نقش اسطوره وتکنولوژی در ظهور توتالیتاریسم از دیدگاه ارنست کاسیرر (2)
The Role of Myth and Technology in the Rise of Totalitarism
نوشتۀ جان مایکل کرویز ترجمۀ یدالله موقن( شرØÛŒ بر اسطورۀ دولت ارنست کاسیرر)
بررسی نوع ادراک زمان Ú©Ù‡ در ذات تکنیک قرار دارد ØŒ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ùرد ØŒ نه تنها جامعه را به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته Ùˆ بی ارتباط درک Ù…ÛŒ کند، بلکه وجود خویش را نیز به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته در Ù…ÛŒ یابد. Ù‡Ú¯Ù„ در سده ÛŒ نوزدهم مدعی شد Ú©Ù‡ دولت واقعیت اجتماعی بنیادی است Ùˆ نمی توان آن را صرÙاً به «جامعه ÛŒ مدنی» تقلیل داد. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را سازمان یاÙتن اÙرادی تعری٠می کند Ú©Ù‡ Ùقط به خاطر مقاصد خصوصی خود زندگی Ù…ÛŒ کنند.23
با غلبه ÛŒ تکنیک، چیز تازه ای در Øیات اجتماعی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نمی توان آن را با خصوصی شدنی Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ در ذهن داشت مقایسه کرد. Øتی زندگی Ùرد در بستر تکنیک همچون رشته ای از رویدادها یا وقایع نمایان Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را مجمعی Ù…ÛŒ پنداشت Ú©Ù‡ برای ØÙظ Ùرد تشکیل شده است Ø› از این رو جامعه ÛŒ مدنی اراده ÛŒ مشترکی را منعکس Ù…ÛŒ کند. اما وقتی زندگی به منزله ÛŒ وقایعی درک شد Ú©Ù‡ به طور اتÙاقی روی Ù…ÛŒ دهند؛ جامعه نیز به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ به معنای اراده ای عمومی (بدان گونه Ú©Ù‡ کاسیرر این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برد یعنی دارای جهت مشترکی به سوی آینده) دیگر وجود نداشته باشد. علت این وضع این است هنگامی Ú©Ù‡ زندگی همچون وقایعی Ù…Øض درک شد ØŒ Øتی هویت شخصی Ùرد نیز به صورت تکه پاره نمایان Ù…ÛŒ شود.24
در این Øالت به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تصاد٠] یا شانس[ ØŒ یعنی آن چیزی Ú©Ù‡ به اعتقاد Ù‡Ú¯Ù„ Ù†ÙÛŒ کامل خرد است ØŒ اصل غایی هدایت وقایع باشد25
«در چنین وضعی ØŒ اراده جز امری خودسرانه به نظر نمی آید. آن نوع اØساس از زمان را ØŒ Ú©Ù‡ در ذات تکنیک است یعنی واقعه ای Ú©Ù‡ چیزی را Øاضر Ù…ÛŒ کند، Ù…ÛŒ توان زمان تصادÙÛŒ مطلق نامید .... چنین زمانی، زمان واقعه ÛŒ تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ است، زمان «هر Ú†Ù‡ پیش آید» است. تکنیک کاملاً «آزاد شده » براساس اراده ای عمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ خودسر است. راهنمایی تکنیک در مرØله ÛŒ نهایی خود هیچ مدلی در طبیعت نیست Ùˆ در این مرØله تکنیک مستقل Ù…ÛŒ شود».
تکنیک به منزله ÛŒ بØران Ùرهنگی
خاص ترین بØØ« کاسیرر از کشاکش میان Ùرم های سمبلیک مختل٠] زبان، اسطوره Ùˆ دین، علم Ùˆ هنر [ در مقاله ÛŒ او به نام «Ùرم Ùˆ تکنیک» آمده است. او Ù…ÛŒ گوید در Øیات اجتماعی دوران معاصر کشاکش اصلی میان Ùرمهای سبملیک ناشی از تأثیر روزاÙزون تکنیک است. «تکنیک در سیر تØول خود به سادگی جایی در کنار دیگر جهات اساسی Ùرهنگ اشغال نمی کند Ùˆ به طور مسالمت آمیز Ùˆ هماهنگ با آن ها در میانشان قرار نمی گیرد. تکنیک با متمایزکردن خود از آنها جدا Ù…ÛŒ شود Ùˆ با آنها در Ù…ÛŒ اÙتد (STS , 78) .
این مطلب در مورد همه ÛŒ Ùرم های سمبلیک صادق است اما در قرن بیستم تکنیک یک نیروی Ùرهنگی در میان نیروهای Ùرهنگی دیگر نیست : تکنیک «به هنجار خود قانع نیست Ùˆ این تهدید وجود دارد Ú©Ù‡ این هنجار را به صورت هنجاری مطلق درآورد Ùˆ آن را بر دیگر قلمروهای ] Øیات Ùرهنگی[ تØمیل کند.»
کاسیرر در مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنولوژی قدرتمندترین نیروی Ùرهنگی در سده ÛŒ بیستم است....
در میان پرسش هایی Ú©Ù‡ درباره ÛŒ تاثیرات تکنولوژی در جامعه Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود ØŒ مهمترین آنها این است : آیا تکنولوژی Ø´Ú©Ù„ÛŒ از رهایی انسان است یا واقعاً پدیده ÛŒ از خود بیگانگی بشر از «سرشت واقعی» خویش است ØŸ (STS , 68). کاسیرر Ùرمول بندی این پرسش را از بØØ« هایی اقتباس کرده است Ú©Ù‡ در زمان او درباره ÛŒ تکنولوژی جریان داشت. او واژه ÛŒ از خود بیگانگی را به معنایی به کار Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ زیمل7 بدان بخشیده بود. زیمل بر این باور بود Ú©Ù‡ Ùرهنگ، به منزله ÛŒ یک Ú©Ù„ ØŒ باید ضرورتاً به صورت واقعیتی عینی٠بیگانه با بشر، صلب Ùˆ جامد شود . زیمل چنین استدلال Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ چون Ùرهنگ ذاتاً انباشت شونده است بشر، یعنی خالق خود را از تØقق من٠خویش دور Ù…ÛŒ کند.8 این وضعیت از نظر زیمل تراژیک است؛ زیرا از ذات خود Ùرهنگ ناشی Ù…ÛŒ شود Ùˆ از آن گریزی نیست. زیمل دریاÙت خود را از خود بیگانگی با توصی٠مارکس از کار با خود بیگانه مرتبط Ù…ÛŒ داند9.
از دیدگاه مارکس کار هنگامی با خود بیگانه Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ù…Øصول آن ØŒ کالاها باشند. هنگامی Ú©Ù‡ کارگر کار خود را Ù…ÛŒ Ùروشد، آنچه تولید Ù…ÛŒ کند دیگر از آن او نیست بلکه به صورت واقعیتی بیگانه Ùˆ شیء گونه نمایان Ù…ÛŒ شود (مارکس این وضعیت را بت شدگی / fetishism Ù…ÛŒ نامد) . تØلیل مارکس درکتاب: سرمایه را ØŒ این بر نهاد (تز) متوازن Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ این وضعیت در مرØÙ„Û€ تاریخی ای پیش Ù…ÛŒ آیدکه در آن بشر بینوا شده است Ùˆ به وسیله ÛŒ همنوع خود استثمار Ù…ÛŒ شود. مارکس منشأ Ùˆ مبدأ این وضع را تغییرات اقتصادی Ù…ÛŒ دانست Ùˆ گمان Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ این وضعیت تاریخی را Ù…ÛŒ توان با عمل اجتماعی تخÙی٠داد. اما زیمل راه ØÙ„ پیشنهادی مارکس را قبول ندارد از نظر او «بت شدگی» Ú©Ù‡ مارکس به کالاهای اقتصادی نسبت Ù…ÛŒ دهد، Ùقط Øالتی خاص از این سرنوشت عمومی Ùراورده های Ùرهنگی را نمایش Ù…ÛŒ دهد. با انباشت Ùرهنگ این Ùرآورده ها هر Ú†Ù‡ بیشتر در چنبره ÛŒ تعارضات قرار Ù…ÛŒ گیرند. در آغاز این Ùراورده ها را اÙراد Ø¢Ùریده بودند Ùˆ صرÙاً برای مقاصد خصوصی خود .
اما در Ø´Ú©Ù„ بی واسطه شده شان ....ØŒ این Ùراورده ها خود را هم با منشأشان Ùˆ هم با هدÙÛŒ Ú©Ù‡ به خاطر آن Ø¢Ùریده شده بودند بیگانه نشان Ù…ÛŒ دهند. » 10
نتیجه ÛŒ ناخواسته ÛŒ همه ÛŒ Ùعالیت های Ùرهنگی این Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ] مستقل از اراده ÛŒ تولید کنندگان شان[ گسترش یابند. آن ها طبق منطق خویش تØول پیدا Ù…ÛŒ کنند، Ùˆ در انسان امیال Ùˆ خواست هایی Ù…ÛŒ Ø¢Ùرینند Ùˆ با پیچیده شدن روزاÙزون Ùعالیت Ùرهنگی، او را چنان گیج Ù…ÛŒ کنند Ùˆ از پای Ù…ÛŒ اندازند Ú©Ù‡ هیچ گاه امیدی به تسلط بر Ùراورده های Ùرهنگی یا Øتی Ùهمیدن آنها را نداشته باشد. در جوامع پیچیده ØŒ مسئول این وضع تقسیم کار است. «اغلب از طریق کوشش مشترک اÙراد مختلÙØŒ Ø´ÛŒ Ùرهنگی پا به عرصه ÛŒ وجود Ù…ÛŒ گذارد. چون شیء Ùرهنگی به دست Ùرد واØدی تولید نشده است ØŒ پس به منزله ÛŒ یک مجموعه ÛŒ واØد، بدون تولید کننده است» (Ibid , 41)
بدین ترتیب در چنین جوامع پیچیده ای انسان به منزله ÛŒ Ùرد Ù…ØÙˆ Ù…ÛŒ شود. این وضع تراژیک است؛ چون «Ùرهنگ Øتی در نخستین Ù„Øظات وجود خود، چیزی را Øمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ گویی مقدر است تا ] راه وصول به [ هد٠اصلی خود را Ú©Ù‡ انتقال Ø±ÙˆØ Ø§Ø² وضع ناکامل به وضع کامل است مسدود Ùˆ تاریک Ùˆ قطع کند» (Ibid , 46)
زیمل این از خود بیگانگی را با آزادگی راهبان Ùرانسیسی قدیم مقایسه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ هیچ چیز ] توجه[ آنان را از «راه روØشان» منØر٠نمی کرد. (Ibid , 44)
کاسیرر در اظهارنظرهای زیمل اشتیاق یک عار٠را برای اتØاد بی واسطه ] با هستی[ Ù…ÛŒ بیند (KW , 107) . او این تمایل غیرعقلانی در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات را مردود Ù…ÛŒ داند.11 اما این نظر زیمل را تأیید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نتایجی Ú©Ù‡ از Ùعالیت Ùرهنگی Øاصل Ù…ÛŒ شود بسیار دور از مقاصد اولیه ÛŒ آن است. کاسیرر در درستی مشاهدات جامعه شناسانه ÛŒ زیمل در مورد نتایج تØمیق کننده ÛŒ توسعه ÛŒ جامعه ÛŒ مدرن، تردید نمی کند. Øتی مدعی Ù…ÛŒ شود Ú© تØلیل زیمل بیش از همه در مورد تکنولوژی مدرن صادق است (STS , 76 – 77). کاسیرر ØŒ به ویژه با این نظر زیمل مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ چگونه روش های مدرن تولید انبوه همواره Ù…Øصولات تازه ای عرضه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ø³Ø·Ø Ù…ØµØ±Ù Ø±Ø§ بالا Ù…ÛŒ برند. اما Ù…Øصولات تازه بیش از آن Ú©Ù‡ برای رÙع نیازها Ùˆ تقاضاها باشند در جهت ایجاد آن ها عمل Ù…ÛŒ کنند.12کاسیرر این موضوع را تا Øد نهایی آن بسط Ù…ÛŒ دهد Ùˆ Ù…ÛŒ گوید پا به پای اÙزایش نیاز برای کالاهای مادی ØŒ اÙÙ‚ اراده ÛŒ Ùرد تنگ تر Ù…ÛŒ شود.
هر نیاز برآورده شده ای Ùقط نیازهای بیشتری را با دامنه ÛŒ وسیع تر ایجاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای کسی Ú©Ù‡ در این دور باطل گرÙتار شده باشد راه گریزی نیست . بشر در آنچه ماشین٠Ùرهنگ٠تکنیکی Ù…ÛŒ سازد Ùˆ تولید Ù…ÛŒ کند Ù…Øبوس Ùˆ گرÙتار است Ùˆ این وضع به مراتب سخت تر از کار خسته کننده است. بشر به دام جنون هرگز پایان نیاÙتنی سیر از میل به ارضا Ùˆ از ارضا به میل اÙتاده است (STS , 87 – 88).
از نظر کاسیرر آنچه تکنولوژی را چنین نیروی سترگ٠اجتماعی کرده این است Ú©Ù‡ تکنولوژی در Øصار طبیعت نیست . این موضوع در مورد Ùرایند بالÙعل کار با تکنولوژی پیشرÙته نیز صدق Ù…ÛŒ کند.
اØساس یگانگی ] با کار خود [ آن چیزی بود Ú©Ù‡ به صنعتگر دستی اصیل، Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ بخشید. هر کار منÙرد خاصی Ú©Ù‡ دست های چنین صنعتگری Ù…ÛŒ Ø¢Ùرید در چشم او صرÙاً یک شیء نبود، بلکه من٠خویش Ùˆ کوشش شخصی٠خود را در آن Ù…ÛŒ دید.
اما هر Ú†Ù‡ تکنولوژی پیشرÙت بیشتری کند Ùˆ قانون «رهایی از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» بر آن چیره تر شود ØŒ این ÙˆØدت ارگانیک ] میان صنعتگر Ùˆ مصنوع او [ سست تر Ù…ÛŒ شود تا این Ú©Ù‡ سرانجام از هم Ù…ÛŒ گسلد. از این پس رابطه ÛŒ میان کار یک شخص Ùˆ آنچه ساخته Ù…ÛŒ شود به هیچ وجه رابطه ای تجربه پذیر نیست .(STS , 76)
کاسیرر این Ùرایند را Ú©Ù‡ در آن ماشین ها Øد Ùˆ مرز ارگانیک٠کالبد Ùˆ کاردستی را در Ù…ÛŒ نوردند «رهایی کار از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» Ù…ÛŒ نامد. او این عبارت را از تØلیل مارکس از ماشین آلات Ùˆ صنعت مدرن اقتباس کرده است Ø› اما معنایی Ú©Ù‡ بدان Ù…ÛŒ بخشد با معنایی Ú©Ù‡ مارکس بدان داده بود کاملاً متÙاوت است.3
مارکس طبیعت گرا بود. از نظر او، طبیعت Ùˆ انسان Ùˆ تکنولوژی تابع قوانین طبیعی بودند. اما از دیدگاه کاسیرر Ùرهنگ را نمی توان در قالب اصطلاØات طبیعت گرایانه درک کرد. بنابراین نخستین مرØله ÛŒ تکنولوژی Ùقط ØŒ آن گونه Ú©Ù‡ مارکس Ù…ÛŒ پنداشت، مرØله ای از تولید بیشتر نیست Ú©Ù‡ از Øدود ذاتی کاردستی Ùراتر رÙته است14
تکنولوژی، رهایی بنیادی از طبیعت را موجب Ù…ÛŒ شود. تØول Ùزاینده ÛŒ تکنولوژی ها امکانات عملی باورنکردنی خلق Ù…ÛŒ کند. «آنچه ابزارهای تکنولوژی کاملاً پیشرÙته را متمایز Ù…ÛŒ کند درست همین موضوع است . یعنی آنها خود را از مدلی Ú©Ù‡ طبیعت به طور بی واسطه به آنها ارائه Ù…ÛŒ دهد رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ گویی آن را پشت سر Ù…ÛŒ نهند» (STS , 73).
بنابراین هنگامی Ú©Ù‡ کاسیرر از «رهایی از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» سخن Ù…ÛŒ گوید ØŒ منظورش اÙزایش صرÙاً کمّی تولید نیست بلکه جداشدن از نظم طبیعت است. از این رو تغییراتی Ú©Ù‡ تکنولوژی قادر به انجام آن هاست به وسیله ÛŒ چیزی بیرون از خود تکنولوژی Ù…Øدود Ùˆ Ù…Øصور نمی شود.
کاسیرر ملاØظات خود را درباره ÛŒ تأثیر تکنولوژی در جامعه به منزله ÛŒ توصی٠ها Ùˆ تشخیص ویژگی های وضعیتی به دست Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ تØول تاریخی یاÙته است. Ú¯Ùتن این مطالب Ú©Ù‡ تکنولوژی در Øال Øاضر نیروی غالب در تغییر Ùرهنگی است، بدین معنی نیست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ باید چنین باشد. از نظر کاسیرر این وضع «تراژیک» نیست چون الزامی نیست. Øتی اگر در این Ù„Øظه تکنولوژی، به نظر، وسیله ای باشد نه برای رهایی بلکه برای از خود بیگانگی انسان (البته کاسیرر آماده است Ú©Ù‡ چنین نظری را بپذیرد)ØŒ با این وص٠Øاضر نیست آن را چیزی بیش از مرØله ای موقت بداند. او عقیده داشت Ú©Ù‡ تکنیک Ù…ÛŒ تواند وسیله ای برای تØول انسانیت باشد .(STS,86) بشر برای تغییرات عظیمی Ú©Ù‡ رشد تکنولوژی در زندگی او به وجود آورده است آمادگی ندارد Ùˆ Ù…ÛŒ باید خود را با این تغییرات همسو کند. مردمان بیش از پیش زیر سیطره ÛŒ این اصل تکنولوژیکی قرار Ù…ÛŒ گیرند : « در خدمت هدÙی» (STS , 89) .
مسئله این است Ú©Ù‡ این «هدÙ» Ø´Ú©Ù„ اخلاقی ندارد. جامعه ای پدیدار شده است Ú©Ù‡ در آن همکاری جمعی عظیمی Ùˆ سازمان یاÙتگی اجتماعی بی سابقه ای وجود دارد. اما تکنیک، به خاطر ذات خود، نمی تواند برای این جامعه هد٠هایی نهایی یا غایی ارائه دهد. اگر هدÙÛŒ ارائه شود تکنیک برای وصول بدان وسیله اش را Ùراهم Ù…ÛŒ کند. اما دستورهای اخلاقی، ابزار نیستند. «همان گونه Ú©Ù‡ تکنیک از درون قلمروی Ú©Ù‡ در آن مؤثر است ØŒ توان چندانی در خلق یا استنتاج ارزش های اخلاقی ندارد ØŒ همین طور نیز میان چنین ارزشهایی Ùˆ جهت گیری خاص تکنیک Ùˆ گرایش اصلی آن بیگانگی Ùˆ کشمکش چندانی موجود نیست» . بنابراین نتیجه ÛŒ سازمان یاÙتگی تکنیکی جامعه، Ø¢Ùرینش «همبستگی تازه ای در کار است Ú©Ù‡ از طریق آن نهایتاً همه برای یک شخص کار Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هر شخص برای همه کار Ù…ÛŒ کند» .(STS , 89)
نظر کاسیرر در سال 1930 این بود Ú©Ù‡ این نوع همکاری Ùقط باید به Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ اخلاقی ارتقاء یابد. بشر در جامعه ÛŒ تکنیکی هنوز جنبه ÛŒ همکاری در Øیات اجتماعی را نشناخته است ØŒ بلکه برعکس با کار خود بیگانه شده است Ùˆ به خاطر گرایش لذت طلبانه ÛŒ خویش ØŒ به منزله ÛŒ یک مصر٠کننده ØŒ از دیدن جامعه به منزله ÛŒ نهادی اخلاقی بازمانده است.
کاسیرر درک خود را از این موقعیت چنین خلاصه می کند:
«تکنیک میان همه ÛŒ کسانی Ú©Ù‡ در کارهایش Ùعال اند پیش از آن Ú©Ù‡ اجتماعی آزاد متکی بر اراده بیاÙریند نوعی اجتماع در دست سرنوشت به وجود Ù…ÛŒ آورد » (STS , 89) . 15
Ùعال بودن در کارهای تکنیکی به معنی بیگانه بودن از Ùعالیت خویشتن است. زندگی اجتماعی بیش از پیش سازمان یاÙته است. اما به نظر نمی رسد Ú©Ù‡ این سازمان یاÙتگی را ØŒ اراده ÛŒ سیاسی متØدی راهنمایی کند. جامعه ÛŒ تکنولوژیکی مدرن جامعه ای مقدر است نه جامعه ای Ú©Ù‡ بر اثر اراده ÛŒ انسان پا گرÙته باشد. کاسیرر ØŒ به رغم این خصلت بخشی منÙÛŒ به جامعه ÛŒ مدرن ØŒ مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» را با این یادداشت امیدبخش به پایان Ù…ÛŒ رساند : اÙزایش وابستگی متقابل اشخاص در جامعه ÛŒ تکنولوژیکی ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ به Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ اخلاقی ارتقاء یابد، شاید همه را به این امر آگاه کند Ú©Ù‡ چگونه هر کس مسئول زندگی دیگران است (STS , 89-90) . مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» با این پرسش (Ú©Ù‡ پاسخش داده نشده است) به پایان Ù…ÛŒ رسد: آیا تکنیک به اثبات خواهد رساند Ú©Ù‡ وسیله ای برای رهایی بشر است یا آن Ú©Ù‡ در خدمت بیگانگی هر Ú†Ù‡ بیشتر بشر از آنچه اساساً متعلق به اوست ØŒ قرار خواهد گرÙت یعنی به اجتماع انسانی به منزله ÛŒ Ù…Øصول اراده ÛŒ انسانی ØŸ
چنانچه تکنیک، پیش از آنکه در خدمت بشر برای «تصاØب طبیعت Ùˆ سلطه ÛŒ بر آن » باشد ØŒ بخواهد به منزله ÛŒ وسیله ای برای رهایی انسان خدمت کند ØŒ باید به بشر Ú©Ù…Ú© کند تا آنچه را در وجود انسانی او آشÙته Ùˆ نابسامان است به کنترل درآورد (STS , 89 cf . D. 109) . کاسیرر در Øالی Ú©Ù‡ امید داشت Ú©Ù‡ تکنیک با اÙزایش اØساس مسئولیت در قبال عموم، انسان را در Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به شخصیت خود یاری دهد، جنبه ÛŒ دیگر تکنیک را ØŒ Ú©Ù‡ اØساسی کاملاً متقابل را Ù…ÛŒ پرورد، نادیده گرÙت. او در مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ ] مخترع[ تکنیک همواره شخصی گمنام است. همین Ú©Ù‡ کارایی ابداعات تکنولوژیکی از بوته ÛŒ آزمایش موÙÙ‚ بیرون آمدند، در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ کاربرد پیدا Ù…ÛŒ کنند. این ابداعات مهر Ùˆ نشان شخصیت مخترع خویش را بر خود ندارند، زیرا تکنیک ذاتاً در خدمت هدÙÛŒ قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ همین هدÙØŒ مشخص کننده ÛŒ تکنیک است. در واقع پیشرÙت تکنولوژی معمولاً Øاصل پژوهش های گروهی است نه ثمره ÛŒ تلاش های Ùردی. سازمان یاÙتگی تکنولوژیکی همواره غیرشخصی است. همچنان Ú©Ù‡ جامعه ÛŒ تØت تأثیر تکنولوژی قرار میگیرد، زندگی نیز به موازات آن Ùاقد شخصیت Ù…ÛŒ شود.
کاسیرر تا Øدودی به همین دلیل است Ú©Ù‡ چنین جامعه ای را «جامعه ای مقدر» Ù…ÛŒ نامد؛ اما در این عبارت تناقضی نهÙته است، زیرا به هیچ وجه چنین جامعه ای به منزله ÛŒ «اجتماع» به تجربه در نمی آید.
لئواستراوس در نقدی Ú©Ù‡ بر اسطوره ÛŒ دولت نوشته است Ù…ÛŒ پرسد Ú†Ù‡ چیزی Ù…ÛŒ تواند علت ضعی٠شدن نیروهای عقلانی Ùˆ اخلاقی Ùˆ هنری را در Ùرهنگ سده ÛŒ بیستم ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯ØŸ ضع٠همین نیروها اجازه داد تا دوباره اندیشه ÛŒ اسطوره ای به Øیات اجتماعی تسری یابد. همان گونه Ú©Ù‡ استراوس متذکر Ù…ÛŒ شود اسطوره ÛŒ دولت کاسیرر بدین پرسش پاسخی نمی دهد. کاسیرر معتقد شده بود Ú©Ù‡ زمانی طولانی پیش از این ØŒ آلبرت شوایتزر در سخنرانی های خود Ú©Ù‡ نخست در سال 1922 ایراد کرده بود علت وجود چنین وضعی را در جامعه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است. 16
کاسیرر در سال 1944 در یکی از درس های دانشگاهی خود Ú¯Ùت Ú©Ù‡ شوایتزر «بØران Ùعلی Ùرهنگ بشری را کاملاً تشخیص داده است» (SMC , 231).
این بØران در ذات خود با اØساس از دست دادن من٠خویش مشخص Ù…ÛŒ شود. کاسیرر از شوایتزر نقل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ :
«انسان معاصر در توده ÛŒ مردم Ù…ØÙˆ شده است به شیوه ای Ú©Ù‡ در تاریخ بی سابقه است Ùˆ این از دست دادن من٠خویش شاید شاخص ترین ویژگی وضع انسان معاصر باشد... چون در بالا Ùˆ بر سر او ØŒ جامعه با سازمان کاملاً مجهز خود چنان قدرت مهیبی در Øیات معنوی Ùرد به دست آورده است Ú©Ù‡ هنوز میزان آن معلوم نیست ØŒ Ùˆ همین قدرت ØŒ نیاز بشر را برای داشتن استقلال در مقابل جامعه در چنان وضع وخیمی قرار داده است Ú©Ù‡ او تقریباً ادعای داشتن وجودی معنوی از آن خویش را کنار نهاده است . او مانند یک توپ لاستیکی شده Ú©Ù‡ Øالت ارتجاعی خود را از دست داده است Ùˆ هر اثری را Ú©Ù‡ بر او وارد Ù…ÛŒ شود ØÙظ Ù…ÛŒ کند. او زیر Ùشار شست عوام قرار دارد Ùˆ مطابق عقایدی زندگی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از آنان گرÙته است. برای او Ùرق نمی کند Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ مطروØÙ‡ سیاسی باشد یا ملی ØŒ مسئله ای باشد مربوط به اعتقاد او یا بی اعتقادی او» (SMS , 231 – 32).
در این مورد کاسیرر با تمام وجود با شوایتزر هم عقیده است . آشکار است Ú©Ù‡ Ùقدان چنین استقلال Ùˆ Ùردیتی در اکثریت Ø¢Øاد مردم ØŒ آنها را طعمه ای Øاضر Ùˆ آماده برای تکنیک اسطوره Ù…ÛŒ کند. مشاهدات شوایتزر ØŒ پیش از آن Ú©Ù‡ جنبش ناسیونال سوسیالیست Ù…Øبوبیت عامه پیدا کند، صورت گرÙته بود ØŒ Ùˆ کاسیرر نه تنها به مشاهدات شوایتزر بلکه به غیبگویی های مکاشÙÙ‡ ای دلتنگ کننده ÛŒ اسوالد اشپنگلر نیز اشاره Ù…ÛŒ کند (SMC , 226 -29 , 259 – 63) اسطورۀ دولت ص 413 – 418 .
اشپنگلر در کتاب خود، انØطاط غرب( Ú©Ù‡ نخست در سال 1918 به چاپ رسید) با روØیه ای Ú©Ù‡ کاملاً در تقابل با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تمدن اثر شوایتزر است اصرار Ù…ÛŒ ورزد Ú©Ù‡ به تاریخ Ú©Ù‡ او آن را سرنوشت اسرارآمیز Ù…ÛŒ دانست، تسلیم شویم. با این وصÙØŒ کتاب اشپنگلر ØŒ Ú©Ù‡ کاسیرر آن را «طالع بینی تاریخ Ùˆ اثر یک Ùالگیر» Ù…ÛŒ داند (SMC , 262) بسیار مشهور شد.
کاسیرر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ موÙقیت کتاب اشپنگلر به خاطر عنوان آن بود. عنوانی Ú©Ù‡ «تشویش عمومی» اروپاییان را پس از جنگ جهانی اول بیان Ù…ÛŒ کرد (SMC , 260) .
نه اشپنگلر ÙیلسوÙÛŒ آکادمیک بود Ùˆ نه آلبرت شوایتزر ØŒ اما کاسیرر بود. اگر ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک ØŒ ÙلسÙÙ‡ ای ماندنی درباره ÛŒ Ùرهنگ باشد از آن انتظار Ù…ÛŒ رود Ú©Ù‡ در مورد بØران Ùرهنگی Ú©Ù‡ شوایتزر Ùˆ اشپنگلر17در قالب اصطلاØات عمومی درباره اش بØØ« کرده بودند بصیرت هایی به دست دهد. بدین منظور باید توجه خود را به تØلیل تکنیک به منزله ÛŒ Ùرم سمبلیک معطو٠کنیم.
در انطباق با Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک، تØلیل کامل تکنیک به منزله ÛŒ ] یک نوع[ Ùرم سمبلیک نشان خواهد داد Ú©Ù‡ چگونه تکنیک برای Ø´Ú©Ù„ دادن به جهان] سمبلیک[ خود، شیوه ÛŒ ویژه ای دارد. یعنی دارای شیوه ای خاص در ادراک Ùضا Ùˆ زمان است Ùˆ دریاÙت ویژه ÛŒ خود را از شناسنده (subject) Ùˆ موضوع شناخت (object) Ùˆ غیره دارد.
تا جایی Ú©Ù‡ تکنیک بر زندگی معاصر غلبه یاÙته باشد ساخت تجربه ] مطابق جهان سمبلیک[ تکنیک نیز وجه غالب خواهد بود. کاسیرر تØلیل خود را از تکنیک به آن کاملی انجام نمی دهد Ú©Ù‡ در مورد دو Ùرم اساسی سمبلیک دیگر، یعنی اسطوره Ùˆ زبان انجام داده بود Ùˆ درباره ÛŒ هر یک از آنها کتابی جامع نگاشته بود، Øتی Ø·Ø±Ø Ú©Ù„ÛŒ ویژگی های اساسی ادراک Ú©Ù‡ بر اثر تکنیک Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد ØŒ نشان خواهد داد Ú©Ù‡ چگونه غلبه ÛŒ ادارک تکنیکی از جهان تغییری اساسی در Ùهم بشر از زندگی ایجاد Ù…ÛŒ کند، این تغییر اساسی از شیوه ای ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنیک، ادراک زمان را تعین Ù…ÛŒ بخشد.
گذر از یک Ù„Øظه به Ù„Øظه ÛŒ دیگر ØŒ آن چنان Ú©Ù‡ معمولاً آن را در زندگی روزانه درک Ù…ÛŒ کنیم دارای کلیتی است Ú©Ù‡ یادآور آهنگ موسیقی است، زیرازمان٠زندگی٠روزانه، دینامیک به نظر میرسد ولی در عین Øال هر Ù„Øظه ÛŒ آن کامل است ] یعنی تکه تکه نیست[ . گذشت زمان در زندگی روزانه به هنگام شادی Ùˆ ÙرØØŒ تند Ùˆ به هنگام کسالت، کند است Ùˆ دارای آهنگی همچون خواب Ùˆ بیداری است . اما در اندیشه ÛŒ اسطوره ای زمان خصلت متÙاوتی دارد Ùˆ گویی سرشت آن مادی است. بنابراین دوران زندگی مانند بلوغ، جوانی Ùˆ پیری به منزله ÛŒ ورود به مکانی خاص Ùˆ اشغال آن جا تصور Ù…ÛŒ شود. ورود به چنین مکان هایی یا خروج از آن ها با انجام مناسک مخصوص ØŒ Ú©Ù‡ به منظور توق٠زمان صورت Ù…ÛŒ گیرد، مشخص Ù…ÛŒ شود.
بعضی مناسک، اعمال خدایان را بازآÙرینی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ تصور Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ با اجرای چنین مناسکی به زمان سترگ وقوع آغازین چنین وقایعی باز Ù…ÛŒ گردند ØŒ یعنی به زمانی باز Ù…ÛŒ گردند Ú©Ù‡ Ù…Øمل واقعیت راستین است. هم زمان٠زندگی٠روزانه Ùˆ هم زمان اسطوره ای هر دو با زمانی Ú©Ù‡ ساعت اندازه گیری Ù…ÛŒ کند، متÙاوت اند. زمان٠ساعت بی توجه به اØساس های بشری همواره به پیش Ù…ÛŒ رود. چنین Ù…Ùهومی از زمان یکی از ارکان سیستم Ùیزیک نیوتونی را تشکیل Ù…ÛŒ دهد. ولی اندیشه ÛŒ اسطوره ای با چنین دریاÙتی از زمان بیگانه است. ولی Ø´Ú©Ù„ دیگری از زمان در آگاهی تاریخی یا زمان تقویمی پدیدار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ برخلا٠زمان ساعتی دارای مبدأ مشخصی است. 18
در قلمرو تکنولوژی با نوع دیگری از زمان روبرو Ù…ÛŒ شویم. در تکنولوژی ما نوعی زمان عمل (action time) را تجربه Ù…ÛŒ کنیم. زمان٠عمل ØŒ اشیایی را Ú©Ù‡ در وضع معمولی در دسترس ما نیستند در برابر ما Øاضر Ù…ÛŒ سازد.
Øاضر شدن اشیاء از طریق تکنولوژی ØŒ با Øضور آنها بی میانجی تکنولوژی، کاملاً Ùرق دارد. در Øالت اخیر Øضور آن ها با آنچه قبل Ùˆ بعد از آن ها هست پیوستگی دارد. اما Øاضر شدن اشیاء از طریق یکی از وسایل تکنیکی، خصلت یک واقعه را پیدا Ù…ÛŒ کند Ùˆ Ùاقد آن پیوستگی ای است Ú©Ù‡ در زمان٠زندگی روزانه به معنای معمولی داشت. کاسیرر در تکنولوژی سه مرØله را از یکدیگر متمایز Ù…ÛŒ کند:
مرØله ÛŒ تقلیدی ØŒ مرØله ÛŒ تمثیلی Ùˆ مرØله ÛŒ صرÙاً سمبلیک.
این سه مرØله با اختلا٠نسبی شان از زمان بی واسطه یعنی زمانی Ú©Ù‡ در زندگی روزانه تجربه Ù…ÛŒ گردد مشخص Ù…ÛŒ شوند. مثال هایی از این تØول را Ù…ÛŒ توان به آسانی پیدا کرد. مثلاً ولÙگانگ Ø´ÛŒÙÙ„ بوش Ù…ÛŒ نویسد :
«Øرکت وسایل نقلیه در دوره ÛŒ پیش از صنعت ØŒ تقلیدی از طبیعت خارجی بود. کشتی ها با نیروی جریان آب Ùˆ نیروی وزش باد Øرکت Ù…ÛŒ کردند. Øرکت بر Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† از ناهمواری های Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† تبعیت Ù…ÛŒ کرد Ùˆ مقید به توانایی Øیوانات بارکش بود».19
اما این ÙˆØدت ارگانیک با ورود نیروی بخار از میان Ù…ÛŒ رود از این به بعد Øرکت مستقیم بر Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† Ùˆ آب با سرعتی انجام Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ با Øیوانات بارکش یا نیروی جریان آب یا وزش باد امکان پذیر نیست . تأثیر Øرکت سریع این است Ú©Ù‡ «مکان ها از این پس ØŒ دیگر مکان هایی منÙرد Ùˆ مستقل نباشند بلکه به صورت Ù„Øظات درآیند» (Ibid , 174).
در این جا به نظر من ØŒ واژه ÛŒ کلیدی، «لØظات » است Ú©Ù‡ هم قابلیت به جای یکدیگر قرار گرÙتن را Ù…ÛŒ رساند (به علت دسترس پذیری آسان) Ùˆ هم آگاهی به نوعی از زمان (Ùˆ Ùضا) را در بر دارد یعنی واقعه یا رویداد . والتر بنیامین پدیده ÛŒ مشابهی را نشان Ù…ÛŒ دهد. رسانه های تکنیکی Ùیلم Ùˆ عکاسی Ùقط «لØظات» یک تصویر را ارائه Ù…ÛŒ دهند. Ù…Ùهوم «اصیل » Ú©Ù‡ در مورد اثر هنری به کار Ù…ÛŒ رود Ùˆ به این معنی است Ú©Ù‡ اثری Ùقط در این جا Ùˆ اکنون وجود دارد ØŒ دیگر در چنین رسانه هایی Ù…Ùهومی ندارد.
تکنیک های باز تولید ] یا Ú©Ù¾ÛŒ کردن[ ØŒ آثار هنری را در دسترس هر کس در هر جایی قرار Ù…ÛŒ دهند اما به بهای از دست رÙتن آن چیزی Ú©Ù‡ بنیامین آن را «رایØÙ‡ ی» اصالت آثار هنری Ù…ÛŒ نامد، یعنی بی همتایی اثر هنری Ú©Ù‡ نمی توان آن را Ú©Ù¾ÛŒ کرد. 20
ارنست کرنک آهنگساز نیز تØلیل بنیامین را در مورد پخش موسیقی ضبط شده به کار برده است. ] او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ شنیدن موسیقی از رادیو یا گراماÙون [ موسیقی را از Ù…Øتوای ارگانیک خود جدا Ù…ÛŒ کند، یعنی از اجرا در تالار کنسرت Ùˆ در برابر چشم Øضار.21
در همه ÛŒ این موارد کار رسانه ها این است تا با تولید مطابق اصل، اثر هنری را به صورت Ù„Øظه یا واقعه درآورند Ùˆ ارائه دهند. ادارک Øسی از زمان در مخابرات الکترونیکی از همه ÛŒ مثال های Ùوق، Ø´Ú©Ù„ بارزتری Ù…ÛŒ یابد. توزیع اطلاعات به شیوه ÛŒ جدید ØŒ برخلا٠بØØ« رو در رو میان دو شخص، غالباً به طور گمنام صورت Ù…ÛŒ گیرد.
منابع بی شمار، گزارش هایی درباره ÛŒ وقایع جاری تهیه Ù…ÛŒ کنند. جریان مداوم اطلاعات هیچ اØساسی در مورد پیوستگی این وقایع یا غایت آنها به وجود نمی آورد.
در نتیجه ØŒ وقایع جاری آشÙته Ùˆ نابسامان Ù…ÛŒ نمایند Ùˆ به Ú¯Ùته ÛŒ ژاک الول به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقایع جاری «نÙÛŒ آن چیزی باشند Ú©Ù‡ انسان تاکنون قانون یا سیاست نامیده است؛ یعنی Ù†ÙÛŒ جهان با ثبات ØŒ Ù†ÙÛŒ جهانی مصنوعی Ú©Ù‡ مهارت انسان آن را ساخته بود»22
این عبارات همان اØساس زبونی Ùˆ بییچارگی را بیان Ù…ÛŒ نکند Ú©Ù‡ کاسیرر نیز آن را تشخیص داده بود؛ هنگامی Ú©Ù‡ او ویژگی بارز جامعه ÛŒ تکنیکی را «جامعه ÛŒ در دست سرنوشت» دانسته بود. چنین درکی از جامعه از آنجا ناشی Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ جامعه به صورت وقایع٠] ناپیوسته[ ادراک Ù…ÛŒ شود.
بررسی نوع ادراک زمان Ú©Ù‡ در ذات تکنیک قرار دارد ØŒ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ùرد ØŒ نه تنها جامعه را به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته Ùˆ بی ارتباط درک Ù…ÛŒ کند، بلکه وجود خویش را نیز به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته در Ù…ÛŒ یابد. Ù‡Ú¯Ù„ در سده ÛŒ نوزدهم مدعی شد Ú©Ù‡ دولت واقعیت اجتماعی بنیادی است Ùˆ نمی توان آن را صرÙاً به «جامعه ÛŒ مدنی» تقلیل داد. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را سازمان یاÙتن اÙرادی تعری٠می کند Ú©Ù‡ Ùقط به خاطر مقاصد خصوصی خود زندگی Ù…ÛŒ کنند.23
با غلبه ÛŒ تکنیک، چیز تازه ای در Øیات اجتماعی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نمی توان آن را با خصوصی شدنی Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ در ذهن داشت مقایسه کرد. Øتی زندگی Ùرد در بستر تکنیک همچون رشته ای از رویدادها یا وقایع نمایان Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را مجمعی Ù…ÛŒ پنداشت Ú©Ù‡ برای ØÙظ Ùرد تشکیل شده است Ø› از این رو جامعه ÛŒ مدنی اراده ÛŒ مشترکی را منعکس Ù…ÛŒ کند. اما وقتی زندگی به منزله ÛŒ وقایعی درک شد Ú©Ù‡ به طور اتÙاقی روی Ù…ÛŒ دهند؛ جامعه نیز به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ به معنای اراده ای عمومی (بدان گونه Ú©Ù‡ کاسیرر این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برد یعنی دارای جهت مشترکی به سوی آینده) دیگر وجود نداشته باشد. علت این وضع این است هنگامی Ú©Ù‡ زندگی همچون وقایعی Ù…Øض درک شد ØŒ Øتی هویت شخصی Ùرد نیز به صورت تکه پاره نمایان Ù…ÛŒ شود.24
در این Øالت به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تصاد٠] یا شانس[ ØŒ یعنی آن چیزی Ú©Ù‡ به اعتقاد Ù‡Ú¯Ù„ Ù†ÙÛŒ کامل خرد است ØŒ اصل غایی هدایت وقایع باشد25
«در چنین وضعی ØŒ اراده جز امری خودسرانه به نظر نمی آید. آن نوع اØساس از زمان را ØŒ Ú©Ù‡ در ذات تکنیک است یعنی واقعه ای Ú©Ù‡ چیزی را Øاضر Ù…ÛŒ کند، Ù…ÛŒ توان زمان تصادÙÛŒ مطلق نامید .... چنین زمانی، زمان واقعه ÛŒ تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ است، زمان «هر Ú†Ù‡ پیش آید» است. تکنیک کاملاً «آزاد شده » براساس اراده ای عمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ خودسر است. راهنمایی تکنیک در مرØله ÛŒ نهایی خود هیچ مدلی در طبیعت نیست Ùˆ در این مرØله تکنیک مستقل Ù…ÛŒ شود».
کاسیرر Ù…ÛŒ Ú¯Ùت تکنیک پیش از آن Ú©Ù‡ جامعه ÛŒ متکی بر اراده را خلق کند، نخست جامعه ای در دست سرنوشت را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. او در مورد معنی «سرنوشت» در عبارت «جامعه ÛŒ در درست سرنوشت» توضیØÛŒ نمی دهد. اما آشکار است Ú©Ù‡ اگر سرنوشت را به معنای واژه ÛŒ کهن یونانی آن یعنی moira تÙسیر کنیم نادرست است ØŒ زیرا moira به معنای تقدیر آسمانی است26
در اینجا واژه ÛŒ سرنوشت معنای معاصرش را دارد ØŒ یعنی هر Ú†Ù‡ اتÙاق اÙتد: شانس. در چنین جامعه ای هیچ مقام Ùˆ مرتبه ای بالاتر از خود تکنیک تصور پذیر نیست ØŒ نه اراده ÛŒ انسانی Ùˆ نه مشیت الهی.
در تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ جهان Ø´Ú©Ù„ رویدادها یا وقایع صر٠را به خود گرÙته است . در Øالی Ú©Ù‡ اندیشه ÛŒ اسطوره ای زمان را به قالب Ùضا در Ù…ÛŒ آورد ØŒ تکنولوژی به نوعی زمانی کردن Ùضا دست Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ در آن مکان ها Ùˆ Ùاصله های ثابت میان آنها Ùˆ ارتباطشان به صورت وقایع درمی آیند. زمان در تکنولوژی خصلتی متقابل با زمان در اندیشه ÛŒ اسطوره ای دارد. کاسیرر در بØØ« خود از «آسیب شناسی آگاهی سمبلیک» Ø´Ø±Ø Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه یک Ùرد بر اثر Ø¢Ùازی یا بیماری های مشابه آن، Ù…ÛŒ تواند دچار Ù…Øدودیت اندیشه Ùˆ عمل سمبلیک شود. نتیجه ÛŒ چنین آسیب هایی بر Ùعالیت شخص این است Ú©Ù‡ «جای ساختار هدÙمند را واقعه ای Ù…Øض Ù…ÛŒ گیرد ... Ùˆ Ø´Ú©Ù„ گیری هد٠،جایش را به رشته ای از اعمال جزئی Ùˆ از هم گسیخته Ù…ÛŒ دهد» (PSF , 3 : 273 PsF , 3L 319). در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ این پدیده هنگامی مشهود Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنیک، وجه غالب ادراک از جهان شده باشد. در چنین Øالتی به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ جهان از وقایع تشکیل شده است بی آن Ú©Ù‡ میان آن وقایع ارتباطی موجود باشد. از دیدگاه تکنیکی صر٠، اÙراد Ùˆ اشیاء به طور موقت کار خود را انجام Ù…ÛŒ دهند؛ زیرا این مشاغل در جهانی Ú©Ù‡ سریعاً در Øال تغییر است مشاغلی موقت اند. تکنیک به گونه ای اÙراطی نوآور است . اما توانایی درک مقاصد درازمدت Ùˆ Ùرمول بندی آنها Ùˆ داشتن هدÙÛŒ اجتماعی، نیازمند چشم انداز متÙاوتی با چشم انداز صرÙاً تکنیکی است. تا جایی Ú©Ù‡ تکنیک Ùرم سمبلیک غالب باشد، بشر Ùˆ جهان بیش از هر چیز در قالب اصول تکنیک درک Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سایر Ùرمهای سمبلیک تابع تکنیک Ù…ÛŒ گردند یا آن Ú©Ù‡ دیگر کاربردی نخواهند داشت.
هانا آرانت Ù…ÛŒ نویسد : «آنچه مردم را برای سلطه ÛŒ توتالیتارسیم آماده Ù…ÛŒ کند تنهایی است . یعنی هنگامی Ú©Ù‡ در Øاشیه بودن ... تجربه ÛŒ هر روزی توده های رو به اÙزایش قرن ما شده باشد»27.
با به کار بردن تØلیل Ùوق ØŒ بعد دیگری از این منزوی شدن را Ù…ÛŒ توان دریاÙت. تنهایی به منزله ÛŒ اØساس منزوی شدن ØŒ هنگامی به Øد نهایی خود Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ Ùقط به معنای منزوی شدن از جامعه نباشد بلکه چیزی درونی نیز شده باشد. منزوی شدن در Øد نهایی خود به درک Øسی از زمان Ú©Ù‡ کانت آن را «Øس درونی» Ù…ÛŒ نامد (یعنی آگاهی از وجود من خویش در زمان) نیز تسری Ù…ÛŒ یابد.28
این تنهایی ØŒ برخلا٠عزلت Ùˆ گوشه نشینی Ú©Ù‡ مستلزم قطع ارتباط با دیگران است شامل ناتوانی در برقراری ارتباط با خویشتن نیز هست. این Øالت روانی را Ùقط در قالب تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ Ù…ÛŒ توان درک کرد. در تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ Øس کردن درونی من٠خویش Ùقط شامل رویدادها یا وقایعی باشد Ú©Ù‡ جهت یا هدÙÛŒ ندارند. بدیهی است Ú©Ù‡ Ùقدان چشم انداز Ú©Ù„ نگر، مانع بازنگری Ùˆ تÙکر خود – انتقادی Ùˆ برنامه ریزی Ù…ÛŒ شود Ø› یعنی عواملی Ú©Ù‡ برای درک Ùرد از مسئولیت اخلاقی خویش ضروری اند. با قطع شدن Ú¯Ùتگوی درونی در Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ø²Ù†Ú¯Ø±ÛŒ شخصی تهدیدی اجتماعی رخ Ù…ÛŒ گشاید. چون قطع ارتباط درونی شخص با خود به معنی از دست دادن وجدان است . از دیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک Øتی توانایی ایجاد ارتباط امری اکتسابی است نه Ùطری.
کاسیرر امیدوار بود Ú©Ù‡ تأثیر تکنولوژی بر جامعه، موجب اÙزایش آگاهی اخلاقی از این موضوع شود Ú©Ù‡ اÙراد در جامعه به همدیگر وابستگی پیدا کرده اند. اما چنانچه تØلیل بالا درست باشد، برخلا٠انتظار او تأثیر تکنولوژی بر جامعه منجر به از میان رÙتن رابطه ÛŒ Ùرد با خودش شده است Ú©Ù‡ بی آن Ùرد نمی تواند عضو خود مسئول جامعه باشد. نقطه ÛŒ ضع٠جامعه ÛŒ معاصر همین است Ùˆ درست در همین جاست Ú©Ù‡ اسطوره ÛŒ سیاسی عظیم ترین قدرت خود را نشان Ù…ÛŒ دهد. تصویر اسطوره ای تاریخ به منزله ÛŒ «سرنوشت» گزیرناپذیر یا «قانون٠تاریخ» ØŒ Ú©Ù‡ انسان جز تسلیم شدن بدان چاره ÛŒ دیگری ندارد ØŒ به هر شخص در گذر وقایع مکانی Ù…ÛŒ دهد بی آن Ú©Ù‡ شخص مقید به مسئولیت Ùردی باشد. Ù…Ùهوم اسطوره ای سرنوشت، اØساس زبونی Ùˆ بیچارگی Ùرد را توجیه Ù…ÛŒ کند Ùˆ در عین Øال به وجود Ùرد هدÙÛŒ عالی تر Ù…ÛŒ بخشد تا آن اهداÙÛŒ Ú©Ù‡ زندگی Ù…Øقر او در مقام یک شاغل یا مصر٠کننده به او Ù…ÛŒ دهند. ایدئولوژی ای Ú©Ù‡ این اعتقاد به سرنوشت را توجیه Ù…ÛŒ کند شاید واهی یا عجیب یا غریب باشد. اما ØŒ همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر خاطر نشان Ù…ÛŒ کند، Øتی غریب ترین Ùˆ نامعتدل ترین انگیزش به عمل بهتر از Ùقدان انگیزش است .(SMC , 249)
کاسیرر با شوایتزر مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ همچنان Ú©Ù‡ دریاÙت مدرن از امور بیشتر دچار سردرگمی Ù…ÛŒ شود، انگیزش به عمل نیز بیش از پیش درگیر Ùعالیت های غیرعقلانی Ùˆ بی هد٠می گردد. هنگامی Ú©Ù‡ مردم به طور جمعی مشتاق چیزی باشند Ú©Ù‡ آن ها را عمیقاً تØریک کند، Ùˆ اگر چنین Ù…Øرکی پدیدار شد در آن وقت به نظرشان، زندگی شان در خدمت چیزی بیش از هدÙÛŒ شخصی قرار گرÙته است؛ Ùˆ اسطوره در این هنگام وارد ] Øیات اجتماعی [ Ù…ÛŒ شود. نیاز به داشتن آرمانی ] Ú©Ù‡ Ùرد را برانگیزد[ بر اثر بØران مادی شدیدتر Ù…ÛŒ شود. هر گونه تبیین علمی از نوسان شاخص وضع اقتصادی Ú©Ù‡ مسئول ایجاد بØران اقتصادی شناخته شود، نمی تواند اØساسات سرخورده ÛŒ کسانی را آرام کند Ú©Ù‡ بر اثر نیاز مادی متأثر شده اند. اما یک رهبر سیاسی Ù…ÛŒ تواند چنین خشمی را با تکنیک اسطوره به طور مؤثر به مسیر دلخواه خویش هدایت کند Ùˆ آن را شعله ور سازد Ùˆ بدین طریق نیروی سیاسی عظیمی را بیاÙریند. تصویر دشمن اهریمنی گرچه برای Ù…Øمل عمل، تصویری صرÙاً منÙÛŒ است؛ اما همین تصویر، به همان نسبت Ú©Ù‡ آرمان های تØریک کننده ÛŒ دیگر وجود نداشته باشند، تخیل توده ها را برمی انگیزد.
درست همان گونه Ú©Ù‡ ظهور جامعه ÛŒ تکنیکی اØساس تعلق به اجتماع Ùˆ بشریت را تضعی٠می کند، تکنولوژی مدرن نیز وسیله ای تهیه Ù…ÛŒ کند – تکنیک اسطوره – تا رهبران ورزیده با آن بتوانند برای جبران از دست رÙتن اØساس تعلق به جامعه، جانشینی بیابند. اما این اØساس تازه ÛŒ اجتماعی Ú©Ù‡ با تکنیک اسطوره Ø¢Ùریده Ù…ÛŒ شود، خود پاسخی است به یک تهدید Ùˆ به همین علت این اØساس تازه نیز خصلت اØساس تعلق به جامعه ÛŒ در دست سرنوشت را دارد نه اØساس تعلق به جامه ÛŒ متکی بر اراده را . ولی اکنون به اØساس زبونی Ùˆ بیچارگی Ùرد ØŒ Ù…Øمل عینی مشترکی داده Ù…ÛŒ شود Ùˆ بدین طریق اØساس انزوا در او برطر٠می گردد ØŒ Ùˆ نیز تجربه ÛŒ رنج بردن از سرنوشت به صورت اØساس مشترک اجتماعی در Ù…ÛŒ آید.
پی نویسها:
1– Albert Speer , Inside The Third Reich , trans. Richard and Clara Winston (1970, reprint , New york : Avon Books , 1973) , 85 – 86.
2 – این ادعای مهم ] کاسیرر[ در نقدهای اساسی زیر از کتاب اسطوره ی دولت مورد توجه واقع نشده است:
Thomas I . Cook, The American Political Science Review 41 (1947) : 331 – 33 ;
Charles N. R. McCoy , The Modern Schoolman , 25 (May, 1948) : 271 – 78 ;
Hans Morgenthau, Ethics 57 ( January, 1947) : 141 – 42 ; George H. Sabine , The Philosophical Review 56 ( 1947) : 315 – 18 ; Leo Strauss , Social Research 14 (1947) : 125 – 28.
] شاید در اینجا ذکر این نکته بی مورد نباشد Ú©Ù‡ در نقدی Ú©Ù‡ بر ترجمه ÛŒ Ùارسی کتاب کاسیرر تØت عنوان : «اسطوره» یا «اÙسانه» دولت نوشتم (کیهان Ùرهنگی، سال ششم، بهمن ماه 1368 صص 25 – 29) ،در آن موقع کتاب کرویز هنوز نوشته نشده بود، بر همین ادعای کاسیرر انگشت گذاشتم Ùˆ اهمیت آن را گوشزد کردم (صÙØÙ‡ ÛŒ 29)[.
3 – Ú©Ù†Ùرانسی درباره ÛŒ اسطوره ÛŒ دولت در شهر آبو Abo سوئد ØŒ ششم Ùˆ Ù‡Ùتم – سپتامبر 1971 برگزار شد Ú©Ù‡ عنوان خود را از کتاب کاسیرر گرÙته بود. اما موضوع Ú©Ù†Ùرانس بررسی جنبه های تاریخی اسطوره ÛŒ سیاسی در زمان باستان بود. مقالاتی Ú©Ù‡ به Ú©Ù†Ùرانس ارایه شده بودند تØت عنوان اسطوره ÛŒ دولت به چاپ رسیدند:
Haralds Biezais (Stockholm : Almqvist & Wiksel , 1972)
تا آنجا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانم یگانه تلاشی Ú©Ù‡ در جهت به کارگیری نظرات کاسیرر در مورد Øیات سیاسی امروز صورت گرÙته بØØ« موجز اما هوشمندانه ÛŒ مایکل آرلن است:
Michael J. Arlen , "The Air : The Governor's Brief Brush with Logic , " The new Yorker , March 31 , 1980 , 112 – 14.
4 – مقاله ی کاسیرر به نام
Die Idee der Republikanischen Verfassung
و سخنرانی مشهور توماس مان با عنوان:
"Von Deutscher Repullik , " Reden und Aufsatze 2 (Frankfurt : S. Fischer Verlag , 1965 , 11 – 52 .
به رغم سبک متÙاوتشان در ارایه مطلب Ùˆ شیوه ÛŒ استدلال هر دو یک هد٠را درمدنظر دارند.
5– " …. Burgerliche Glucksanspruche Wie Freiheit , Geitigkeit , kultur , " P. 81.
Mann , "Deutsche Ansprache : Ein Appell an die vernunft , " Reden und Aufsatze 2 –. , 61-81.
این سخنرانی در سال 1930 در واکنش به موÙقیت عظیم Øزب ناسیونال سوسیالیست در انتخابات چهاردهم سپتامبر 1930 Ú©Ù‡ تعداد کرسی هایش در پارلمان از 12 به 107 اÙزایش یاÙت ایراد شد.
توماس مان مانند کاسیرر معتقد بود Ú©Ù‡ به رغم شرایط بد اقتصادی نتایج این انتخابات را «نمی توان صرÙاً معلول اوضاع اقتصادی دانست» (صÙØÙ‡ ÛŒ 65). در واقع Ø´Ú©Ù„ عقلانی سیاست نمی تواند چیزی بیش از } «درخواست های مدنی برای خوشبختی مانند : آزادی ØŒ عقلانیت Ùˆ Ùرهنگ »[ را تهیه کند.
6 – George Sabine , review of The Myth of the State by Ernst Cassirer , The Philosophical Review 56 (1947) ; 317.
7- گئورگ زیمل (1858 – 1918 ) Ùیلسو٠و جامعه شناس آلمانی. هم لوکاچ Ùˆ هم هایدگر تØت تاثیر او بودند . لوسین گلدمن، لوکاچ را به خاطر نوشتن کتاب Ø±ÙˆØ Ùˆ Ùرم ها بنیان گذار ÙلسÙÙ‡ ÛŒ اگزیستانسیالیسم مدرن Ù…ÛŒ داند. اما مسلم است Ú©Ù‡ بØØ« های Ø´ÛŒ Ø¡ شدگی در کتاب لوکاچ : تاریخ Ùˆ آگاهی طبقاتی ØŒ متاثر از زیمل است. Ùˆ شاید برای کش٠جنبه های ناشناخته ÛŒ اندیشه ÛŒ مارکس مانند از خودبیگانگی Ùˆ بت شدگی Ùˆ شیء شدگی بیشتر مدیون زیمل باشیم
تالوکاچ. زیمل خود یکی از برجسته ترین نمایندگان رمانتیسیسم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات است. لوسین گلدمن در کتاب خود با عنوان: لوکاچ Ùˆ هایدگر (ترجمه ÛŒ انگلیسی ص 13) Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هایدگر اثر مشهور خود: هستی Ùˆ زمان، را در پاسخ Ùˆ در چارچوب تÙکر Øاکم بر تاریخ Ùˆ آگاهی طبقاتی اثر لوکاچ نوشته است Ùˆ نیز اگر در نظر آوریم Ú©Ù‡ این دو متÙکر تØت تاثیر رومانتیسیسم Ùˆ عرÙانی از نوع عرÙان زیمل بوه اند به نتیجه ÛŒ زیر Ù…ÛŒ رسیم : رومانتیسیسم هم مادر کمونیسم است Ùˆ هم Ùاشیسم (لوکاچ کمونیست شد Ùˆ هایدگر سرسپرده ÛŒ نازیسم). انسان وقتی آثار رمانتیک ها Ùˆ از آن جمله هایدگر Ùˆ لوکاچ را Ù…ÛŒ خواند از انتقادهای آنان از وضع موجود Ùˆ نظام سرمایه داری Ù…Øظوظ Ù…ÛŒ شود؛ ولی وقتی Ù…ÛŒ بیندکه آنها مداÙع نظام هایی بوده اند Ú©Ù‡ جنایات بی شماری علیه بشریت مرتکب شده اند یکه Ù…ÛŒ خورد Ùˆ از خود Ù…ÛŒ پرسد آن Øر٠های زیبا کجا Ùˆ کوره های آدم سوزی Ùˆ جوخه های اعدام Ùˆ اردوگاه های کار اجباری کجا ØŸ!Ù…
8- G. Simmel , "On the Concept and the Tragedy of Culture"
در کتاب:
The Conflict in Modern Culture and Other Essays , transtlated with an introduction by K. Peter Etzkorn (New York : Teacher's College Press , Columbia University , 1968 ) , 44 .
9- Simmel , ibid ., 42. CF. "The Feteshism of Commodities and the Secret There of " in Karl Marx , Capital : A Critique of Political Economy ed. Frederick Engels , Translated by Samuel Moore & Edward Aveling (New York : Random House , The Modern Library , n. d. ) , 81 – 85.
10- Simmel "The Tragedy of Culture " , 42 .
11- کاسیرر در Ùصل نخست دست نوشته ÛŒ ناتمام جلد چهارم ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک از این جنبه از ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات Ùˆ به ویژه بدان گونه Ú©Ù‡ در آثار زیمل Ùˆ لودویگ کلاگز (Ludwig Klages) وجود دارد انتقاد Ù…ÛŒ کند:
"Erstes Kapital : "Geist " und "Leben " Ms 184a , pp. 1 - 79
12- Simmel , "The Tragedy of Culture " , 42 – 43. Cassirer , STS , 87 – 88.
13- تعداد ابزارهایی Ú©Ù‡ یک ماشین Ù…ÛŒ تواند در آن واØد وارد عمل کند از همان آغاز آن را از Ù…Øدودیت های ارگانیکی Ú©Ù‡ در Øصار ابزارهای یک صنعتگر دستی قرارش Ù…ÛŒ داد رها ساخته است » مارکس ØŒ سرمایه ،ص 408.
14- توصی٠مارکس از ورود ماشین آلات به صنعت بر اÙزایش Ùوق العاده ای تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بر اثر به کارگیری ماشین در تولید Øاصل Ù…ÛŒ شود Ùˆ توجه را به این نکته معطو٠می دارد Ú©Ù‡ کار انسان Ùˆ کار ماشین Ù…ÛŒ توانند به جای یکدیگر قرار گیرند. رجوع کنید به سرمایه ØŒ ص 410.
15 - کاسیرر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ در دست سرنوشت (Schiksalgemeinschaft) را از Ùردریش دسوئر Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ متکی بر اراده (Willengemeinschaft) را از پل ناتورپ اقتباس کرده است. دسوئر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â»Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ در دست سرنوشت » را در ارجاع به وابستگی متقابل اجباری Ú©Ù‡ براثر گسترش تکنولوژی در جامعه به وجود آمده است به کار Ù…ÛŒ برد. رجوع کنید به کتاب او :
Friedrich Dessauer , Philosophie der Technik (Bonn Friedrich Cohen Verlag , 1928) , 132 – 33.
Ù…Ùهوم «جامعه ÛŒ متکی بر اراده» بخشی از ÙلسÙÙ‡ ÛŒ اخلاق ناتورپ است . منظور او از این Ù…Ùهوم این است Ú©Ù‡ جامعه به سوی هدÙÛŒ گرایش دارد . بنگرید به :
Paul Natorp , Philosophie : ihr Problem und ihre probleme 4th ed. (Gottingen , Vandenhoeck und Ruprecht , 1929) , 81
به کاربردن این اصطلاØات به وسیله ÛŒ کاسیرر، معانی مستقرشده ÛŒ آنها را منعکس Ù…ÛŒ کند.
16 - آلبرت شوایتزر در سخنرانی هایی Ú©Ù‡ در اوپسلا در سال 1922 ایراد کرد همین اندیشه ها را بیان نمود. این سخنرانی ها بعداً با عنوان: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تمدن منتشر شدند:
A. Schweitzer , The philosophy of Civilization , Trans . C. T. Campion (New York , Macmillan Cf, 1950) , SMC , 59 – 60.
] Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ آلبرت شوایتزر (1965 – 1875) کشیش پروتستان Ùˆ Ùرانسوی بود. ØرÙÙ‡ ÛŒ اصیلی اش پزشکی ولی در عین Øال موسیقی دان Ùˆ موسیقی شناس برجسته ای نیز بود. او بیمارستان رمبرن را در قلب Ø¢Ùریقا اØداث Ùˆ در سال 1952 برنده ÛŒ جایزه ØµÙ„Ø Ù†ÙˆØ¨Ù„ شد . او زندگی خود را وق٠خدمت به بشریت کرده بود . – Ù… [
17 - اشپنگلر (1880 – 1936 ) Ú©Ù…ÛŒ پیش از مرگش، انسان Ùˆ تکنیک : پژوهشی در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات را نوشت Ùˆ دریاÙت اسطوره ای خود از جبر را به Ù…Ùهوم تکنیک نیز تسری داد. «در Øقیقت نه مغزها Ùˆ نه دست ها قادرند Ú©Ù‡ آن چیزی را تغییر دهند Ú©Ù‡ به سرنوشت تکنولوژیکی ماشین ها ارتباط Ù…ÛŒ یابد Ùˆ از جبر باطنی Ø±ÙˆØ ØªÚ©Ù†ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÛŒ تØول پیدا Ù…ÛŒ کند»:
O. Spengler ; Der Mensch und die Technik : Beitrag zu einer Philosophie der Lebens (Munich : C. H. Beck'sche Verlags buchhandlung , 1931) , 34.
18 - برای آگاهی اجمالی درباره ÛŒ دریاÙت زمان در اسطوره ØŒ تاریخ ØŒ Ùیزیک نیوتونی Ùˆ نسبیت اینشتاین Ùˆ Ùرق میان آنها رجوع کنید به : یدالله موقن ØŒ «زمان Ùˆ عدد در اندیشه ÛŒ اسطوره ای » ØŒ در همین سایت . – Ù…
19- Wolfgang Schivellbusch , Geschichte der Eisenbahnreise : Zur industrialisierung Von Raum und Zeit im 19. Jahrhundert (Munich : Carl Hanser , 1977) , 15.
20- Walter Benjamin , "The work of Art in the Age of Mechanical Reproduction" , Illuminations , edited with an introduction by Hannah Arent , translated by Harry Zohn (New York , Schocken Books , 1969) , 217 – 51.
21- Ernst Krenek , "Bemerkungen zur Rundfunkmusik" , Zeitschrift fur Sozialforschung 7 ( 1938) : 148 – 65 , esp . 159 – 60.
22- Jacques Ellul , The politicall Illusion , trans. Konrad Kellen (New York , Random House , Vantage Books , 1967) , 53.
23- Hegel's philosophy of Right, trans . T. M. Knox London : Oxfor university Press , 1952) , 122 – 23.
24 - آنچه در این جا از دیدگاه ÙلسÙÛŒ درباره ÛŒ Ùروپاشی شخصیت Ùرد Ùˆ قطع ارتباط او با خویشتن Ùˆ Ù…Øیط Ùˆ نیز Ù…ØÙˆ جامعه Ú¯Ùته Ù…ÛŒ شود به طور غریبی با آنچه مدرنیست ها در آثار خود نشان داده اند همانند است . برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به :یدالله موقن ØŒ «لوکاچ Ùˆ ژانر ادبی مدرنیسم» Ùˆ «لوکاچ Ùˆ Øماسه» در همین سایت . – Ù….
25 - Ù‡Ú¯Ù„ در اوایل دوران تÙکر ÙلسÙÛŒ خود تاکید Ù…ÛŒ کرد امر خودسرانه (willkur) Ùˆ امر تصادÙÛŒ (Zufall) یا خودسر Ùˆ شانس Ùقط دیدگاه های تابع اند Ùˆ نه مستقل. آنها در دریاÙت او از علم٠امر مطلق هیچ مکانی نداشتند . رجوع کنید به :
G. W. F. Hegel , The Difference between Fichte's and Schelling's System of philosophy , trans . H. S. Harris and Walter Cerf (Albany , State University of New York Press , 1977) , 167.
26- برای یونانیان باستان شناس (tyche) Ùˆ سرنوشت (moira) در ارتباط تنگاتنگ بودند. شانس Ù…Øض Ù…Ùهومی بیگانه با تÙکر آنان بود رجوع کنید به :
Urlich von Wilamowitz – Moellendorf ,Der Glaube der Hellenen , 3d ed . 2 vols . (Darmstadt , Wissenschaftliche Buchgesllschaft , 1959 ) , 2 : 295 – 306.
27- Hannah Arendt , The origins of Totalitarianism , 478.
28- Kant , Critique of Pure Reason , trans . Norman Kemp Smith (New York , St . Martin's Press , 1961 , 342 (BXL).
نوشتۀ جان مایکل کرویز ترجمۀ یدالله موقن( شرØÛŒ بر اسطورۀ دولت ارنست کاسیرر)
بررسی نوع ادراک زمان Ú©Ù‡ در ذات تکنیک قرار دارد ØŒ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ùرد ØŒ نه تنها جامعه را به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته Ùˆ بی ارتباط درک Ù…ÛŒ کند، بلکه وجود خویش را نیز به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته در Ù…ÛŒ یابد. Ù‡Ú¯Ù„ در سده ÛŒ نوزدهم مدعی شد Ú©Ù‡ دولت واقعیت اجتماعی بنیادی است Ùˆ نمی توان آن را صرÙاً به «جامعه ÛŒ مدنی» تقلیل داد. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را سازمان یاÙتن اÙرادی تعری٠می کند Ú©Ù‡ Ùقط به خاطر مقاصد خصوصی خود زندگی Ù…ÛŒ کنند.23
با غلبه ÛŒ تکنیک، چیز تازه ای در Øیات اجتماعی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نمی توان آن را با خصوصی شدنی Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ در ذهن داشت مقایسه کرد. Øتی زندگی Ùرد در بستر تکنیک همچون رشته ای از رویدادها یا وقایع نمایان Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را مجمعی Ù…ÛŒ پنداشت Ú©Ù‡ برای ØÙظ Ùرد تشکیل شده است Ø› از این رو جامعه ÛŒ مدنی اراده ÛŒ مشترکی را منعکس Ù…ÛŒ کند. اما وقتی زندگی به منزله ÛŒ وقایعی درک شد Ú©Ù‡ به طور اتÙاقی روی Ù…ÛŒ دهند؛ جامعه نیز به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ به معنای اراده ای عمومی (بدان گونه Ú©Ù‡ کاسیرر این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برد یعنی دارای جهت مشترکی به سوی آینده) دیگر وجود نداشته باشد. علت این وضع این است هنگامی Ú©Ù‡ زندگی همچون وقایعی Ù…Øض درک شد ØŒ Øتی هویت شخصی Ùرد نیز به صورت تکه پاره نمایان Ù…ÛŒ شود.24
در این Øالت به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تصاد٠] یا شانس[ ØŒ یعنی آن چیزی Ú©Ù‡ به اعتقاد Ù‡Ú¯Ù„ Ù†ÙÛŒ کامل خرد است ØŒ اصل غایی هدایت وقایع باشد25
«در چنین وضعی ØŒ اراده جز امری خودسرانه به نظر نمی آید. آن نوع اØساس از زمان را ØŒ Ú©Ù‡ در ذات تکنیک است یعنی واقعه ای Ú©Ù‡ چیزی را Øاضر Ù…ÛŒ کند، Ù…ÛŒ توان زمان تصادÙÛŒ مطلق نامید .... چنین زمانی، زمان واقعه ÛŒ تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ است، زمان «هر Ú†Ù‡ پیش آید» است. تکنیک کاملاً «آزاد شده » براساس اراده ای عمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ خودسر است. راهنمایی تکنیک در مرØله ÛŒ نهایی خود هیچ مدلی در طبیعت نیست Ùˆ در این مرØله تکنیک مستقل Ù…ÛŒ شود».
تکنیک به منزله ÛŒ بØران Ùرهنگی
خاص ترین بØØ« کاسیرر از کشاکش میان Ùرم های سمبلیک مختل٠] زبان، اسطوره Ùˆ دین، علم Ùˆ هنر [ در مقاله ÛŒ او به نام «Ùرم Ùˆ تکنیک» آمده است. او Ù…ÛŒ گوید در Øیات اجتماعی دوران معاصر کشاکش اصلی میان Ùرمهای سبملیک ناشی از تأثیر روزاÙزون تکنیک است. «تکنیک در سیر تØول خود به سادگی جایی در کنار دیگر جهات اساسی Ùرهنگ اشغال نمی کند Ùˆ به طور مسالمت آمیز Ùˆ هماهنگ با آن ها در میانشان قرار نمی گیرد. تکنیک با متمایزکردن خود از آنها جدا Ù…ÛŒ شود Ùˆ با آنها در Ù…ÛŒ اÙتد (STS , 78) .
این مطلب در مورد همه ÛŒ Ùرم های سمبلیک صادق است اما در قرن بیستم تکنیک یک نیروی Ùرهنگی در میان نیروهای Ùرهنگی دیگر نیست : تکنیک «به هنجار خود قانع نیست Ùˆ این تهدید وجود دارد Ú©Ù‡ این هنجار را به صورت هنجاری مطلق درآورد Ùˆ آن را بر دیگر قلمروهای ] Øیات Ùرهنگی[ تØمیل کند.»
کاسیرر در مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» مدعی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنولوژی قدرتمندترین نیروی Ùرهنگی در سده ÛŒ بیستم است....
در میان پرسش هایی Ú©Ù‡ درباره ÛŒ تاثیرات تکنولوژی در جامعه Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ شود ØŒ مهمترین آنها این است : آیا تکنولوژی Ø´Ú©Ù„ÛŒ از رهایی انسان است یا واقعاً پدیده ÛŒ از خود بیگانگی بشر از «سرشت واقعی» خویش است ØŸ (STS , 68). کاسیرر Ùرمول بندی این پرسش را از بØØ« هایی اقتباس کرده است Ú©Ù‡ در زمان او درباره ÛŒ تکنولوژی جریان داشت. او واژه ÛŒ از خود بیگانگی را به معنایی به کار Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ زیمل7 بدان بخشیده بود. زیمل بر این باور بود Ú©Ù‡ Ùرهنگ، به منزله ÛŒ یک Ú©Ù„ ØŒ باید ضرورتاً به صورت واقعیتی عینی٠بیگانه با بشر، صلب Ùˆ جامد شود . زیمل چنین استدلال Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ چون Ùرهنگ ذاتاً انباشت شونده است بشر، یعنی خالق خود را از تØقق من٠خویش دور Ù…ÛŒ کند.8 این وضعیت از نظر زیمل تراژیک است؛ زیرا از ذات خود Ùرهنگ ناشی Ù…ÛŒ شود Ùˆ از آن گریزی نیست. زیمل دریاÙت خود را از خود بیگانگی با توصی٠مارکس از کار با خود بیگانه مرتبط Ù…ÛŒ داند9.
از دیدگاه مارکس کار هنگامی با خود بیگانه Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ù…Øصول آن ØŒ کالاها باشند. هنگامی Ú©Ù‡ کارگر کار خود را Ù…ÛŒ Ùروشد، آنچه تولید Ù…ÛŒ کند دیگر از آن او نیست بلکه به صورت واقعیتی بیگانه Ùˆ شیء گونه نمایان Ù…ÛŒ شود (مارکس این وضعیت را بت شدگی / fetishism Ù…ÛŒ نامد) . تØلیل مارکس درکتاب: سرمایه را ØŒ این بر نهاد (تز) متوازن Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ این وضعیت در مرØÙ„Û€ تاریخی ای پیش Ù…ÛŒ آیدکه در آن بشر بینوا شده است Ùˆ به وسیله ÛŒ همنوع خود استثمار Ù…ÛŒ شود. مارکس منشأ Ùˆ مبدأ این وضع را تغییرات اقتصادی Ù…ÛŒ دانست Ùˆ گمان Ù…ÛŒ کرد Ú©Ù‡ این وضعیت تاریخی را Ù…ÛŒ توان با عمل اجتماعی تخÙی٠داد. اما زیمل راه ØÙ„ پیشنهادی مارکس را قبول ندارد از نظر او «بت شدگی» Ú©Ù‡ مارکس به کالاهای اقتصادی نسبت Ù…ÛŒ دهد، Ùقط Øالتی خاص از این سرنوشت عمومی Ùراورده های Ùرهنگی را نمایش Ù…ÛŒ دهد. با انباشت Ùرهنگ این Ùرآورده ها هر Ú†Ù‡ بیشتر در چنبره ÛŒ تعارضات قرار Ù…ÛŒ گیرند. در آغاز این Ùراورده ها را اÙراد Ø¢Ùریده بودند Ùˆ صرÙاً برای مقاصد خصوصی خود .
اما در Ø´Ú©Ù„ بی واسطه شده شان ....ØŒ این Ùراورده ها خود را هم با منشأشان Ùˆ هم با هدÙÛŒ Ú©Ù‡ به خاطر آن Ø¢Ùریده شده بودند بیگانه نشان Ù…ÛŒ دهند. » 10
نتیجه ÛŒ ناخواسته ÛŒ همه ÛŒ Ùعالیت های Ùرهنگی این Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ] مستقل از اراده ÛŒ تولید کنندگان شان[ گسترش یابند. آن ها طبق منطق خویش تØول پیدا Ù…ÛŒ کنند، Ùˆ در انسان امیال Ùˆ خواست هایی Ù…ÛŒ Ø¢Ùرینند Ùˆ با پیچیده شدن روزاÙزون Ùعالیت Ùرهنگی، او را چنان گیج Ù…ÛŒ کنند Ùˆ از پای Ù…ÛŒ اندازند Ú©Ù‡ هیچ گاه امیدی به تسلط بر Ùراورده های Ùرهنگی یا Øتی Ùهمیدن آنها را نداشته باشد. در جوامع پیچیده ØŒ مسئول این وضع تقسیم کار است. «اغلب از طریق کوشش مشترک اÙراد مختلÙØŒ Ø´ÛŒ Ùرهنگی پا به عرصه ÛŒ وجود Ù…ÛŒ گذارد. چون شیء Ùرهنگی به دست Ùرد واØدی تولید نشده است ØŒ پس به منزله ÛŒ یک مجموعه ÛŒ واØد، بدون تولید کننده است» (Ibid , 41)
بدین ترتیب در چنین جوامع پیچیده ای انسان به منزله ÛŒ Ùرد Ù…ØÙˆ Ù…ÛŒ شود. این وضع تراژیک است؛ چون «Ùرهنگ Øتی در نخستین Ù„Øظات وجود خود، چیزی را Øمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ گویی مقدر است تا ] راه وصول به [ هد٠اصلی خود را Ú©Ù‡ انتقال Ø±ÙˆØ Ø§Ø² وضع ناکامل به وضع کامل است مسدود Ùˆ تاریک Ùˆ قطع کند» (Ibid , 46)
زیمل این از خود بیگانگی را با آزادگی راهبان Ùرانسیسی قدیم مقایسه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ هیچ چیز ] توجه[ آنان را از «راه روØشان» منØر٠نمی کرد. (Ibid , 44)
کاسیرر در اظهارنظرهای زیمل اشتیاق یک عار٠را برای اتØاد بی واسطه ] با هستی[ Ù…ÛŒ بیند (KW , 107) . او این تمایل غیرعقلانی در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات را مردود Ù…ÛŒ داند.11 اما این نظر زیمل را تأیید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ نتایجی Ú©Ù‡ از Ùعالیت Ùرهنگی Øاصل Ù…ÛŒ شود بسیار دور از مقاصد اولیه ÛŒ آن است. کاسیرر در درستی مشاهدات جامعه شناسانه ÛŒ زیمل در مورد نتایج تØمیق کننده ÛŒ توسعه ÛŒ جامعه ÛŒ مدرن، تردید نمی کند. Øتی مدعی Ù…ÛŒ شود Ú© تØلیل زیمل بیش از همه در مورد تکنولوژی مدرن صادق است (STS , 76 – 77). کاسیرر ØŒ به ویژه با این نظر زیمل مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ چگونه روش های مدرن تولید انبوه همواره Ù…Øصولات تازه ای عرضه Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Ø³Ø·Ø Ù…ØµØ±Ù Ø±Ø§ بالا Ù…ÛŒ برند. اما Ù…Øصولات تازه بیش از آن Ú©Ù‡ برای رÙع نیازها Ùˆ تقاضاها باشند در جهت ایجاد آن ها عمل Ù…ÛŒ کنند.12کاسیرر این موضوع را تا Øد نهایی آن بسط Ù…ÛŒ دهد Ùˆ Ù…ÛŒ گوید پا به پای اÙزایش نیاز برای کالاهای مادی ØŒ اÙÙ‚ اراده ÛŒ Ùرد تنگ تر Ù…ÛŒ شود.
هر نیاز برآورده شده ای Ùقط نیازهای بیشتری را با دامنه ÛŒ وسیع تر ایجاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای کسی Ú©Ù‡ در این دور باطل گرÙتار شده باشد راه گریزی نیست . بشر در آنچه ماشین٠Ùرهنگ٠تکنیکی Ù…ÛŒ سازد Ùˆ تولید Ù…ÛŒ کند Ù…Øبوس Ùˆ گرÙتار است Ùˆ این وضع به مراتب سخت تر از کار خسته کننده است. بشر به دام جنون هرگز پایان نیاÙتنی سیر از میل به ارضا Ùˆ از ارضا به میل اÙتاده است (STS , 87 – 88).
از نظر کاسیرر آنچه تکنولوژی را چنین نیروی سترگ٠اجتماعی کرده این است Ú©Ù‡ تکنولوژی در Øصار طبیعت نیست . این موضوع در مورد Ùرایند بالÙعل کار با تکنولوژی پیشرÙته نیز صدق Ù…ÛŒ کند.
اØساس یگانگی ] با کار خود [ آن چیزی بود Ú©Ù‡ به صنعتگر دستی اصیل، Ø±ÙˆØ Ù…ÛŒ بخشید. هر کار منÙرد خاصی Ú©Ù‡ دست های چنین صنعتگری Ù…ÛŒ Ø¢Ùرید در چشم او صرÙاً یک شیء نبود، بلکه من٠خویش Ùˆ کوشش شخصی٠خود را در آن Ù…ÛŒ دید.
اما هر Ú†Ù‡ تکنولوژی پیشرÙت بیشتری کند Ùˆ قانون «رهایی از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» بر آن چیره تر شود ØŒ این ÙˆØدت ارگانیک ] میان صنعتگر Ùˆ مصنوع او [ سست تر Ù…ÛŒ شود تا این Ú©Ù‡ سرانجام از هم Ù…ÛŒ گسلد. از این پس رابطه ÛŒ میان کار یک شخص Ùˆ آنچه ساخته Ù…ÛŒ شود به هیچ وجه رابطه ای تجربه پذیر نیست .(STS , 76)
کاسیرر این Ùرایند را Ú©Ù‡ در آن ماشین ها Øد Ùˆ مرز ارگانیک٠کالبد Ùˆ کاردستی را در Ù…ÛŒ نوردند «رهایی کار از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» Ù…ÛŒ نامد. او این عبارت را از تØلیل مارکس از ماشین آلات Ùˆ صنعت مدرن اقتباس کرده است Ø› اما معنایی Ú©Ù‡ بدان Ù…ÛŒ بخشد با معنایی Ú©Ù‡ مارکس بدان داده بود کاملاً متÙاوت است.3
مارکس طبیعت گرا بود. از نظر او، طبیعت Ùˆ انسان Ùˆ تکنولوژی تابع قوانین طبیعی بودند. اما از دیدگاه کاسیرر Ùرهنگ را نمی توان در قالب اصطلاØات طبیعت گرایانه درک کرد. بنابراین نخستین مرØله ÛŒ تکنولوژی Ùقط ØŒ آن گونه Ú©Ù‡ مارکس Ù…ÛŒ پنداشت، مرØله ای از تولید بیشتر نیست Ú©Ù‡ از Øدود ذاتی کاردستی Ùراتر رÙته است14
تکنولوژی، رهایی بنیادی از طبیعت را موجب Ù…ÛŒ شود. تØول Ùزاینده ÛŒ تکنولوژی ها امکانات عملی باورنکردنی خلق Ù…ÛŒ کند. «آنچه ابزارهای تکنولوژی کاملاً پیشرÙته را متمایز Ù…ÛŒ کند درست همین موضوع است . یعنی آنها خود را از مدلی Ú©Ù‡ طبیعت به طور بی واسطه به آنها ارائه Ù…ÛŒ دهد رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ گویی آن را پشت سر Ù…ÛŒ نهند» (STS , 73).
بنابراین هنگامی Ú©Ù‡ کاسیرر از «رهایی از Øد Ùˆ مرز ارگانیک» سخن Ù…ÛŒ گوید ØŒ منظورش اÙزایش صرÙاً کمّی تولید نیست بلکه جداشدن از نظم طبیعت است. از این رو تغییراتی Ú©Ù‡ تکنولوژی قادر به انجام آن هاست به وسیله ÛŒ چیزی بیرون از خود تکنولوژی Ù…Øدود Ùˆ Ù…Øصور نمی شود.
کاسیرر ملاØظات خود را درباره ÛŒ تأثیر تکنولوژی در جامعه به منزله ÛŒ توصی٠ها Ùˆ تشخیص ویژگی های وضعیتی به دست Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ تØول تاریخی یاÙته است. Ú¯Ùتن این مطالب Ú©Ù‡ تکنولوژی در Øال Øاضر نیروی غالب در تغییر Ùرهنگی است، بدین معنی نیست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ باید چنین باشد. از نظر کاسیرر این وضع «تراژیک» نیست چون الزامی نیست. Øتی اگر در این Ù„Øظه تکنولوژی، به نظر، وسیله ای باشد نه برای رهایی بلکه برای از خود بیگانگی انسان (البته کاسیرر آماده است Ú©Ù‡ چنین نظری را بپذیرد)ØŒ با این وص٠Øاضر نیست آن را چیزی بیش از مرØله ای موقت بداند. او عقیده داشت Ú©Ù‡ تکنیک Ù…ÛŒ تواند وسیله ای برای تØول انسانیت باشد .(STS,86) بشر برای تغییرات عظیمی Ú©Ù‡ رشد تکنولوژی در زندگی او به وجود آورده است آمادگی ندارد Ùˆ Ù…ÛŒ باید خود را با این تغییرات همسو کند. مردمان بیش از پیش زیر سیطره ÛŒ این اصل تکنولوژیکی قرار Ù…ÛŒ گیرند : « در خدمت هدÙی» (STS , 89) .
مسئله این است Ú©Ù‡ این «هدÙ» Ø´Ú©Ù„ اخلاقی ندارد. جامعه ای پدیدار شده است Ú©Ù‡ در آن همکاری جمعی عظیمی Ùˆ سازمان یاÙتگی اجتماعی بی سابقه ای وجود دارد. اما تکنیک، به خاطر ذات خود، نمی تواند برای این جامعه هد٠هایی نهایی یا غایی ارائه دهد. اگر هدÙÛŒ ارائه شود تکنیک برای وصول بدان وسیله اش را Ùراهم Ù…ÛŒ کند. اما دستورهای اخلاقی، ابزار نیستند. «همان گونه Ú©Ù‡ تکنیک از درون قلمروی Ú©Ù‡ در آن مؤثر است ØŒ توان چندانی در خلق یا استنتاج ارزش های اخلاقی ندارد ØŒ همین طور نیز میان چنین ارزشهایی Ùˆ جهت گیری خاص تکنیک Ùˆ گرایش اصلی آن بیگانگی Ùˆ کشمکش چندانی موجود نیست» . بنابراین نتیجه ÛŒ سازمان یاÙتگی تکنیکی جامعه، Ø¢Ùرینش «همبستگی تازه ای در کار است Ú©Ù‡ از طریق آن نهایتاً همه برای یک شخص کار Ù…ÛŒ کنند Ùˆ هر شخص برای همه کار Ù…ÛŒ کند» .(STS , 89)
نظر کاسیرر در سال 1930 این بود Ú©Ù‡ این نوع همکاری Ùقط باید به Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ اخلاقی ارتقاء یابد. بشر در جامعه ÛŒ تکنیکی هنوز جنبه ÛŒ همکاری در Øیات اجتماعی را نشناخته است ØŒ بلکه برعکس با کار خود بیگانه شده است Ùˆ به خاطر گرایش لذت طلبانه ÛŒ خویش ØŒ به منزله ÛŒ یک مصر٠کننده ØŒ از دیدن جامعه به منزله ÛŒ نهادی اخلاقی بازمانده است.
کاسیرر درک خود را از این موقعیت چنین خلاصه می کند:
«تکنیک میان همه ÛŒ کسانی Ú©Ù‡ در کارهایش Ùعال اند پیش از آن Ú©Ù‡ اجتماعی آزاد متکی بر اراده بیاÙریند نوعی اجتماع در دست سرنوشت به وجود Ù…ÛŒ آورد » (STS , 89) . 15
Ùعال بودن در کارهای تکنیکی به معنی بیگانه بودن از Ùعالیت خویشتن است. زندگی اجتماعی بیش از پیش سازمان یاÙته است. اما به نظر نمی رسد Ú©Ù‡ این سازمان یاÙتگی را ØŒ اراده ÛŒ سیاسی متØدی راهنمایی کند. جامعه ÛŒ تکنولوژیکی مدرن جامعه ای مقدر است نه جامعه ای Ú©Ù‡ بر اثر اراده ÛŒ انسان پا گرÙته باشد. کاسیرر ØŒ به رغم این خصلت بخشی منÙÛŒ به جامعه ÛŒ مدرن ØŒ مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» را با این یادداشت امیدبخش به پایان Ù…ÛŒ رساند : اÙزایش وابستگی متقابل اشخاص در جامعه ÛŒ تکنولوژیکی ØŒ هنگامی Ú©Ù‡ به Ø³Ø·Ø Ø¢Ú¯Ø§Ù‡ÛŒ اخلاقی ارتقاء یابد، شاید همه را به این امر آگاه کند Ú©Ù‡ چگونه هر کس مسئول زندگی دیگران است (STS , 89-90) . مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» با این پرسش (Ú©Ù‡ پاسخش داده نشده است) به پایان Ù…ÛŒ رسد: آیا تکنیک به اثبات خواهد رساند Ú©Ù‡ وسیله ای برای رهایی بشر است یا آن Ú©Ù‡ در خدمت بیگانگی هر Ú†Ù‡ بیشتر بشر از آنچه اساساً متعلق به اوست ØŒ قرار خواهد گرÙت یعنی به اجتماع انسانی به منزله ÛŒ Ù…Øصول اراده ÛŒ انسانی ØŸ
چنانچه تکنیک، پیش از آنکه در خدمت بشر برای «تصاØب طبیعت Ùˆ سلطه ÛŒ بر آن » باشد ØŒ بخواهد به منزله ÛŒ وسیله ای برای رهایی انسان خدمت کند ØŒ باید به بشر Ú©Ù…Ú© کند تا آنچه را در وجود انسانی او آشÙته Ùˆ نابسامان است به کنترل درآورد (STS , 89 cf . D. 109) . کاسیرر در Øالی Ú©Ù‡ امید داشت Ú©Ù‡ تکنیک با اÙزایش اØساس مسئولیت در قبال عموم، انسان را در Ø´Ú©Ù„ بخشیدن به شخصیت خود یاری دهد، جنبه ÛŒ دیگر تکنیک را ØŒ Ú©Ù‡ اØساسی کاملاً متقابل را Ù…ÛŒ پرورد، نادیده گرÙت. او در مقاله ÛŒ «Ùرم Ùˆ تکنیک» نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ ] مخترع[ تکنیک همواره شخصی گمنام است. همین Ú©Ù‡ کارایی ابداعات تکنولوژیکی از بوته ÛŒ آزمایش موÙÙ‚ بیرون آمدند، در Ø³Ø·Ø Ø¬Ù‡Ø§Ù†ÛŒ کاربرد پیدا Ù…ÛŒ کنند. این ابداعات مهر Ùˆ نشان شخصیت مخترع خویش را بر خود ندارند، زیرا تکنیک ذاتاً در خدمت هدÙÛŒ قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ همین هدÙØŒ مشخص کننده ÛŒ تکنیک است. در واقع پیشرÙت تکنولوژی معمولاً Øاصل پژوهش های گروهی است نه ثمره ÛŒ تلاش های Ùردی. سازمان یاÙتگی تکنولوژیکی همواره غیرشخصی است. همچنان Ú©Ù‡ جامعه ÛŒ تØت تأثیر تکنولوژی قرار میگیرد، زندگی نیز به موازات آن Ùاقد شخصیت Ù…ÛŒ شود.
کاسیرر تا Øدودی به همین دلیل است Ú©Ù‡ چنین جامعه ای را «جامعه ای مقدر» Ù…ÛŒ نامد؛ اما در این عبارت تناقضی نهÙته است، زیرا به هیچ وجه چنین جامعه ای به منزله ÛŒ «اجتماع» به تجربه در نمی آید.
لئواستراوس در نقدی Ú©Ù‡ بر اسطوره ÛŒ دولت نوشته است Ù…ÛŒ پرسد Ú†Ù‡ چیزی Ù…ÛŒ تواند علت ضعی٠شدن نیروهای عقلانی Ùˆ اخلاقی Ùˆ هنری را در Ùرهنگ سده ÛŒ بیستم ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡Ø¯ØŸ ضع٠همین نیروها اجازه داد تا دوباره اندیشه ÛŒ اسطوره ای به Øیات اجتماعی تسری یابد. همان گونه Ú©Ù‡ استراوس متذکر Ù…ÛŒ شود اسطوره ÛŒ دولت کاسیرر بدین پرسش پاسخی نمی دهد. کاسیرر معتقد شده بود Ú©Ù‡ زمانی طولانی پیش از این ØŒ آلبرت شوایتزر در سخنرانی های خود Ú©Ù‡ نخست در سال 1922 ایراد کرده بود علت وجود چنین وضعی را در جامعه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است. 16
کاسیرر در سال 1944 در یکی از درس های دانشگاهی خود Ú¯Ùت Ú©Ù‡ شوایتزر «بØران Ùعلی Ùرهنگ بشری را کاملاً تشخیص داده است» (SMC , 231).
این بØران در ذات خود با اØساس از دست دادن من٠خویش مشخص Ù…ÛŒ شود. کاسیرر از شوایتزر نقل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ :
«انسان معاصر در توده ÛŒ مردم Ù…ØÙˆ شده است به شیوه ای Ú©Ù‡ در تاریخ بی سابقه است Ùˆ این از دست دادن من٠خویش شاید شاخص ترین ویژگی وضع انسان معاصر باشد... چون در بالا Ùˆ بر سر او ØŒ جامعه با سازمان کاملاً مجهز خود چنان قدرت مهیبی در Øیات معنوی Ùرد به دست آورده است Ú©Ù‡ هنوز میزان آن معلوم نیست ØŒ Ùˆ همین قدرت ØŒ نیاز بشر را برای داشتن استقلال در مقابل جامعه در چنان وضع وخیمی قرار داده است Ú©Ù‡ او تقریباً ادعای داشتن وجودی معنوی از آن خویش را کنار نهاده است . او مانند یک توپ لاستیکی شده Ú©Ù‡ Øالت ارتجاعی خود را از دست داده است Ùˆ هر اثری را Ú©Ù‡ بر او وارد Ù…ÛŒ شود ØÙظ Ù…ÛŒ کند. او زیر Ùشار شست عوام قرار دارد Ùˆ مطابق عقایدی زندگی Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از آنان گرÙته است. برای او Ùرق نمی کند Ú©Ù‡ مسئله ÛŒ مطروØÙ‡ سیاسی باشد یا ملی ØŒ مسئله ای باشد مربوط به اعتقاد او یا بی اعتقادی او» (SMS , 231 – 32).
در این مورد کاسیرر با تمام وجود با شوایتزر هم عقیده است . آشکار است Ú©Ù‡ Ùقدان چنین استقلال Ùˆ Ùردیتی در اکثریت Ø¢Øاد مردم ØŒ آنها را طعمه ای Øاضر Ùˆ آماده برای تکنیک اسطوره Ù…ÛŒ کند. مشاهدات شوایتزر ØŒ پیش از آن Ú©Ù‡ جنبش ناسیونال سوسیالیست Ù…Øبوبیت عامه پیدا کند، صورت گرÙته بود ØŒ Ùˆ کاسیرر نه تنها به مشاهدات شوایتزر بلکه به غیبگویی های مکاشÙÙ‡ ای دلتنگ کننده ÛŒ اسوالد اشپنگلر نیز اشاره Ù…ÛŒ کند (SMC , 226 -29 , 259 – 63) اسطورۀ دولت ص 413 – 418 .
اشپنگلر در کتاب خود، انØطاط غرب( Ú©Ù‡ نخست در سال 1918 به چاپ رسید) با روØیه ای Ú©Ù‡ کاملاً در تقابل با ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تمدن اثر شوایتزر است اصرار Ù…ÛŒ ورزد Ú©Ù‡ به تاریخ Ú©Ù‡ او آن را سرنوشت اسرارآمیز Ù…ÛŒ دانست، تسلیم شویم. با این وصÙØŒ کتاب اشپنگلر ØŒ Ú©Ù‡ کاسیرر آن را «طالع بینی تاریخ Ùˆ اثر یک Ùالگیر» Ù…ÛŒ داند (SMC , 262) بسیار مشهور شد.
کاسیرر ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ موÙقیت کتاب اشپنگلر به خاطر عنوان آن بود. عنوانی Ú©Ù‡ «تشویش عمومی» اروپاییان را پس از جنگ جهانی اول بیان Ù…ÛŒ کرد (SMC , 260) .
نه اشپنگلر ÙیلسوÙÛŒ آکادمیک بود Ùˆ نه آلبرت شوایتزر ØŒ اما کاسیرر بود. اگر ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک ØŒ ÙلسÙÙ‡ ای ماندنی درباره ÛŒ Ùرهنگ باشد از آن انتظار Ù…ÛŒ رود Ú©Ù‡ در مورد بØران Ùرهنگی Ú©Ù‡ شوایتزر Ùˆ اشپنگلر17در قالب اصطلاØات عمومی درباره اش بØØ« کرده بودند بصیرت هایی به دست دهد. بدین منظور باید توجه خود را به تØلیل تکنیک به منزله ÛŒ Ùرم سمبلیک معطو٠کنیم.
در انطباق با Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک، تØلیل کامل تکنیک به منزله ÛŒ ] یک نوع[ Ùرم سمبلیک نشان خواهد داد Ú©Ù‡ چگونه تکنیک برای Ø´Ú©Ù„ دادن به جهان] سمبلیک[ خود، شیوه ÛŒ ویژه ای دارد. یعنی دارای شیوه ای خاص در ادراک Ùضا Ùˆ زمان است Ùˆ دریاÙت ویژه ÛŒ خود را از شناسنده (subject) Ùˆ موضوع شناخت (object) Ùˆ غیره دارد.
تا جایی Ú©Ù‡ تکنیک بر زندگی معاصر غلبه یاÙته باشد ساخت تجربه ] مطابق جهان سمبلیک[ تکنیک نیز وجه غالب خواهد بود. کاسیرر تØلیل خود را از تکنیک به آن کاملی انجام نمی دهد Ú©Ù‡ در مورد دو Ùرم اساسی سمبلیک دیگر، یعنی اسطوره Ùˆ زبان انجام داده بود Ùˆ درباره ÛŒ هر یک از آنها کتابی جامع نگاشته بود، Øتی Ø·Ø±Ø Ú©Ù„ÛŒ ویژگی های اساسی ادراک Ú©Ù‡ بر اثر تکنیک Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد ØŒ نشان خواهد داد Ú©Ù‡ چگونه غلبه ÛŒ ادارک تکنیکی از جهان تغییری اساسی در Ùهم بشر از زندگی ایجاد Ù…ÛŒ کند، این تغییر اساسی از شیوه ای ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنیک، ادراک زمان را تعین Ù…ÛŒ بخشد.
گذر از یک Ù„Øظه به Ù„Øظه ÛŒ دیگر ØŒ آن چنان Ú©Ù‡ معمولاً آن را در زندگی روزانه درک Ù…ÛŒ کنیم دارای کلیتی است Ú©Ù‡ یادآور آهنگ موسیقی است، زیرازمان٠زندگی٠روزانه، دینامیک به نظر میرسد ولی در عین Øال هر Ù„Øظه ÛŒ آن کامل است ] یعنی تکه تکه نیست[ . گذشت زمان در زندگی روزانه به هنگام شادی Ùˆ ÙرØØŒ تند Ùˆ به هنگام کسالت، کند است Ùˆ دارای آهنگی همچون خواب Ùˆ بیداری است . اما در اندیشه ÛŒ اسطوره ای زمان خصلت متÙاوتی دارد Ùˆ گویی سرشت آن مادی است. بنابراین دوران زندگی مانند بلوغ، جوانی Ùˆ پیری به منزله ÛŒ ورود به مکانی خاص Ùˆ اشغال آن جا تصور Ù…ÛŒ شود. ورود به چنین مکان هایی یا خروج از آن ها با انجام مناسک مخصوص ØŒ Ú©Ù‡ به منظور توق٠زمان صورت Ù…ÛŒ گیرد، مشخص Ù…ÛŒ شود.
بعضی مناسک، اعمال خدایان را بازآÙرینی Ù…ÛŒ کنند Ùˆ تصور Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ با اجرای چنین مناسکی به زمان سترگ وقوع آغازین چنین وقایعی باز Ù…ÛŒ گردند ØŒ یعنی به زمانی باز Ù…ÛŒ گردند Ú©Ù‡ Ù…Øمل واقعیت راستین است. هم زمان٠زندگی٠روزانه Ùˆ هم زمان اسطوره ای هر دو با زمانی Ú©Ù‡ ساعت اندازه گیری Ù…ÛŒ کند، متÙاوت اند. زمان٠ساعت بی توجه به اØساس های بشری همواره به پیش Ù…ÛŒ رود. چنین Ù…Ùهومی از زمان یکی از ارکان سیستم Ùیزیک نیوتونی را تشکیل Ù…ÛŒ دهد. ولی اندیشه ÛŒ اسطوره ای با چنین دریاÙتی از زمان بیگانه است. ولی Ø´Ú©Ù„ دیگری از زمان در آگاهی تاریخی یا زمان تقویمی پدیدار Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ برخلا٠زمان ساعتی دارای مبدأ مشخصی است. 18
در قلمرو تکنولوژی با نوع دیگری از زمان روبرو Ù…ÛŒ شویم. در تکنولوژی ما نوعی زمان عمل (action time) را تجربه Ù…ÛŒ کنیم. زمان٠عمل ØŒ اشیایی را Ú©Ù‡ در وضع معمولی در دسترس ما نیستند در برابر ما Øاضر Ù…ÛŒ سازد.
Øاضر شدن اشیاء از طریق تکنولوژی ØŒ با Øضور آنها بی میانجی تکنولوژی، کاملاً Ùرق دارد. در Øالت اخیر Øضور آن ها با آنچه قبل Ùˆ بعد از آن ها هست پیوستگی دارد. اما Øاضر شدن اشیاء از طریق یکی از وسایل تکنیکی، خصلت یک واقعه را پیدا Ù…ÛŒ کند Ùˆ Ùاقد آن پیوستگی ای است Ú©Ù‡ در زمان٠زندگی روزانه به معنای معمولی داشت. کاسیرر در تکنولوژی سه مرØله را از یکدیگر متمایز Ù…ÛŒ کند:
مرØله ÛŒ تقلیدی ØŒ مرØله ÛŒ تمثیلی Ùˆ مرØله ÛŒ صرÙاً سمبلیک.
این سه مرØله با اختلا٠نسبی شان از زمان بی واسطه یعنی زمانی Ú©Ù‡ در زندگی روزانه تجربه Ù…ÛŒ گردد مشخص Ù…ÛŒ شوند. مثال هایی از این تØول را Ù…ÛŒ توان به آسانی پیدا کرد. مثلاً ولÙگانگ Ø´ÛŒÙÙ„ بوش Ù…ÛŒ نویسد :
«Øرکت وسایل نقلیه در دوره ÛŒ پیش از صنعت ØŒ تقلیدی از طبیعت خارجی بود. کشتی ها با نیروی جریان آب Ùˆ نیروی وزش باد Øرکت Ù…ÛŒ کردند. Øرکت بر Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† از ناهمواری های Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† تبعیت Ù…ÛŒ کرد Ùˆ مقید به توانایی Øیوانات بارکش بود».19
اما این ÙˆØدت ارگانیک با ورود نیروی بخار از میان Ù…ÛŒ رود از این به بعد Øرکت مستقیم بر Ø³Ø·Ø Ø²Ù…ÛŒÙ† Ùˆ آب با سرعتی انجام Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ با Øیوانات بارکش یا نیروی جریان آب یا وزش باد امکان پذیر نیست . تأثیر Øرکت سریع این است Ú©Ù‡ «مکان ها از این پس ØŒ دیگر مکان هایی منÙرد Ùˆ مستقل نباشند بلکه به صورت Ù„Øظات درآیند» (Ibid , 174).
در این جا به نظر من ØŒ واژه ÛŒ کلیدی، «لØظات » است Ú©Ù‡ هم قابلیت به جای یکدیگر قرار گرÙتن را Ù…ÛŒ رساند (به علت دسترس پذیری آسان) Ùˆ هم آگاهی به نوعی از زمان (Ùˆ Ùضا) را در بر دارد یعنی واقعه یا رویداد . والتر بنیامین پدیده ÛŒ مشابهی را نشان Ù…ÛŒ دهد. رسانه های تکنیکی Ùیلم Ùˆ عکاسی Ùقط «لØظات» یک تصویر را ارائه Ù…ÛŒ دهند. Ù…Ùهوم «اصیل » Ú©Ù‡ در مورد اثر هنری به کار Ù…ÛŒ رود Ùˆ به این معنی است Ú©Ù‡ اثری Ùقط در این جا Ùˆ اکنون وجود دارد ØŒ دیگر در چنین رسانه هایی Ù…Ùهومی ندارد.
تکنیک های باز تولید ] یا Ú©Ù¾ÛŒ کردن[ ØŒ آثار هنری را در دسترس هر کس در هر جایی قرار Ù…ÛŒ دهند اما به بهای از دست رÙتن آن چیزی Ú©Ù‡ بنیامین آن را «رایØÙ‡ ی» اصالت آثار هنری Ù…ÛŒ نامد، یعنی بی همتایی اثر هنری Ú©Ù‡ نمی توان آن را Ú©Ù¾ÛŒ کرد. 20
ارنست کرنک آهنگساز نیز تØلیل بنیامین را در مورد پخش موسیقی ضبط شده به کار برده است. ] او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ شنیدن موسیقی از رادیو یا گراماÙون [ موسیقی را از Ù…Øتوای ارگانیک خود جدا Ù…ÛŒ کند، یعنی از اجرا در تالار کنسرت Ùˆ در برابر چشم Øضار.21
در همه ÛŒ این موارد کار رسانه ها این است تا با تولید مطابق اصل، اثر هنری را به صورت Ù„Øظه یا واقعه درآورند Ùˆ ارائه دهند. ادارک Øسی از زمان در مخابرات الکترونیکی از همه ÛŒ مثال های Ùوق، Ø´Ú©Ù„ بارزتری Ù…ÛŒ یابد. توزیع اطلاعات به شیوه ÛŒ جدید ØŒ برخلا٠بØØ« رو در رو میان دو شخص، غالباً به طور گمنام صورت Ù…ÛŒ گیرد.
منابع بی شمار، گزارش هایی درباره ÛŒ وقایع جاری تهیه Ù…ÛŒ کنند. جریان مداوم اطلاعات هیچ اØساسی در مورد پیوستگی این وقایع یا غایت آنها به وجود نمی آورد.
در نتیجه ØŒ وقایع جاری آشÙته Ùˆ نابسامان Ù…ÛŒ نمایند Ùˆ به Ú¯Ùته ÛŒ ژاک الول به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ وقایع جاری «نÙÛŒ آن چیزی باشند Ú©Ù‡ انسان تاکنون قانون یا سیاست نامیده است؛ یعنی Ù†ÙÛŒ جهان با ثبات ØŒ Ù†ÙÛŒ جهانی مصنوعی Ú©Ù‡ مهارت انسان آن را ساخته بود»22
این عبارات همان اØساس زبونی Ùˆ بییچارگی را بیان Ù…ÛŒ نکند Ú©Ù‡ کاسیرر نیز آن را تشخیص داده بود؛ هنگامی Ú©Ù‡ او ویژگی بارز جامعه ÛŒ تکنیکی را «جامعه ÛŒ در دست سرنوشت» دانسته بود. چنین درکی از جامعه از آنجا ناشی Ù…ÛŒ گردد Ú©Ù‡ جامعه به صورت وقایع٠] ناپیوسته[ ادراک Ù…ÛŒ شود.
بررسی نوع ادراک زمان Ú©Ù‡ در ذات تکنیک قرار دارد ØŒ نشان Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ Ùرد ØŒ نه تنها جامعه را به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته Ùˆ بی ارتباط درک Ù…ÛŒ کند، بلکه وجود خویش را نیز به Ø´Ú©Ù„ وقایعی از هم گسیخته در Ù…ÛŒ یابد. Ù‡Ú¯Ù„ در سده ÛŒ نوزدهم مدعی شد Ú©Ù‡ دولت واقعیت اجتماعی بنیادی است Ùˆ نمی توان آن را صرÙاً به «جامعه ÛŒ مدنی» تقلیل داد. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را سازمان یاÙتن اÙرادی تعری٠می کند Ú©Ù‡ Ùقط به خاطر مقاصد خصوصی خود زندگی Ù…ÛŒ کنند.23
با غلبه ÛŒ تکنیک، چیز تازه ای در Øیات اجتماعی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ نمی توان آن را با خصوصی شدنی Ú©Ù‡ Ù‡Ú¯Ù„ در ذهن داشت مقایسه کرد. Øتی زندگی Ùرد در بستر تکنیک همچون رشته ای از رویدادها یا وقایع نمایان Ù…ÛŒ شود. Ù‡Ú¯Ù„ جامعه ÛŒ مدنی را مجمعی Ù…ÛŒ پنداشت Ú©Ù‡ برای ØÙظ Ùرد تشکیل شده است Ø› از این رو جامعه ÛŒ مدنی اراده ÛŒ مشترکی را منعکس Ù…ÛŒ کند. اما وقتی زندگی به منزله ÛŒ وقایعی درک شد Ú©Ù‡ به طور اتÙاقی روی Ù…ÛŒ دهند؛ جامعه نیز به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ به معنای اراده ای عمومی (بدان گونه Ú©Ù‡ کاسیرر این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ به کار Ù…ÛŒ برد یعنی دارای جهت مشترکی به سوی آینده) دیگر وجود نداشته باشد. علت این وضع این است هنگامی Ú©Ù‡ زندگی همچون وقایعی Ù…Øض درک شد ØŒ Øتی هویت شخصی Ùرد نیز به صورت تکه پاره نمایان Ù…ÛŒ شود.24
در این Øالت به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ تصاد٠] یا شانس[ ØŒ یعنی آن چیزی Ú©Ù‡ به اعتقاد Ù‡Ú¯Ù„ Ù†ÙÛŒ کامل خرد است ØŒ اصل غایی هدایت وقایع باشد25
«در چنین وضعی ØŒ اراده جز امری خودسرانه به نظر نمی آید. آن نوع اØساس از زمان را ØŒ Ú©Ù‡ در ذات تکنیک است یعنی واقعه ای Ú©Ù‡ چیزی را Øاضر Ù…ÛŒ کند، Ù…ÛŒ توان زمان تصادÙÛŒ مطلق نامید .... چنین زمانی، زمان واقعه ÛŒ تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ است، زمان «هر Ú†Ù‡ پیش آید» است. تکنیک کاملاً «آزاد شده » براساس اراده ای عمل Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ خودسر است. راهنمایی تکنیک در مرØله ÛŒ نهایی خود هیچ مدلی در طبیعت نیست Ùˆ در این مرØله تکنیک مستقل Ù…ÛŒ شود».
کاسیرر Ù…ÛŒ Ú¯Ùت تکنیک پیش از آن Ú©Ù‡ جامعه ÛŒ متکی بر اراده را خلق کند، نخست جامعه ای در دست سرنوشت را Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. او در مورد معنی «سرنوشت» در عبارت «جامعه ÛŒ در درست سرنوشت» توضیØÛŒ نمی دهد. اما آشکار است Ú©Ù‡ اگر سرنوشت را به معنای واژه ÛŒ کهن یونانی آن یعنی moira تÙسیر کنیم نادرست است ØŒ زیرا moira به معنای تقدیر آسمانی است26
در اینجا واژه ÛŒ سرنوشت معنای معاصرش را دارد ØŒ یعنی هر Ú†Ù‡ اتÙاق اÙتد: شانس. در چنین جامعه ای هیچ مقام Ùˆ مرتبه ای بالاتر از خود تکنیک تصور پذیر نیست ØŒ نه اراده ÛŒ انسانی Ùˆ نه مشیت الهی.
در تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ ] یا شانسی[ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ جهان Ø´Ú©Ù„ رویدادها یا وقایع صر٠را به خود گرÙته است . در Øالی Ú©Ù‡ اندیشه ÛŒ اسطوره ای زمان را به قالب Ùضا در Ù…ÛŒ آورد ØŒ تکنولوژی به نوعی زمانی کردن Ùضا دست Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ در آن مکان ها Ùˆ Ùاصله های ثابت میان آنها Ùˆ ارتباطشان به صورت وقایع درمی آیند. زمان در تکنولوژی خصلتی متقابل با زمان در اندیشه ÛŒ اسطوره ای دارد. کاسیرر در بØØ« خود از «آسیب شناسی آگاهی سمبلیک» Ø´Ø±Ø Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ چگونه یک Ùرد بر اثر Ø¢Ùازی یا بیماری های مشابه آن، Ù…ÛŒ تواند دچار Ù…Øدودیت اندیشه Ùˆ عمل سمبلیک شود. نتیجه ÛŒ چنین آسیب هایی بر Ùعالیت شخص این است Ú©Ù‡ «جای ساختار هدÙمند را واقعه ای Ù…Øض Ù…ÛŒ گیرد ... Ùˆ Ø´Ú©Ù„ گیری هد٠،جایش را به رشته ای از اعمال جزئی Ùˆ از هم گسیخته Ù…ÛŒ دهد» (PSF , 3 : 273 PsF , 3L 319). در Ø³Ø·Ø Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÛŒ این پدیده هنگامی مشهود Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ تکنیک، وجه غالب ادراک از جهان شده باشد. در چنین Øالتی به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ جهان از وقایع تشکیل شده است بی آن Ú©Ù‡ میان آن وقایع ارتباطی موجود باشد. از دیدگاه تکنیکی صر٠، اÙراد Ùˆ اشیاء به طور موقت کار خود را انجام Ù…ÛŒ دهند؛ زیرا این مشاغل در جهانی Ú©Ù‡ سریعاً در Øال تغییر است مشاغلی موقت اند. تکنیک به گونه ای اÙراطی نوآور است . اما توانایی درک مقاصد درازمدت Ùˆ Ùرمول بندی آنها Ùˆ داشتن هدÙÛŒ اجتماعی، نیازمند چشم انداز متÙاوتی با چشم انداز صرÙاً تکنیکی است. تا جایی Ú©Ù‡ تکنیک Ùرم سمبلیک غالب باشد، بشر Ùˆ جهان بیش از هر چیز در قالب اصول تکنیک درک Ù…ÛŒ شوند Ùˆ سایر Ùرمهای سمبلیک تابع تکنیک Ù…ÛŒ گردند یا آن Ú©Ù‡ دیگر کاربردی نخواهند داشت.
هانا آرانت Ù…ÛŒ نویسد : «آنچه مردم را برای سلطه ÛŒ توتالیتارسیم آماده Ù…ÛŒ کند تنهایی است . یعنی هنگامی Ú©Ù‡ در Øاشیه بودن ... تجربه ÛŒ هر روزی توده های رو به اÙزایش قرن ما شده باشد»27.
با به کار بردن تØلیل Ùوق ØŒ بعد دیگری از این منزوی شدن را Ù…ÛŒ توان دریاÙت. تنهایی به منزله ÛŒ اØساس منزوی شدن ØŒ هنگامی به Øد نهایی خود Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ Ùقط به معنای منزوی شدن از جامعه نباشد بلکه چیزی درونی نیز شده باشد. منزوی شدن در Øد نهایی خود به درک Øسی از زمان Ú©Ù‡ کانت آن را «Øس درونی» Ù…ÛŒ نامد (یعنی آگاهی از وجود من خویش در زمان) نیز تسری Ù…ÛŒ یابد.28
این تنهایی ØŒ برخلا٠عزلت Ùˆ گوشه نشینی Ú©Ù‡ مستلزم قطع ارتباط با دیگران است شامل ناتوانی در برقراری ارتباط با خویشتن نیز هست. این Øالت روانی را Ùقط در قالب تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ Ù…ÛŒ توان درک کرد. در تجربه ÛŒ زمان تصادÙÛŒ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ Øس کردن درونی من٠خویش Ùقط شامل رویدادها یا وقایعی باشد Ú©Ù‡ جهت یا هدÙÛŒ ندارند. بدیهی است Ú©Ù‡ Ùقدان چشم انداز Ú©Ù„ نگر، مانع بازنگری Ùˆ تÙکر خود – انتقادی Ùˆ برنامه ریزی Ù…ÛŒ شود Ø› یعنی عواملی Ú©Ù‡ برای درک Ùرد از مسئولیت اخلاقی خویش ضروری اند. با قطع شدن Ú¯Ùتگوی درونی در Ø³Ø·Ø Ø¨Ø§Ø²Ù†Ú¯Ø±ÛŒ شخصی تهدیدی اجتماعی رخ Ù…ÛŒ گشاید. چون قطع ارتباط درونی شخص با خود به معنی از دست دادن وجدان است . از دیدگاه ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک Øتی توانایی ایجاد ارتباط امری اکتسابی است نه Ùطری.
کاسیرر امیدوار بود Ú©Ù‡ تأثیر تکنولوژی بر جامعه، موجب اÙزایش آگاهی اخلاقی از این موضوع شود Ú©Ù‡ اÙراد در جامعه به همدیگر وابستگی پیدا کرده اند. اما چنانچه تØلیل بالا درست باشد، برخلا٠انتظار او تأثیر تکنولوژی بر جامعه منجر به از میان رÙتن رابطه ÛŒ Ùرد با خودش شده است Ú©Ù‡ بی آن Ùرد نمی تواند عضو خود مسئول جامعه باشد. نقطه ÛŒ ضع٠جامعه ÛŒ معاصر همین است Ùˆ درست در همین جاست Ú©Ù‡ اسطوره ÛŒ سیاسی عظیم ترین قدرت خود را نشان Ù…ÛŒ دهد. تصویر اسطوره ای تاریخ به منزله ÛŒ «سرنوشت» گزیرناپذیر یا «قانون٠تاریخ» ØŒ Ú©Ù‡ انسان جز تسلیم شدن بدان چاره ÛŒ دیگری ندارد ØŒ به هر شخص در گذر وقایع مکانی Ù…ÛŒ دهد بی آن Ú©Ù‡ شخص مقید به مسئولیت Ùردی باشد. Ù…Ùهوم اسطوره ای سرنوشت، اØساس زبونی Ùˆ بیچارگی Ùرد را توجیه Ù…ÛŒ کند Ùˆ در عین Øال به وجود Ùرد هدÙÛŒ عالی تر Ù…ÛŒ بخشد تا آن اهداÙÛŒ Ú©Ù‡ زندگی Ù…Øقر او در مقام یک شاغل یا مصر٠کننده به او Ù…ÛŒ دهند. ایدئولوژی ای Ú©Ù‡ این اعتقاد به سرنوشت را توجیه Ù…ÛŒ کند شاید واهی یا عجیب یا غریب باشد. اما ØŒ همچنان Ú©Ù‡ کاسیرر خاطر نشان Ù…ÛŒ کند، Øتی غریب ترین Ùˆ نامعتدل ترین انگیزش به عمل بهتر از Ùقدان انگیزش است .(SMC , 249)
کاسیرر با شوایتزر مواÙÙ‚ است Ú©Ù‡ همچنان Ú©Ù‡ دریاÙت مدرن از امور بیشتر دچار سردرگمی Ù…ÛŒ شود، انگیزش به عمل نیز بیش از پیش درگیر Ùعالیت های غیرعقلانی Ùˆ بی هد٠می گردد. هنگامی Ú©Ù‡ مردم به طور جمعی مشتاق چیزی باشند Ú©Ù‡ آن ها را عمیقاً تØریک کند، Ùˆ اگر چنین Ù…Øرکی پدیدار شد در آن وقت به نظرشان، زندگی شان در خدمت چیزی بیش از هدÙÛŒ شخصی قرار گرÙته است؛ Ùˆ اسطوره در این هنگام وارد ] Øیات اجتماعی [ Ù…ÛŒ شود. نیاز به داشتن آرمانی ] Ú©Ù‡ Ùرد را برانگیزد[ بر اثر بØران مادی شدیدتر Ù…ÛŒ شود. هر گونه تبیین علمی از نوسان شاخص وضع اقتصادی Ú©Ù‡ مسئول ایجاد بØران اقتصادی شناخته شود، نمی تواند اØساسات سرخورده ÛŒ کسانی را آرام کند Ú©Ù‡ بر اثر نیاز مادی متأثر شده اند. اما یک رهبر سیاسی Ù…ÛŒ تواند چنین خشمی را با تکنیک اسطوره به طور مؤثر به مسیر دلخواه خویش هدایت کند Ùˆ آن را شعله ور سازد Ùˆ بدین طریق نیروی سیاسی عظیمی را بیاÙریند. تصویر دشمن اهریمنی گرچه برای Ù…Øمل عمل، تصویری صرÙاً منÙÛŒ است؛ اما همین تصویر، به همان نسبت Ú©Ù‡ آرمان های تØریک کننده ÛŒ دیگر وجود نداشته باشند، تخیل توده ها را برمی انگیزد.
درست همان گونه Ú©Ù‡ ظهور جامعه ÛŒ تکنیکی اØساس تعلق به اجتماع Ùˆ بشریت را تضعی٠می کند، تکنولوژی مدرن نیز وسیله ای تهیه Ù…ÛŒ کند – تکنیک اسطوره – تا رهبران ورزیده با آن بتوانند برای جبران از دست رÙتن اØساس تعلق به جامعه، جانشینی بیابند. اما این اØساس تازه ÛŒ اجتماعی Ú©Ù‡ با تکنیک اسطوره Ø¢Ùریده Ù…ÛŒ شود، خود پاسخی است به یک تهدید Ùˆ به همین علت این اØساس تازه نیز خصلت اØساس تعلق به جامعه ÛŒ در دست سرنوشت را دارد نه اØساس تعلق به جامه ÛŒ متکی بر اراده را . ولی اکنون به اØساس زبونی Ùˆ بیچارگی Ùرد ØŒ Ù…Øمل عینی مشترکی داده Ù…ÛŒ شود Ùˆ بدین طریق اØساس انزوا در او برطر٠می گردد ØŒ Ùˆ نیز تجربه ÛŒ رنج بردن از سرنوشت به صورت اØساس مشترک اجتماعی در Ù…ÛŒ آید.
پی نویسها:
1– Albert Speer , Inside The Third Reich , trans. Richard and Clara Winston (1970, reprint , New york : Avon Books , 1973) , 85 – 86.
2 – این ادعای مهم ] کاسیرر[ در نقدهای اساسی زیر از کتاب اسطوره ی دولت مورد توجه واقع نشده است:
Thomas I . Cook, The American Political Science Review 41 (1947) : 331 – 33 ;
Charles N. R. McCoy , The Modern Schoolman , 25 (May, 1948) : 271 – 78 ;
Hans Morgenthau, Ethics 57 ( January, 1947) : 141 – 42 ; George H. Sabine , The Philosophical Review 56 ( 1947) : 315 – 18 ; Leo Strauss , Social Research 14 (1947) : 125 – 28.
] شاید در اینجا ذکر این نکته بی مورد نباشد Ú©Ù‡ در نقدی Ú©Ù‡ بر ترجمه ÛŒ Ùارسی کتاب کاسیرر تØت عنوان : «اسطوره» یا «اÙسانه» دولت نوشتم (کیهان Ùرهنگی، سال ششم، بهمن ماه 1368 صص 25 – 29) ،در آن موقع کتاب کرویز هنوز نوشته نشده بود، بر همین ادعای کاسیرر انگشت گذاشتم Ùˆ اهمیت آن را گوشزد کردم (صÙØÙ‡ ÛŒ 29)[.
3 – Ú©Ù†Ùرانسی درباره ÛŒ اسطوره ÛŒ دولت در شهر آبو Abo سوئد ØŒ ششم Ùˆ Ù‡Ùتم – سپتامبر 1971 برگزار شد Ú©Ù‡ عنوان خود را از کتاب کاسیرر گرÙته بود. اما موضوع Ú©Ù†Ùرانس بررسی جنبه های تاریخی اسطوره ÛŒ سیاسی در زمان باستان بود. مقالاتی Ú©Ù‡ به Ú©Ù†Ùرانس ارایه شده بودند تØت عنوان اسطوره ÛŒ دولت به چاپ رسیدند:
Haralds Biezais (Stockholm : Almqvist & Wiksel , 1972)
تا آنجا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانم یگانه تلاشی Ú©Ù‡ در جهت به کارگیری نظرات کاسیرر در مورد Øیات سیاسی امروز صورت گرÙته بØØ« موجز اما هوشمندانه ÛŒ مایکل آرلن است:
Michael J. Arlen , "The Air : The Governor's Brief Brush with Logic , " The new Yorker , March 31 , 1980 , 112 – 14.
4 – مقاله ی کاسیرر به نام
Die Idee der Republikanischen Verfassung
و سخنرانی مشهور توماس مان با عنوان:
"Von Deutscher Repullik , " Reden und Aufsatze 2 (Frankfurt : S. Fischer Verlag , 1965 , 11 – 52 .
به رغم سبک متÙاوتشان در ارایه مطلب Ùˆ شیوه ÛŒ استدلال هر دو یک هد٠را درمدنظر دارند.
5– " …. Burgerliche Glucksanspruche Wie Freiheit , Geitigkeit , kultur , " P. 81.
Mann , "Deutsche Ansprache : Ein Appell an die vernunft , " Reden und Aufsatze 2 –. , 61-81.
این سخنرانی در سال 1930 در واکنش به موÙقیت عظیم Øزب ناسیونال سوسیالیست در انتخابات چهاردهم سپتامبر 1930 Ú©Ù‡ تعداد کرسی هایش در پارلمان از 12 به 107 اÙزایش یاÙت ایراد شد.
توماس مان مانند کاسیرر معتقد بود Ú©Ù‡ به رغم شرایط بد اقتصادی نتایج این انتخابات را «نمی توان صرÙاً معلول اوضاع اقتصادی دانست» (صÙØÙ‡ ÛŒ 65). در واقع Ø´Ú©Ù„ عقلانی سیاست نمی تواند چیزی بیش از } «درخواست های مدنی برای خوشبختی مانند : آزادی ØŒ عقلانیت Ùˆ Ùرهنگ »[ را تهیه کند.
6 – George Sabine , review of The Myth of the State by Ernst Cassirer , The Philosophical Review 56 (1947) ; 317.
7- گئورگ زیمل (1858 – 1918 ) Ùیلسو٠و جامعه شناس آلمانی. هم لوکاچ Ùˆ هم هایدگر تØت تاثیر او بودند . لوسین گلدمن، لوکاچ را به خاطر نوشتن کتاب Ø±ÙˆØ Ùˆ Ùرم ها بنیان گذار ÙلسÙÙ‡ ÛŒ اگزیستانسیالیسم مدرن Ù…ÛŒ داند. اما مسلم است Ú©Ù‡ بØØ« های Ø´ÛŒ Ø¡ شدگی در کتاب لوکاچ : تاریخ Ùˆ آگاهی طبقاتی ØŒ متاثر از زیمل است. Ùˆ شاید برای کش٠جنبه های ناشناخته ÛŒ اندیشه ÛŒ مارکس مانند از خودبیگانگی Ùˆ بت شدگی Ùˆ شیء شدگی بیشتر مدیون زیمل باشیم
تالوکاچ. زیمل خود یکی از برجسته ترین نمایندگان رمانتیسیسم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات است. لوسین گلدمن در کتاب خود با عنوان: لوکاچ Ùˆ هایدگر (ترجمه ÛŒ انگلیسی ص 13) Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هایدگر اثر مشهور خود: هستی Ùˆ زمان، را در پاسخ Ùˆ در چارچوب تÙکر Øاکم بر تاریخ Ùˆ آگاهی طبقاتی اثر لوکاچ نوشته است Ùˆ نیز اگر در نظر آوریم Ú©Ù‡ این دو متÙکر تØت تاثیر رومانتیسیسم Ùˆ عرÙانی از نوع عرÙان زیمل بوه اند به نتیجه ÛŒ زیر Ù…ÛŒ رسیم : رومانتیسیسم هم مادر کمونیسم است Ùˆ هم Ùاشیسم (لوکاچ کمونیست شد Ùˆ هایدگر سرسپرده ÛŒ نازیسم). انسان وقتی آثار رمانتیک ها Ùˆ از آن جمله هایدگر Ùˆ لوکاچ را Ù…ÛŒ خواند از انتقادهای آنان از وضع موجود Ùˆ نظام سرمایه داری Ù…Øظوظ Ù…ÛŒ شود؛ ولی وقتی Ù…ÛŒ بیندکه آنها مداÙع نظام هایی بوده اند Ú©Ù‡ جنایات بی شماری علیه بشریت مرتکب شده اند یکه Ù…ÛŒ خورد Ùˆ از خود Ù…ÛŒ پرسد آن Øر٠های زیبا کجا Ùˆ کوره های آدم سوزی Ùˆ جوخه های اعدام Ùˆ اردوگاه های کار اجباری کجا ØŸ!Ù…
8- G. Simmel , "On the Concept and the Tragedy of Culture"
در کتاب:
The Conflict in Modern Culture and Other Essays , transtlated with an introduction by K. Peter Etzkorn (New York : Teacher's College Press , Columbia University , 1968 ) , 44 .
9- Simmel , ibid ., 42. CF. "The Feteshism of Commodities and the Secret There of " in Karl Marx , Capital : A Critique of Political Economy ed. Frederick Engels , Translated by Samuel Moore & Edward Aveling (New York : Random House , The Modern Library , n. d. ) , 81 – 85.
10- Simmel "The Tragedy of Culture " , 42 .
11- کاسیرر در Ùصل نخست دست نوشته ÛŒ ناتمام جلد چهارم ÙلسÙÙ‡ ÛŒ صورت های سمبلیک از این جنبه از ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات Ùˆ به ویژه بدان گونه Ú©Ù‡ در آثار زیمل Ùˆ لودویگ کلاگز (Ludwig Klages) وجود دارد انتقاد Ù…ÛŒ کند:
"Erstes Kapital : "Geist " und "Leben " Ms 184a , pp. 1 - 79
12- Simmel , "The Tragedy of Culture " , 42 – 43. Cassirer , STS , 87 – 88.
13- تعداد ابزارهایی Ú©Ù‡ یک ماشین Ù…ÛŒ تواند در آن واØد وارد عمل کند از همان آغاز آن را از Ù…Øدودیت های ارگانیکی Ú©Ù‡ در Øصار ابزارهای یک صنعتگر دستی قرارش Ù…ÛŒ داد رها ساخته است » مارکس ØŒ سرمایه ،ص 408.
14- توصی٠مارکس از ورود ماشین آلات به صنعت بر اÙزایش Ùوق العاده ای تاکید Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ بر اثر به کارگیری ماشین در تولید Øاصل Ù…ÛŒ شود Ùˆ توجه را به این نکته معطو٠می دارد Ú©Ù‡ کار انسان Ùˆ کار ماشین Ù…ÛŒ توانند به جای یکدیگر قرار گیرند. رجوع کنید به سرمایه ØŒ ص 410.
15 - کاسیرر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ در دست سرنوشت (Schiksalgemeinschaft) را از Ùردریش دسوئر Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ متکی بر اراده (Willengemeinschaft) را از پل ناتورپ اقتباس کرده است. دسوئر Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â»Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ ÛŒ در دست سرنوشت » را در ارجاع به وابستگی متقابل اجباری Ú©Ù‡ براثر گسترش تکنولوژی در جامعه به وجود آمده است به کار Ù…ÛŒ برد. رجوع کنید به کتاب او :
Friedrich Dessauer , Philosophie der Technik (Bonn Friedrich Cohen Verlag , 1928) , 132 – 33.
Ù…Ùهوم «جامعه ÛŒ متکی بر اراده» بخشی از ÙلسÙÙ‡ ÛŒ اخلاق ناتورپ است . منظور او از این Ù…Ùهوم این است Ú©Ù‡ جامعه به سوی هدÙÛŒ گرایش دارد . بنگرید به :
Paul Natorp , Philosophie : ihr Problem und ihre probleme 4th ed. (Gottingen , Vandenhoeck und Ruprecht , 1929) , 81
به کاربردن این اصطلاØات به وسیله ÛŒ کاسیرر، معانی مستقرشده ÛŒ آنها را منعکس Ù…ÛŒ کند.
16 - آلبرت شوایتزر در سخنرانی هایی Ú©Ù‡ در اوپسلا در سال 1922 ایراد کرد همین اندیشه ها را بیان نمود. این سخنرانی ها بعداً با عنوان: ÙلسÙÙ‡ ÛŒ تمدن منتشر شدند:
A. Schweitzer , The philosophy of Civilization , Trans . C. T. Campion (New York , Macmillan Cf, 1950) , SMC , 59 – 60.
] Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ آلبرت شوایتزر (1965 – 1875) کشیش پروتستان Ùˆ Ùرانسوی بود. ØرÙÙ‡ ÛŒ اصیلی اش پزشکی ولی در عین Øال موسیقی دان Ùˆ موسیقی شناس برجسته ای نیز بود. او بیمارستان رمبرن را در قلب Ø¢Ùریقا اØداث Ùˆ در سال 1952 برنده ÛŒ جایزه ØµÙ„Ø Ù†ÙˆØ¨Ù„ شد . او زندگی خود را وق٠خدمت به بشریت کرده بود . – Ù… [
17 - اشپنگلر (1880 – 1936 ) Ú©Ù…ÛŒ پیش از مرگش، انسان Ùˆ تکنیک : پژوهشی در ÙلسÙÙ‡ ÛŒ Øیات را نوشت Ùˆ دریاÙت اسطوره ای خود از جبر را به Ù…Ùهوم تکنیک نیز تسری داد. «در Øقیقت نه مغزها Ùˆ نه دست ها قادرند Ú©Ù‡ آن چیزی را تغییر دهند Ú©Ù‡ به سرنوشت تکنولوژیکی ماشین ها ارتباط Ù…ÛŒ یابد Ùˆ از جبر باطنی Ø±ÙˆØ ØªÚ©Ù†ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÛŒ تØول پیدا Ù…ÛŒ کند»:
O. Spengler ; Der Mensch und die Technik : Beitrag zu einer Philosophie der Lebens (Munich : C. H. Beck'sche Verlags buchhandlung , 1931) , 34.
18 - برای آگاهی اجمالی درباره ÛŒ دریاÙت زمان در اسطوره ØŒ تاریخ ØŒ Ùیزیک نیوتونی Ùˆ نسبیت اینشتاین Ùˆ Ùرق میان آنها رجوع کنید به : یدالله موقن ØŒ «زمان Ùˆ عدد در اندیشه ÛŒ اسطوره ای » ØŒ در همین سایت . – Ù…
19- Wolfgang Schivellbusch , Geschichte der Eisenbahnreise : Zur industrialisierung Von Raum und Zeit im 19. Jahrhundert (Munich : Carl Hanser , 1977) , 15.
20- Walter Benjamin , "The work of Art in the Age of Mechanical Reproduction" , Illuminations , edited with an introduction by Hannah Arent , translated by Harry Zohn (New York , Schocken Books , 1969) , 217 – 51.
21- Ernst Krenek , "Bemerkungen zur Rundfunkmusik" , Zeitschrift fur Sozialforschung 7 ( 1938) : 148 – 65 , esp . 159 – 60.
22- Jacques Ellul , The politicall Illusion , trans. Konrad Kellen (New York , Random House , Vantage Books , 1967) , 53.
23- Hegel's philosophy of Right, trans . T. M. Knox London : Oxfor university Press , 1952) , 122 – 23.
24 - آنچه در این جا از دیدگاه ÙلسÙÛŒ درباره ÛŒ Ùروپاشی شخصیت Ùرد Ùˆ قطع ارتباط او با خویشتن Ùˆ Ù…Øیط Ùˆ نیز Ù…ØÙˆ جامعه Ú¯Ùته Ù…ÛŒ شود به طور غریبی با آنچه مدرنیست ها در آثار خود نشان داده اند همانند است . برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به :یدالله موقن ØŒ «لوکاچ Ùˆ ژانر ادبی مدرنیسم» Ùˆ «لوکاچ Ùˆ Øماسه» در همین سایت . – Ù….
25 - Ù‡Ú¯Ù„ در اوایل دوران تÙکر ÙلسÙÛŒ خود تاکید Ù…ÛŒ کرد امر خودسرانه (willkur) Ùˆ امر تصادÙÛŒ (Zufall) یا خودسر Ùˆ شانس Ùقط دیدگاه های تابع اند Ùˆ نه مستقل. آنها در دریاÙت او از علم٠امر مطلق هیچ مکانی نداشتند . رجوع کنید به :
G. W. F. Hegel , The Difference between Fichte's and Schelling's System of philosophy , trans . H. S. Harris and Walter Cerf (Albany , State University of New York Press , 1977) , 167.
26- برای یونانیان باستان شناس (tyche) Ùˆ سرنوشت (moira) در ارتباط تنگاتنگ بودند. شانس Ù…Øض Ù…Ùهومی بیگانه با تÙکر آنان بود رجوع کنید به :
Urlich von Wilamowitz – Moellendorf ,Der Glaube der Hellenen , 3d ed . 2 vols . (Darmstadt , Wissenschaftliche Buchgesllschaft , 1959 ) , 2 : 295 – 306.
27- Hannah Arendt , The origins of Totalitarianism , 478.
28- Kant , Critique of Pure Reason , trans . Norman Kemp Smith (New York , St . Martin's Press , 1961 , 342 (BXL).