
اين نكته سنجي موثر روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ Ùرانسوي كه علائق زيست شناختي نيز داشت، از يك سو پيشاپيش يكي از مسائل كليدي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ است كه نظريۀ هاي†انسان شناختی†ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª با آن روبهâ€Ø±Ùˆ شوند Ùˆ از ديگر سو بعضي از مسائل بنياديني را Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙˆØ¯Ù‡ كه پياژه بعداً بدانها پرداخت».20
اما پياژه مانند لوي- برول بر اين عقيده است كه Øتي انسانهاي جوامع امروزي نيز وقتي پاي اعتقادات اساسيشان در ميان باشد، به امور تجربي كه ناقض آن اعتقاداتâ€Ø§Ù†Ø¯ بيâ€Ø§Ø¹ØªÙ†Ø§ ميâ€Ù…انند Ùˆ در پايبندي به اعتقادات سنتي شان سر سختي نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. نکتۀ مهم دیگر این Ú©Ù‡ با هر جامعه ای نوعی ذهنیت خاص آن جامعه وجود دارد.
پياژه در مقالهâ€Ø§ÙŠ با عنوان :« نياز به پژوهشهاي Ùرهنگي تطبيقي براي روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ تكويني Ùˆ اهميت اين پژوهشها» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«مايليم كه آن نوع پژوهشهاي Ùرهنگي تطبيقي را مطالعه كنيم كه به كاركردهاي شناختي، به منزله يك كل ØŒ مربوط ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ Ùˆ Ùقط به مطالعۀ رشد ذهني كودك منØصر نشده باشند؛ Ùˆ از آن جمله مراØÙ„ نهايي رشد ذهني بزرگسالان را در نظر گيرند. هنگامي كه لوي – برول مسئلۀ«پيش – منطقي»بودن٠«ذهنيت ابتدايي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ بيâ€Ø´Ùƒ تقابل]ميان «ذهنيت ابتدايي» Ùˆ «ذهنيت علمي»[ را بيش از Øد برجسته نموده، درست همانطور كه بعداً در اثري كه پس از مرگش انتشار ياÙته، در مورد يكساني ساختارهاي ذهني] در همۀ Ùرهنگها[ راه غلو پوييده است... اين امر متØمل است(Ùˆ اسناد Ùˆ مدارك قوم شناختي نيز آن را القاء ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯) كه در بسياري از Ùرهنگها تÙكر بزرگسالان از مرØÙ„Û€ عمليات انضمامي(كانكريت/ عملي) Ùراتر نرود Ùˆ به مرØÙ„Û€ عمليات منطقي]يا تÙكر استدلالي Ùˆ انتزاعي[ كه در Ùرهنگ ما]=اروپاي غربي Ùˆ آمريكاي شمالي[ در 12 تا15 سالگي Øاصل ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ نرسد».21
در اينجا پياژه صريØاً ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه تÙكر در بيشتر Ùرهنگها به مرØÙ„Û€ استدلالي Ùˆ انتزاعي نميâ€Ø±Ø³Ø¯ØŒ پس اين سوال Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه چرا بعضي انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† چنين نظري را قبول ندارند؟ هالپيك كه خود مدتي در ميان قبايل Øبشه به سر برده Ùˆ رسالۀ دكترايش را نيز دربارۀ نظام ارزشي آنها نگاشته است، در اين خصوص در كتاب خود:« مباني تÙكر ابتدايي»،كه كرسي استادي انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ اجتماعي را براي او به ارمغان آورده است، ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بعضي از پژوهشگران اين نظر را، كه «ذهنيت ابتدايي» وجود دارد، به پاي نژادپرستي ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ù†Ø¯ØŒ زيرا تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه بيان اين مطلب به اين معني است كه مغز انسانهاي ابتدايي با مغز ما متÙاوت است، از اين رو هوش آنان به طور Ùطري كمتر از هوش ماست. مسئلۀ تÙكر ابتدايي مانند هر مسئلۀ ديگري در علوم انساني با پيشداوريهاي سياسي آلوده شده است. از سكوت غير انتقادي بعضي از پژوهشگران كه ديد ويكتوريايي دارند گرÙته تا تصميم غير انتقادي بعضي از پروÙسورهاي مدرن كه مصممâ€Ø§Ù†Ø¯ اثبات كنند Ú©Ù‡ برادران تØت ستم ما در جهان سوم اگر Ú†Ù‡ Ùاقد شناخت علمي هستند Ùˆ مشغوليت ذهني آنان مسائل غير تكنولوژيكي است، با اين وص٠اگر آنان از Ù„Øاظ Ùكري از ما برتر نباشد لااقل با ما برابرند».22
ولي همچنان كه خود هالپيك در پانوشت همين مطلب ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ اين نوع اظهارات، آرزو اندیشی است . گرÙتن اين نوع ژستها بيشتر بيانگر اين است كه اين پژوهشگران آرزو دارندكه اي كاش جهان چنين بود! اما متاسÙانه جهان مطابق تمنيات Ùˆ آرزوهاي روشنÙكرانهâ€ÙŠ آنان نيست. تÙاوت در ساختارتÙكر، همچنان كه بارها در همين مقاله Ú¯Ùته شده است، مسئلهâ€Ø§ÙŠ Ùرهنگي- اجتماعي است نه ژنتيكي Ùˆ نژادی. هالپيك در كتاب ياد شده(پانوشت صÙØÛ€50) به تمجيد از لوي- برول ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:
«گرچه لوي- برول از امكانات Ùˆ وسائل روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ شناختي آگاه نبود با اين وص٠آنچه او در خصوص ذهنيت «پيش – منطقي » ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ با آنچه ژان پياژه در مورد مرØلۀ«پيش- عملياتي» در رشد ذهني ميâ€Ù†Ø§Ù…د يكي است Ùˆ مسائلي كه در آثار لوي- برول Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در خور توجه اند Ùˆ توجيه شدني».
هالپيك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اختلا٠در ساختار تÙكر وقتي مشهود ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه تÙكر Øاكم بر جوامع سنتي يا پيش- صنعتي با تÙكر Øاكم بر جوامع پيشرÙتۀ صنعتي را مقابله Ùˆ مقايسه كنيم.»
Ùقط اگر تصوري از آنچه زندگي در جهاني كه ديدگاه علمي هنوز به آن رخنه نكرده است داشته باشيم ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… خصوصيات مقولات كلي تÙكر انسان را شناسايي كنيم؛ Ùˆ با اين كار Ø´Ø¨Ø Ù„ÙˆÙŠ- برول را اØضار كردهâ€Ø§ÙŠÙ…. Ú†Ù‡ مخال٠نظريات لوي- برول باشيم Ùˆ Ú†Ù‡ مواÙÙ‚ آنها، ديگر نميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… به موقعيت پيش از دستاوردهاي عظيم لوي- برول باز گرديم. Ø´Ø¨Ø Ø§Ùˆ هميشه با ماست..
اگر لوي- برول، ژان پياژه Ùˆ هالپيك Ùˆ ديگران درست بگويند Ùˆ تÙكر در Ùرهنگهاي سنتي در مرØله«پيش- منطقي» متوق٠شود، بايد علت العلل مشكلات كشورهاي آسيايي Ùˆ Ø¢Ùريقايي را در ساختار تÙكرشان دانست.
پانوشت ها :
1-Werner Heisenberg ,Physics and Philosophy ,Geoge Allen &Unwin,London ,1958,p.145.
2-Herbert Dingle ,The Special Theory of Relativity ,Methuen , London 1940 ,pp.v-vi.
3-Herbert Dingle , Science at the Cross-Raods,Martin Brian & O'Keeffe , London ,1972, pp.47-8.
4-L. Essen ,The Special Theory of Relativity ,A Critical Analysis,Oxford U. P. 1971,p. 3.
5-A. Eistein " Zur Elektrodynamik bewegter Koerper "
در کتاب :
H.A. Lorenz ,A. Einstein ,H. Minkowski.Das Relativitaet Prinzip, B. G. Teubner ,Stuttgart, 1923,P.26.
Ùˆ در ترجمۀ انگلیسی آن (چاپ دوور ( Dover) 1923 )صÙØات 38-37.
6-Ives,H. E. and Stillwell, G. R. (1937 )"Graphical Exposition of the Michelson Morley Experiment " Journal of the Optical Society of America , 27 ,pp. 177-80.
Kartov ,V.(1970 ) " Does Roemer 's Method Yield A Unidirectional Speed of Light "
Australian Journal of Physics , 23,pp. 243-53.
7- A. Einstein ,op.cit.pp.33034,( in Enghlish trans. P.46).
8- Max Jammer ,The Philosophy of Quantum Mechanics ,John Wiley & Sons ,London , 1974 ,p. vi.
9-Heisenberg ,op. cit. ,p.126.
هم جنین رجوع کنید به مقالۀ اینشتاین ،تولمن و پودولسکی با عنوان « شناخت گذشته و آینده در مکانیک کوانتوم » در همین سایت.
10-Pier Duhem ,The Aim and Structure of Physical Theory ,(Translated from French by Philip P. Wiener ) Princeton U. P. 1954.
11- Pier Duhem , Le System du Monde , Histoire des doctrines Cosmologique de platon a Copernic ,dix volumes ,Hermann , Paris , 1913-59.
12-به نقل از مقدمۀ جکی ( Jaki) بر ترجمۀ انگلیسی :
Pier Duhem , To Save the Phenamena ,( Enghlish translation ) The University of Chicago Press , 1969, p.xiv.
13-این مقاله :
"Logique Genetque et Sociologie "
نخست در مجلۀ:
Revue philosphique de la France et de Etranger, 53 , 1928, nos 3 et 4 , 161- 205
و سپس در کتاب زیر به جاپ رسید :
Jean Piaget ,Etudes Sociologiques , Geneve ,1977 ,201- 239.
14- Jean Piaget , op.cit. pp.213-214.
15- Jean Piaget , Experiments in Contradiction , ( Trans. By Dereke Coltman ), The University of Chicago Press ,1980 , pp.286-7.
16-کارل گوستاو یونگ:انسان Ùˆ سمبلهایش ØŒ ترجمۀ ابو طالب صارمی (تهران ØŒ 1352 )صÙØات 29-28. یونگ در دیگر آثارش نیز به کتاب های لوی- برول استناد Ù…ÛŒ کند.
17- Jean Piaget , Structuralism ,(Trans. And edited by Chaninh Maschler ), London,RKP. 1971, p.116.
18- Jean Piaget , op.cit.p.117.
19-Jack goody ,The Domestication of the Savage Mind ,Cambridge University Press , 1977 , 1990, P. 12.
20-Gustave Jahoda , Psychology and Anthropology , 1982 p. 176.
از جاهودا کتاب زیر به Ùارسی ترجمه شده است : روان شناسی خراÙات ) ترجمۀ Ù…Øمد تقی براهنی ØŒ تهران ØŒ نشر ØŒ النرز ØŒ چاپ سوم 1371 ).
21- Jean Piaget , " Need and Significance of Cross- Cultural Studies in Genetic psychology "
در کتاب :
Berry and Dasen (eds. ),Culture and Cognition : Readings in Cross –Cultural Psychology , London , Methuen , 1974, p. 3o9.
22-C. P. Hallpike ,The Foundations of Primitive Thought , Oxford U. P. 1979,pp.1-2.
پایان