نظریۀ لوی-برول در بارۀ برداشت انسان های ابتدایی ازاسطوره ها
یدالله موقن
نظریۀ لوی-برول در بارۀ برداشت انسان های ابتدایی ازاسطوره ها وبØØ«ÛŒ در بارۀ دÙتر Ú†Ù‡ های یاد داشت لوی-برول Ú©Ù‡ پس از مرگش منتشر شده اند Ùˆ دÙاع از نظریۀ ذهنیت ابتدایی لوی-برول
Lucien Levy-Bruhl 's Carnets
لوی-بول Ù…ÛŒ نویسد:اسطوره در بستر زمانی خاصی قرار دارد، اسطوره Ùرا – تاریخی است Ùˆ Ùوق همۀ Ø¢Ùریدگارها قرار دارد. بنابراین اسطوره هم آینده است Ùˆ هم گذشته.
در این معناست Ú©Ù‡ نیاکان اسطوره ای از نیاکان واقعی متمایز Ù…ÛŒ شوند، نیاکان اسطوره ای هر آنچه را امروزه وجود دارد Ø¢Ùریده اند، این نیاکان در بیرون از زمان قرار دارند.
جهان اسطوره ای با سیالیت تصاویر و مسخ هایش مشخص می شود.
بنابر این در جهان اسطوره ای همه چیز ممکن است.مقولات جهان اسطوره ای از یکدیگر منÙÚ© Ùˆ متمایز نیستند، بنابراین موجودات Ù…ÛŒ توانند همزمان هم انسان باشند Ùˆ هم جانور. برای انسان ابتدایی همین آمیختگی مقولات، نمونۀ عالی واقعیت است. این واقعیت همزمان هم پیش – طبیعی است Ùˆ هم Ùوق Ùطبیعی.
یدالله موقن
نظریۀ لوی-برول در بارۀ برداشت انسان های ابتدایی ازاسطوره ها وبØØ«ÛŒ در بارۀ دÙتر Ú†Ù‡ های یاد داشت لوی-برول Ú©Ù‡ پس از مرگش منتشر شده اند Ùˆ دÙاع از نظریات لوی-برول
Lucien Levy-Bruhl 's Carnets
لوی-برول Ù…ÛŒ نویسد:«اسطوره در بستر زمانی خاصی قرار دارد، اسطوره Ùرا – تاریخی است Ùˆ Ùوق همۀ Ø¢Ùریدگارها قرار دارد. بنابراین اسطوره هم آینده است Ùˆ هم گذشته.
در این معناست Ú©Ù‡ نیاکان اسطوره ای از نیاکان واقعی متمایز Ù…ÛŒ شوند، نیاکان اسطوره ای هر آنچه را امروزه وجود دارد Ø¢Ùریده اند، این نیاکان در بیرون از زمان قرار دارند.
جهان اسطوره ای با سیالیت تصاویر و مسخ هایش مشخص می شود.
بنابر این در جهان اسطوره ای همه چیز ممکن است.مقولات جهان اسطوره ای از یکدیگر منÙÚ© Ùˆ متمایز نیستند، بنابراین موجودات Ù…ÛŒ توانند همزمان هم انسان باشند Ùˆ هم جانور. برای انسان ابتدایی همین آمیختگی٠مقولات، نمونۀ عالی واقعیت است. این واقعیت همزمان هم پیش – طبیعی است Ùˆ هم Ùوق Ùطبیعی.
تأثیر چنین جهانی را Ú©Ù‡ از آمیختگی جهان پیش – طبیعی Ùˆ جهان Ùوق٠طبیعی تشکیل شده است، انسان ابتدایی در تجربۀ بالÙعل عرÙانی اش اØساس Ù…ÛŒ کند. علاوه بر این،بعضی موجودات وبرخی انسانها (مانند جادوگران ØŒ شمنها) بیش از دیگران قدرت آمیختگی با این واقعیت برتر را دارند.
قطعاً اسطوره ها به انسان ابتدایی برای تبیین آنچه هست Ú©Ù…Ú© Ù…ÛŒ کنند، اما کارکرد اسطوره ها در وهلۀ نخست تبیین امور نیست بلکه امر Ùوق٠طبیعی را بازتاب Ù…ÛŒ دهند Ùˆ در عین Øال اعتبارشان تراساندانتال (Ùراباشی) است. اسطوره ها برای انسانهای ابتدایی Øیات بخش اند. براساس همین نقش٠اسطوره Ù…ÛŒ توان توتمیسم Ùˆ اعتقادات توتمی Ùˆ شعایر توتمی را درک کرد. مثلاً خویشاوندی توتمی از اسطوره ای ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ میان یک گروه اجتماعی با یک گونه جانور، از Ù„Øاظ ذات، اینهمانی Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. این اسطوره Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ در دورۀ Ùرا – تاریخی یا Ùرا – زمانی این جانور Ùˆ این گروه اجتماعی از نیای مشترکی به وجود آمدند.
انسان ابتدایی معتقد است Ú©Ù‡ دانستن اسطوره ها میان او Ùˆ امر Ùوق طبیعی آمیختگی ایجاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ در مواردی اسطوره ها را Ùقط به کسانی یاد Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ مراسم تØلی٠را انجام داده باشند، زیرا دانستن اسطوره ها قدرت جادویی به شخص Ù…ÛŒ دهد. خواندن اسطوره ها با صوت جلی Ùˆ بازنمایی گراÙیکی آنها بر در Ùˆ دیوار Ùˆ اجرای شعایر مربوط به آنها به Ø´Ú©Ù„ نمایش، وسایلی هستند Ú©Ù‡ نیروهایی را Ùعال Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ آمیختگی با امر Ùوق طبیعی را ایجاد Ù…ÛŒ کنند. براساس اسطوره ها Ù…ÛŒ توان طرØها یا نقاشیهایی را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯ Ú©Ù‡ انسانهای ابتدایی بر دیوارهای غارهای پیش – تاریخی کشیده اند Ùˆ در آنها موجوداتی به صورت نیمه جانور – نیمه انسان را نشان Ù…ÛŒ دهند. انسانهای دوران پارینه سنگی اسطوره هایی داشته اند Ú©Ù‡ برایشان الگوهایی جادویی تهیه Ù…ÛŒ کرده اند. اسطوره ای Ú©Ù‡ خود را به صورت یک مدل یا الگو ارائه Ù…ÛŒ دهد برای امور پیشینه Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. به همین دلیل است Ú©Ù‡ بعضی اسطوره ها منشأ بلایا Ùˆ شوربختی ها را تبیین Ù…ÛŒ کنند، مثلاً اسطوره ها منشأ مرگ را به ناÙرمانی یک نیا نسبت Ù…ÛŒ دهند». اما همچنان Ú©Ù‡ لوی – برول تأکید Ù…ÛŒ کند اسطوره امور را برای ارضای کنجکاوی عقلی بشر تبیین نمی کند بلکه صرÙاً مداخلۀ امر Ùوق طبیعی را در مسیر تجربه نشان Ù…ÛŒ دهد.
بنابراین اسطوره تبیین های علیّ تجربی را کنار Ù…ÛŒ نهد Ùˆ رویدادهای جاری را با مرتبط کردن آنها به آرکه تیپ ها یا سر نمونه ها توجیه Ù…ÛŒ کند Ùˆ مشروعیت Ù…ÛŒ بخشد، به این معنی Ú©Ù‡ Øوادث جاری را به گونه ای به گذشتۀ اسطوره ای ÙراÙÚ©Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ کند.
«خواندن تبیین اسطوره ای یک پدیده به معنای تماس مستقیم با قدرتهای نامریی به وجود آورندۀ آن است Ùˆ نیز وسیله ای است برای آمیخته شدن با این قدرتها. این آمیخته شدن، با اجرای شعایر Ùˆ مناسکی Ú©Ù‡ در آنها قدرتهای Ùوق طبیعی نامریی را Ùرا Ù…ÛŒ خوانند همراه است Ùˆ بر این اساس ØŒ آنچه را لوی– برول الگوی آمیختگی از طریق تقلید Ù…ÛŒ نامد صورت Ù…ÛŒ گیرد.
کارکرد سمبلها در Ø³Ø·Ø Ù…ØªÙاوتی با کارکرد اسطوره ها قرار دارد . واقعیتی Ú©Ù‡ انسان ابتدایی در آن به سر Ù…ÛŒ برد واقعیتی دوگانه است ØŒ از یک سو واقعیتی است Ú©Ù‡ در آن نظم Ùˆ ترتیب پدیده های طبیعی را Ù…ÛŒ بیند، Ùˆ از سوی دیگر واقعیتی نامریی است Ú©Ù‡ در آنجا قدرتهای Ùوق طبیعی Øاکم اند. اما این دو ØŒ دو قلمرو جدا را تشکیل نمی دهند، آن دو با هم در تجربه ای یگانه Ùˆ جهان گستر وارد Ù…ÛŒ شوند، جایی Ú©Ù‡ همزمان هم تجربۀ عادی Øضور دارد Ùˆ هم تجربۀ عرÙانی. واقعیت٠Ùوق طبیعی Ú©Ù‡ بیش از هر چیز دیگری ذهن انسانهای ابتدایی را به خود مشغول Ù…ÛŒ دارد نه از طریق شناخت عقلی بلکه از طریق تجربۀ امری Ú©Ù‡ سرشت اØساسی Ùˆ عاطÙÛŒ دارد وارد Ù…ÛŒ شود ØŒ اما در اینجا این اØساس در مجموعه ای از عناصر پیچیده باز نموده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ این عناصر را سنت گروه اجتماعی متعین Ù…ÛŒ سازد.
درست مانند تجربۀ معمولی Ú©Ù‡ به صورت ملموس Ùˆ Ù…Øسوس تصویر Ù…ÛŒ شود ØŒ انسان ابتدایی مایل است Ú©Ù‡ به همان شیوه نیز تجربۀ عرÙانی خود را از واقعیت Øاضر اما نامریی تصویر کند.
اما برای این Ú©Ù‡ درک٠واقعیت٠نامØسوس Ùˆ ناملموس یعنی درک آنچه ÙˆØی٠مØض است تجربه ای کانکریت Ùˆ عینی شود باید طبق مدل جهان کانکریت درآید. این کار یکی از کارکردهای اساسی سمبلهاست؛ یعنی قدرت Ùوق طبیعی نامریی را به وسیلۀ چیزی مریی نشان دادن. اما در ذهنیت ابتدایی یگانگی Ùˆ دوگانگی ناÙÛŒ یکدیگر نیستند، این دو هستی، یعنی قدرت Ùوق طبیعی نامریی Ùˆ چیزی مادی Ùˆ مریی Ú©Ù‡ آن را نمایش Ù…ÛŒ دهد یک واقعیت اند، Ùˆ پیوند آمیختگی Ú©Ù‡ این دو را یگانه Ù…ÛŒ کند مستقیماً اØساس Ù…ÛŒ شود.
این موضوع لااقل در جوامع بسیار ابتدایی صادق است ØŒ زیرا مثلاً در آن جوامع متعلقات شخص Øقیقتاً چیزهایی هستند Ú©Ù‡ با خود او آمیختگی دارند Ùˆ خود او هستند، یعنی در چنین جوامع بسیار ابتدایی، سمبلیسم به معنای واقعیش وجود ندارد بلکه یگانگی٠دوگانگی Ùˆ Øتی یگانگی٠چندگانگی وجود دارد. Ùقط هنگامی Ú©Ù‡ آمیختگی دیگر مستقیماً اØساس نشود، در آنجاست Ú©Ù‡ سمبل پا به عرصۀ وجود Ù…ÛŒ گذارد. به این ترتیب در توتمیسم تا زمانی Ú©Ù‡ اعضای٠کلان، مستقیماً میان خود Ùˆ توتمشان اینهمانی در ذات را اØساس Ù…ÛŒ کنند هنوز توتم را نمی توان سمبل٠کلان دانست.( برخلا٠نظر دورکم Ú©Ù‡ به نظر Ù…ÛŒ رسد چنین عقیده ای داشته است). Ùقط هنگامی Ú©Ù‡ این اØساس٠اینهمانی به اØساس٠خویشاوندی تغییر یاÙت توتم، نشان Ùˆ علامت٠کلان Ù…ÛŒ شود، یعنی توتم، سمبل٠کلان Ù…ÛŒ شود. بنابراین، نظریۀ دورکم Ùقط در مورد دومین مرØÙ„Û€ تکامل جوامع ابتدایی ØŒ Ú©Ù‡ اصل آن را لوی – برول در کتابهای نخستین خود ارائه داده است، کاربرد دارد. این نظر درست است Ú©Ù‡ Øتی در این مرØله نیز هنوز نشانه ای از تÙکر Ù…Ùهومی دیده نمی شود، زیرا هنگامی آمیختگی را سمبلیسم بازنمایی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ آمیختگی دیگر به صورت مستقیم اØساس نشود ØŒ اما اشتباه است اگر تصور کنیم Ú©Ù‡ سمبل Ùقط علامت Ùˆ نشانه است ØŒ زیرا سمبل هنوز اشباع شده از آمیختگی یی است Ú©Ù‡ خود را از طریق سمبل بیان Ù…ÛŒ کند Ùˆ سرشت قدسی خود را به سمبل نیز وارد Ù…ÛŒ کند.
اما اگر در ذهن انسان ابتدایی درک موجودات Ùˆ اشیای طبیعی کاملاً به صورت عرÙانی باشد آیا نباید بازنمایی های این موجودات Ùˆ اشیا در اسطوره ها نیز سرشتی عرÙانی داشته باشند؟ آیا سمت گیری ذهن ابتدایی ضرورتاً در هر دو مورد یکسان صورت نمی گیرد؟ چنانچه در اینجا مقایسه ای با گذشتۀ اروپا بکنیم، گرچه این مقایسه ØŒ مقایسه ای ناقص خواهد بود، اما شاید خالی از Ùایده نباشد. چند قرن به عقب بازمی گردیم Ùˆ به زمانی Ù…ÛŒ رسیم Ú©Ù‡ در اروپا، تاریخ Ùقط به منزلۀ تاریخ مقدس آموخته Ù…ÛŒ شد. ارزش والا Ùˆ اهمیت آن تاریخ، هم برای کسانی Ú©Ù‡ آن را تعلیم Ù…ÛŒ دادند Ùˆ هم برای کسانی Ú©Ù‡ آن را Ù…ÛŒ آموختند از کجا ناشی Ù…ÛŒ شد؟ آیا این ارزش والا در Ù…Øتویات رویدادها بود یا در شناخت سلسلۀ داوران Ùˆ شاهان Ùˆ پیامبران بنی اسرائیل یا در شناخت شوربختی های اسرائیلیان Ø·ÛŒ نبردهایشان با اقوام همسایه ØŸ
قطعاً هیچکدام. این ارزش والا از امر تاریخی ناشی نمی شد بلکه از دیدگاه امر مقدسی بود که علاقه به روایات کتاب مقدس را قیاس ناپذیر می کرد.
چون خدای Øقیقی همیشه در روایات تاریخ مقدس مداخله دارد Ùˆ Øضور خود را در همه Øال متجلی Ù…ÛŒ کند Ùˆ در تصور مسیØیان ØŒ همین Øضور خدا سبب Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ آمدن پسر خدا جلو انداخته شود. خلاصۀ کلام آنکه همین Ùضای عرÙانی Ú©Ù‡ پیرامون رویدادها را گرÙته است مانع از این Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ آن رویدادها، به صورت نبردها، قتل عام Ùˆ انقلابهای معمولی نمایان شوند Ùˆ سرانجام این علاقه به این علت نیز بود Ú©Ù‡ مسیØیت در این Ùضای عرÙانی، شاهدی بر ÙˆØدت خود با خدایش Ù…ÛŒ یاÙت، شاهدی بر این Ú©Ù‡ خودش نیز الهی بود.
برای اقوام ابتدایی، اسطوره ها همان مقامی را دارند Ú©Ù‡ روایات کتاب مقدس برای مسیØیان دارا هستند. تÙوق عنصر عرÙانی در بازنمایی های جمعی Ú©Ù‡ در اسطوره ها تجلی یاÙته اند Øتی از تاریخ مقدس مسیØیان نیز بیشتر است. در عین Øال چون قانون آمیختگی هنوز هم بر ذهن انسان ابتدایی غلبه دارد، اسطوره نیز آکنده از اØساس شدید٠وØدت با واقعیت٠عرÙانی است، همان واقعیتی Ú©Ù‡ اسطوره تÙسیرش Ù…ÛŒ کند. مثلاً هنگامی Ú©Ù‡ در یک اسطوره، ماجراها، پیروزیها Ùˆ کارهای برجسته Ùˆ نیز مرگ Ùˆ رستاخیز یک قهرمان٠صاØب کرم Ùˆ Ùرهنگ ساز بازگو Ù…ÛŒ شود آنچه علاقۀ انسان ابتدایی را به این اسطوره جلب Ù…ÛŒ کند Ùˆ مورد توجه اش قرار Ù…ÛŒ گیرد، این موضوع نیست Ú©Ù‡ این قهرمان به قبیلۀ خود طرز ایجاد آتش Ùˆ تهیه خوراکیها را آموخته است، موضوعهایی Ú©Ù‡ ÙÛŒ Ù†Ùسه جالب اند Ùˆ اشتیاق شنونده را برمی انگیزند. اما در اینجا مانند روایات کتاب مقدس، آمیختگی گروه اجتماعی با گذشتۀ خود است ] Ú©Ù‡ مورد توجه قرار Ù…ÛŒ گیرد[ این اØساس ØŒ زنده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ گروه، گویی، واقعاً در همان عصر قهرمان٠اسطوره ای به سر میبرد، یعنی نوعی ÙˆØدت٠عرÙانی با عصری اØساس Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ سبب شده است Ú©Ù‡ گروه آن چیزی بشود Ú©Ù‡ اکنون هست. خلاصه آنکه اسطوره ها هم بیان همبستگی گروه اجتماعی با خودش در عصر خودش هستند Ùˆ هم بیان همبستگی گروه با گذشته اش Ùˆ با گروههای موجودات پیرامون خودش. اسطوره ها وسیله ای هستند برای ابقای این اØساس همبستگی Ùˆ اØیای آن».
«دÙتر Ú†Ù‡ های یاد داشت» لوسین لوی-برول
بعضی از منتقدان مدعی اند Ú©Ù‡ لوی-برول در« دÙترچه های یاداشتش» Ú©Ù‡ پس از مرگش به چاپ رسیده اند Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ دست از عقایدش بر داشته است.بنابراین بررسی اجمالی Ù…Øتویات این دÙترچه ها ضروری است.
در اینجا ترجمۀ چند یادداشت از« دÙترچه های یادداشت» لوی – برول ارائه Ù…ÛŒ شوند تا خواننده بهتر با Ù…Øتویات آنها آشنا شود. لوی- برول(به تاریخ پانزدهم ژوئن 1938) Ù…ÛŒ نویسد:
«پیش از آنکه تØلیل بعضی اسناد Ùˆ مدارک Ø¢Ùریقایی را آغاز کنم بی Ùایده نخواهد بود Ú©Ù‡ بگویم اکنون موضعم چیست: کوشیده ام تا آنچه را در کتاب: « کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده» Ùˆ در آثار بعدی ام سرشت پیش- منطقی ذهنیت ابتدایی نامیده بودم Ø¬Ø±Ø Ùˆ تلطی٠کنم، چون Ù…ÛŒ دیدم Ú©Ù‡ این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø³Ø¨Ø¨ بدÙهمی هایی شده است. منظور من از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی بیان این Øقیقت بود Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی همان خواسته های ذهنیت ما را ندارد یا به همان اندازۀ ذهنیت ما نسبت به اصل امتناع تناقض Øساس نیست. آن ذهنیت، لااقل در بعضی شرایط، با تناقضاتی کنار Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ به هیچ وجه برای ذهن ما پذیرÙتنی نیستند.
پس از آن Ú©Ù‡ در کتابهایم :« اساطیر اقوام ابتدایی» Ùˆ «تجربۀ عرÙانی انسانهای ابتدایی Ùˆ سمبلهای آنان» این موضوع را بررسی Ùˆ تØلیل کردم Ù¾ÛŒ بردم Ú©Ù‡ توصی٠خود را از ذهنیت ابتدایی نباید در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی بیان کنم. مثلا دو خصلت اساسی ذهنیت ابتدایی یعنی عرÙانی Ùˆ پیش – منطقی بودن را دیگر در یک Ø³Ø·Ø Ù†Ù…ÛŒ گذارم ØŒ بر خلا٠آنچه در کتاب: «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده» انجام داده Ùˆ آن دو را هم تراز دانسته بودم. اکنون به نظرم Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی Ùقط یک خصلت اساسی داشته باشد Ú©Ù‡ عرÙانی بودنش است. خصلت دیگرآن یعنی پیش- منطقی بودنش- Ú©Ù‡ قبلا معتقد بودم باید با خصلت عرÙانی آن پیوند داشته باشد Ùˆ به همان اندازۀ خصلت عرÙانی اش اساسی باشد- اکنون Ù…ÛŒ پندارم Ú©Ù‡ جنبۀ دیگر خصلت عرÙانی یا بیشتر Ù¾ÛŒ آمد طبیعی٠عرÙانی بودنش باشد.
اگر این طور باشد نخست بیش از همه لازم است(...) Ú©Ù‡ این تغییر موضع یا لااقل این تغییر در به کارگیری Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ توجیه کنم. مثلا باید نشان دهم Ú©Ù‡ چگونه خصلت عرÙانی٠ذهنیت ابتدایی تناقضاتی را Ù…ÛŒ پذیرد Ú©Ù‡ ذهن ما بی درنگ آنها را رد Ù…ÛŒ کند. چگونه تØت برخی شرایط، ذهنیت ابتدایی Ùاقد درک وقوع رویدادهای Ù…Øال است(مثلا انسانهای ابتدایی مسخ ها Ùˆ تبدیل های اسطوره ای یعنی تبدیل موجودی به موجودی از نوع دیگر را به معنای اموری Ù…ÛŒ گیرند Ú©Ù‡ واقعا رخ داده اند Ùˆ هنوز هم واقعا رخ Ù…ÛŒ دهند)(...) یا چگونه ذهنیت ابتدایی به هیچ دشواری Ù…ÛŒ پذیرد Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان همزمان در دوجا یا در چند جا بود یا هم یکی بود Ùˆ هم دوتا؛ یا چگونه ذهنیت ابتدایی برخی آمیختگی ها را واقعی اØساس Ù…ÛŒ کند بی آنکه به این موضوع توجه کند Ú©Ù‡ آیا وجود آنها Ùهم پذیر یا ممکن اند؟(...)
در Øقیقت بیش از بیست سال است Ú©Ù‡ دیگر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی را Ú©Ù‡ این همه برایم دردسر Ø¢Ùرید به کار نبرده ام Ùˆ به جایش اصطلاØاتی را گذاشته ام Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان بر سرشان به تواÙÙ‚ رسید مانند:« ذهنیت های ابتدایی، در برخی شرایط داده شده، همان لوازم منطقی ذهنیت های ما را در اختیار ندارند»؛ و« آن ذهنیت ها نسبت به ذهنیت های ما به طور متÙاوتی سمت گیری شده اند»؛ Ùˆ «آن ذهنیت ها در مقایسه با ذهنیت های ما، عادتهای ذهنی متÙاوتی دارند ». Ùˆ در یادداشت دیگری(به تاریخ سپتامبر- اوت1938) Ù…ÛŒ نویسد:« به نظر من آمیختگی هنوزهم چیزی اساسی در ذهنیت ابتدایی Ùˆ شاید در ذهن بشر است. آمیختگی وزنه ای متمم Ùˆ شاید وزنه ای متقابل با اصول انتظام بخش تÙکر منطقی باشد. اما اگر چنین است میدان عمل آمیختگی از کجا آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ به کجا خاتمه Ù…ÛŒ یابد؟(...) Ùˆ چون به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آمیختگی مستلزم چیزی است Ú©Ù‡ شدیداٌ در برابر Ùهم پذیر شدن طغیان Ù…ÛŒ کند، پس چگونه Ù…ÛŒ توان این موضوع را هضم کرد Ú©Ù‡ ذهن انسان Ù…ÛŒ تواند درعین Øال هم سرچشمۀ عقلانیت باشد وهم غیرعقلانیت(irrational)؟»
یعنی ذهن بشر هم علم را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند Ùˆ هم خراÙات را. نکتۀ دیگری Ú©Ù‡ لوی- برول خاطرنشان Ù…ÛŒ کند نوع بازنمایی های ذهنی گروه های تروریستی رانیز آشکار Ù…ÛŒ کند. ازطریق بررسی این نوع باز نمایی ها Ù¾ÛŒ خواهیم بردکه چرا تروریست ها زنان Ùˆ کودکان Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ اÙراد بیگناه را طعمۀ عملیات تروریستی خود Ù…ÛŒ کنند. لوی- برول(به تاریخ بیست وسوم مارس1938) در« دÙترچۀ یادداشتش» Ù…ÛŒ نویسد:« به نظر من ناگزیریم بپذیریم Ú©Ù‡ ذهن انسان ابتدایی از واقعیت پیرامونش دو نوع بازنمایی دارد Ú©Ù‡ این دو نوع بازنمایی نه تنها بر هم منطبق نیستند بلکه به طور متمایزی با هم متÙاوتند؛ اما انسان ابتدایی از این تÙاوت آگاه نیست. بازنمایی نوع نخست به طور تنگاتنگ با عمل مرتبط است Ùˆ ،گویی، خود را بر اثر نیازهای مبرم Øیات بر ذهن انسان ابتدایی تØمیل Ù…ÛŒ کند(...) اما در ذهن انسان ابتدایی بازنماییهای دیگری از امور Ùˆ اشیاء پیرامون او وجود دارند Ú©Ù‡ بازنمایی های پیچیده ای هستند وآغشته به عناصر اØساسی وعاطÙÛŒ اند؛ اما این بازنماییها با بازنمایی های زیستی – روانی پیچیده ای Ú©Ù‡ در جانوران نیز وجود دارند به طور اساسی متÙاوت اند. نشانۀ بارز Ùˆ نشانۀ اساسی این نوع بازنمایی های پیچیده شاید این باشد Ú©Ù‡ موجودات منÙرد]یا اÙراد[ یا اشیا منÙرد را نه به صورت انÙرادی بلکه به صورت یک کلیت بازنمایی Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ هر یک از این موجودات یا اشیاء، اگر به طور انÙرادی، جزیی از این کلیت نباشند، لااقل عنصر مدغم یا مولÙÛ€
جدایی نا پذیر یا بدل این کلیت اند. مثلا در ذهن انسان ابتدایی اÙراد دیگری Ú©Ù‡ مانند خود او عضو یک گروه اجتماعی هستند، در وهلۀ نخست آنان را به صورت اعضای گروه]نه Ùرد منÙرد[ بازنمایی Ù…ÛŒ کند Ùˆ اØساس Ù…ÛŒ نماید Ú©Ù‡ وجود آنان به گروه شان وابسته است Ùˆ واقعیت٠وجودی آنان از آمیختگی ذات٠بی زمان Ùˆ نامریی گروه ناشی Ù…ÛŒ شود Ùˆ در بسیاری از جوامع ابتدایی، واقعیت٠وجودی٠دیگر اعضای٠گروه از آمیختگی او با توتم کلان (clan)اش ناشی Ù…ÛŒ شود. همین طور یک جانور یا یک درخت Ùقط به صورت آمیختگی در یک ذات٠مشترک بازنمایی Ù…ÛŒ شود Ùˆ گاهی اوقات جانور یا درخت به Ø´Ú©Ù„ صاØب یا مالک انواع تجلی Ù…ÛŒ کند Ùˆ این بازنمایی نوع دوم اهمیت مناسکی نیز دارد Ú©Ù‡ این موضوع را Ùنون جادویی شکار Ùˆ ماهیگیری به اثبات Ù…ÛŒ رسانند».
تÙاوت میان ذهنیت عوام٠غرب با ذهنیت انسان های ابتدایی در اینجاست.به این معنی Ú©Ù‡ وقتی انسان ابتدایی یک شخص یا یک جانور یا یک درخت را Ù…ÛŒ بیندهمۀ خواص جادویی یا تابویی اش را نیز یکجا اØساس Ù…ÛŒ کند اما عوام٠غرب دیگر این کلیت را اØساس نمی کنند.
لوی- برول( به تاریخ چهاردهم ژوئن1938) در« دÙترچه یادداشتش» Ù…ÛŒ نویسد: «به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ دو موضوع اثبات شده باشند واین دو به من اجازه Ù…ÛŒ دهندکه نسبت به بیست سال پیش به Øقیقت Ú©Ù…ÛŒ نزدیکتر شده باشم. دو موضوع اثبات شده عبارتنداز:
1- ساختار منطقی ذهن بشر در همه جوامع انسانی٠شناخته شده، یکی است، به این دلیل Ú©Ù‡ همه جوامع دارای زبان، رسوم ونهادها هستند، از این رو دیگر از سرشت پیش- منطقی، ]ذهنیت ابتدایی[ سخن نمی گویم Ùˆ به همین خاطر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی Ùˆ هر آنچه را این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…ÛŒ رساند کنار Ù…ÛŒ گذارم.
2- با این همه واقعیاتی(facts) متعدد Ùˆ انکارناپذیر وجود دارند Ú©Ù‡ شاهدی هستند بر این Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی، بی هیچ پروایی، امور سازش ناپذیر (incompatibilities)]با قوانین Ùیزیک Ùˆ زیست شناسی[ را Ù…ÛŒ پذیرد(پیشتر Ù…ÛŒ Ú¯Ùتم تناقضاتی را Ù…ÛŒ پذیرد اما Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶Ø§Øª بعضی شرایط منطقی را به ذهن متبادر Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ در واقعیت وجود نداشتند).
اعتقاد انسانهای ابتدایی به این امور سازش ناپذیر] با قوانین Ùیزیک Ùˆ زیست شناسی[ برای ذهن ما غریب است Ùˆ ما نمی Ùهمیم Ú©Ù‡ چگونه یک ذهن سالم Ù…ÛŒ تواند، Øتی برای یک Ù„Øظه به چنین چیزهایی باور داشته باشد.
ذهنیت ابتدایی با ذهنیت ما، البته نه Ùقط با ذهنیت انسان Ùرهیخته Ùˆ دانشمند غربی Ú©Ù‡ ذهنی انتقادی دارد بلکه هم چنین با ذهن انسان میان مایۀ غربی نیز متÙاوت است(البته انسان میان مایه نیز در شرایط استثنایی، یعنی در جایی Ú©Ù‡ او- بی آن Ú©Ù‡ بیندیشد- رویه ای در پیش Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ مشخصۀ انسان ابتدایی است). مسئلۀ ما، یا لااقل یکی از مسائل اصلی ما، این است Ú©Ù‡ دریابیم این بی تÙاوتی Øیرت انگیز ذهنیت ابتدایی نسبت به آشکارترین Ùˆ بارزترین امور سازش ناپذیر]با قوانین طبیعی Ùˆ زیست شناسی[ از کجا سرچشمه Ù…ÛŒ گیرد(...) یک نکته اساسی Ú©Ù‡ شایدتکرارش بی Ùایده نباشد این است Ú©Ù‡: این بی تÙاوتی نسبت به سازش ناپذیری اعتقادات او با قوانین طبیعی Ùˆ زیست شناختی به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ به طور تنگاتنگی مرتبط باشد باÙقدان Øس کنجکاوی برای دانستن این مسئله Ú©Ù‡ چگونه رویدادهای نامØتمل، Ùˆ طبق نظر ما، Ù…Øال Ù…ÛŒ توانند اتÙاق بیÙتند. این بی تÙاوتی نسبت به چگونه، شاید جنبه دیگری از بی تÙاوتی٠ذهنیت ابتدایی نسبت به امور سازش ناپذیر]با قوانین طبیعی Ùˆ زیست شناسی[ باشد».
Ùˆ سرانجام این Ú©Ù‡ لوی-برول(به تاریخ سوم Ùوریه1939) در« دÙترچه یادداشتش» Ù…ÛŒ نویسد: «یکی از دلایل Ùˆ شاید دلیل اصلی Ú©Ù‡ ما را مطمئن Ù…ÛŒ سازد Ú©Ù‡ اندیشۀ انسانهای ابتدایی Ù…Ùهومی] Ùˆ انتزاعی[ نیست از این Øقیقت ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تجربۀ آنان، Ú©Ù‡ گسترده تر از تجربۀ ما است، غالبا عرÙانی است Ùˆ از همین روی ذهنیت ابتدایی از انتظام سلسلۀ پدیده های طبیعی Ùˆ زیست شناختی مانند ثبات Ùرم٠وقوع آنها ناآگاه است. ذهن او در جهان اسطوره ای، Ú©Ù‡ خصوصیت بارزش سیال بودن آن است، سیر Ù…ÛŒ کند. همین موضوع ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چرا اندیشۀ انسان ابتدایی به رغم توانائیش در Ø´Ú©Ù„ دادن به Ù…Ùاهیم، آنها را(جز در مورد امور زندگی روزمره) به کار نمی برد Ùˆ این اندیشه در عملیات منطقی Ú©Ù‡ مستلزم به کارگیری Ù…Ùاهیم Ùˆ انجام عملیات انتزاعی Ùˆ طبقه بندی Ùˆ مانند اینهاست خود را درگیر نمی کند».
آیا به راستی Ù…ÛŒ توان از مطالب این« دÙتر Ú†Ù‡ ها» نتیجه گیری کرد Ú©Ù‡ لوی- برول از نظریات خود دست کشیده است؟ روبین هورتون در مقاله اش:«لوی – برول، دورکم Ùˆ انقلاب علمی» Ù…ÛŒ نویسد:«لوی – برول در دÙترچه های یادداشتش Ú©Ù‡ پس از مرگش منتشر شده اند Ù…ÛŒ پذیرد Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی اصطلاØÛŒ گمراه کننده است Ú©Ù‡ این نظر را القا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ذهنیت ابتدایی نوعی عیب Ùˆ نقصان دارد(...) او مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی را Øذ٠کند ،که مجادله انگیز ترین صÙتی بود Ú©Ù‡ به اندیشۀ ابتدایی نسبت Ù…ÛŒ داد ،و به جایش اصطلاØ« ناسازگاریها »را بگذارد. چون در بعضی وضعیتهایی Ú©Ù‡ او توصی٠کرده است نه تناقض منطقی بلکه Ù…Øالات Ùیزیکی وزیست شناختی درمیان هستند. این دونکته یعنی Øاضر بودن لوی- برول به ترک Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù¾ÛŒØ´- منطقی Ùˆ دیگری، جایگزین کردن آن با Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â«Ù†Ø§Ø³Ø§Ø²Ú¯Ø§Ø±ÛŒÙ‡Ø§Â» بعضی Ù…Ùسران جدید را به آنجا کشانده است Ú©Ù‡ مدعی شوند آثار نهایی لوی- برول Øاوی تجدید نظر رادیکال در موضع گیری اولیۀ او هستند. اما در Øقیقت آنچه را او در نظریه اش نگاه Ù…ÛŒ دارد بسیار مهمتر است از آن چیزی است Ú©Ù‡ کنار Ù…ÛŒ نهد(...) لوی- برول در آثار نهایی اش نیز Øس مشترک را با علم روی هم Ù…ÛŒ ریزد Ùˆ آن دو را به طور رادیکال در تقابل با ذهنیت عرÙانی قرار Ù…ÛŒ دهد.» هورتون در پانوشت همین مطلب Ù…ÛŒ اÙزاید:«در Øقیقت بخش اعظم مطالب« دÙترچه ها » به انکار Ùˆ پس گیری نظریه اش ارتباط ندارند بلکه Ù…ÛŒ کوشند تا دو Ù…Ùهوم کلیدی کتاب : «کارکردهای ذهنی در جوامع عقب مانده» را ØªÙˆØ¶ÛŒØ ÙˆÚ¯Ø³ØªØ±Ø´ دهند (...)یکی Ù…Ùهوم سمت گیری عرÙانی ودیگری Ù…Ùهوم آمیختگی.»
نگارنده بر ترجمۀ خود از کتاب لوی- برول« کارکردهای ذهنی جوامع عقب مانده» مقدمه ای
نوشته Ùˆ در آنجا بØØ« Ù…Ùصلی درباره Ù…Øتویات «دÙترچه های یادداشت» لوی- برول کرده است. خوانندۀ علاقمند Ù…ÛŒ تواند به آن مقدمه رجوع کند.
لوی - برول در آن دÙترچه ها Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ ذهن انسان هم سرچشمۀ عقلانیت است وهم ضد عقلانیت.
پانوشت ها :
1-Lucien Levy –Bruhl ,The Notebooks on Primitive Mentality, translated by Peter Riviere, Basil Balckwell, Oxford,1975,pp.37-39.
2- Robin Hortin," Levy – Bruhl, Durkheim and Sceintific Revolution",
در کتاب :
Robin Horton &Ruth Finnagan ,Modes of Thought, London, Faber & Faber,1973,pp.257-8.