یدالله موقن لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا Ùرهنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام اين همه با هم متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùرهنگي را نبايد پيâ€Ø¢Ù…د تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ در ذهنيت دانست؟ آيا به راستي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùرهنگيâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ را درك كرد كه با Ùرهنگ خودمان متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي Øتي از Ùرهنگ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا تÙاوتي اساسي در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…Øتوا Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ Ùرمولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„Øاظ ساختار تÙكر Ùرق اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با بيâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ياÙته با در Øال توسعه وجود دارد؟ شايد هم تÙاوت چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش واØدي نباشد؟ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن ضروريâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…Øتواي تاريخي Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش تÙاوت ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان اجتماعيâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق وسيعâ€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠و نواØÙŠ گوناگون متعلق بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙيلسوÙان، روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار گرÙته است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا كردهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا تÙاوتي اساسي ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ یدالله موقن
Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities by Yadollah Moughen
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا Ùرهنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام اين همه با هم متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùرهنگي را نبايد پيâ€Ø¢Ù…د تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ در ذهنيت دانست؟ آيا به راستي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùرهنگيâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ را درك كرد كه با Ùرهنگ خودمان متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي Øتي از Ùرهنگ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا تÙاوتي اساسي در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…Øتوا Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ Ùرمولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„Øاظ ساختار تÙكر Ùرق اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با بيâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ياÙته با در Øال توسعه وجود دارد؟ شايد هم تÙاوت چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش واØدي نباشد؟ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن ضروريâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…Øتواي تاريخي Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش تÙاوت ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان اجتماعيâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق وسيعâ€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠و نواØÙŠ گوناگون متعلق بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙيلسوÙان، روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار گرÙته است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا كردهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا تÙاوتي اساسي ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
نخست Ú†Ù‡ چيزي را در تقابل با Ú†Ù‡ چيزي قرار ميâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ نوع جامعهâ€Ø§ÙŠ را با Ú†Ù‡ نوع جامعهâ€Ø§ÙŠ مقابل هم ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ منطقه را با Ú†Ù‡ منطقه يا كدام دوره را با كدام دوره مقابله ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŸ آيا اين مقابله بر اساس شواهد تجربي است يا بر پايۀ شيوۀ ديگري صورت Ù…ÛŒ گیرد؟ در بررسي اين مباØØ« يكي از نكات جالب،تكثر ديدگاهâ€Ù‡Ø§ ميان پژوهشگران است. بسياري از Ù…Øققان از تقابل جوامع مدرن وعلمي با جوامع سنتي(يا ابتدايي) Ùˆ پيش علمي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯. در اين نوع مقابله، لااقل در آغاز،مقولات تا Øدودي روشن Ùˆ واضØâ€Ø§Ù†Ø¯. شايد در ميان خصوصياتي كه در اينجا مورد نظرند مهمترين تمايزات از اين قرار باشند: عقلانيت(كه گاهي اوقات با روش علمي برابر دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) در تقابل با غير عقلانيت. ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علم(كه معمولاً با علم غربي يكي انگاشته ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ وگاهي اوقات به منزلۀ ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ صØÙŠØ ØªØ¹Ø±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯) در مقابل باورهاي غير علمي يا درياÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠ غلط Ùˆ تصورات نادرست؛ باز بودن سيستمâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري در مقابل بسته بودن انديشهâ€Ù‡Ø§Ø› سكولاريسم(كه گاهي اوقات با روش علمي يا ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي برابر دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقابل ديني بودن يا اعتقاد به جادو.
در همين رابطه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† رÙتار ديني(يا جادويي) را براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ تÙكر به كار برد؛ زيرا رÙتار ديني(يا جادويي) ØÙ‚ ويژۀ خود را دارد Ùˆ الگويی خاص براي انديشه- عمل ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ وميâ€ØªÙˆØ§Ù† منطق آن را تØليل كرد. ديني- بودن گاهي اوقات شامل بسياري چيزها ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› مثلاً تاكيد بر دين، بر جادو Ùˆ بر بينش اÙسون بخش به زندگي يا Øتي علاقه به بيان شاعرانه Ùˆ شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ بيان سمبليك. اصطلاØات مقابل ديني- بودن را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† چنين برشمرد: عقلانيت، علم Ùˆ گاهي اوقات بينش مكانيكي از جهان. اÙزايش سكولار شدن كه خصلت زندگي مدرن است در تقابل با تسري ياÙتن دين به همه امور Ùˆ شئون زندگي كه مشخصۀ جامعۀ ابتدايي است.
شايد مناسبâ€ØªØ±ÙŠÙ† معيار براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه، تقسيم كار اجتماعی باشد؛ يعني تقابل ميان تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ø¹Ø§Ù„ÙŠ Ùˆ پيشرÙته با تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي. تقابل ديگر را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† در اين دانست: سلطۀ سنت (شامل آموختهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي) در مقابل خلاقيت Ùردي Ùˆ بيان Ùردي.
شايد در ميان اين معيارها، معيار عقلانيت(كه اغلب با علمي بودن يكي گرÙته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) مهمترين معيار باشد.
عقلانيت گاهي اوقات در مقابل جادو يا شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ تÙكري قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ كه به طور غير – تجربي پذيرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز در مقابل تبيينâ€Ù‡Ø§ÙŠ غلط يا در مقابل بينش شخصي معنادار از جهان قرار داده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. گاهي اوقات Ú¯Ùته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه خصلت جامعۀ مدرن غربي، انديشۀ علمي است. اما اين خصلت Ú†Ù‡ معنايي دارد؟ شايد تÙكر علمي به معناي پذيرش شواهد تجربي باشد يادر معناي Ù…Øدودتر، تÙكر علمي را كوششي در جهت كش٠قوانين طبيعي بدانيم؛ Ùˆ چنانچه معناي آن را باز هم Ù…Øدودتر كنيم تÙكر علمي را كوششی در جهت كش٠آن دسته از قوانين طبيعي بدانيم كه ما را قادر ميâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه از طبيعت بهرهâ€ÙˆØ±ÙŠ كنيم. پس Ú†Ù‡ چيزي ما را بر آن ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ كه بگوييم يك جامعه به طور علمي ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ØŸ آيا اين سخن به این معناست كه بايد پيكرهâ€Ø§ÙŠ از دانش در آنجا موجود باشد يا اينكه جامعه بايد امور Ùˆ معضلات خود را با روشهاي علمي ØÙ„ Ùˆ Ùصل كند يا اين كه اعضاي چنين جامعهâ€Ø§ÙŠ مايلند كه براي باورهاي خود اساس علمي قايل شوند؟
به رغم چنين مسائلي، تمايل عمومي بر اين است كه عقلانيت يا علم را معيار واضØÙŠØŒ يا لااقل معياري كه بايد آن را جدي گرÙت، براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه بشناسيم. نكتۀ ديگري كه بايد در اين ارتباط در نظر داشت پيâ€Ø¢Ù…د گزينش چنين معياري است؛ چون گاهي اوقات به نظر ميâ€Ø±Ø³Ø¯ كه عقلانيت معيار مناسبي باشد زيرا Øركت در جهت پيشرÙت را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز Ù…ÛŒ â€ØªÙˆØ§Ù† اين معيار را با در نظر گرÙتن قدرت عظيم توضيØÙŠ علم مدرن توجيه كرد.
لوسين لوي- برول شايد نخستين كسي بود كه ذهنيت اقوام ابتدايي را بر پايۀ پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ موضوع پژوهش قرار داد Ùˆ كوشيد خصلتâ€Ù‡Ø§ÙŠ بارز اين ذهنيت را بشناسد Ùˆ تÙاوتش را با ذهنیت منطقي- علمي دريابد. به ديگر سخن، معيار او براي تمايز شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه، عقلانيت غربي يا علم غربي بود. ارنست كاسيرر نيز در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك: انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ1 مقولات منطقي Ùˆ مقولات علم مدرن را معيار تمايز شيوۀ تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ- ديني از انديشۀ منطقي- علمي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯.
نظريۀ لوي- برول درباره ذهنيت هاي متÙاوت Ùˆ متمايز(مانند ذهنيت ابتدايي، ذهنيت علمي) همچنان نظريۀ مطرØÙŠ است Ùˆ به طور گسترده، بويژه در زادگاه او، Ùرانسه ØŒ در قلمروهاي مختل٠به وسيلۀ مورخان، روان شناسان، ÙيلسوÙان وانسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي، يونانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ چينâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ خاورشناسان به كار ميâ€Ø±ÙˆØ¯. در ميان مورخان ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از اعضاي مكتب آنال Annales در تاريخ نام برد. لوسين Ùور( Lucien Febvre )كه به همراه مارك بلوخ ( ( Marc Bloch پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø± مكتب آنال بود، در كتاب مشهورش مسئلۀ بيâ€Ø§ÙŠÙ…اني در سده شانزدهم ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا اين نظر آبل لو Ùرانك ( ( Abel Lefranc
را رد كند كه مدعي بود كه راز نوشتۀ پر غنا Ùˆ Ùخيم رابÙله2 Øمله همۀ جانبه به مسيØيت بود. Ùور كوشيد تا نشان دهد كه با درنظر گرÙتن قيود Ùˆ Ù…Øدوديتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ذهنيت جمعي Øاكم بر جامعۀ سده شانزدهم Ùرانسه، انديشۀ آزاد ضد مسيØÙŠØŒ به منزلۀ نوعي بي خدايي، امري Ù…Øال بوده است. بدين منظور Ùور جاي مسلطي را كه دين در زندگي انسانâ€Ù‡Ø§ در سده شانزدهم اروپا اشغال مي كند به تÙصيل نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه در آن دوران تمامي زندگي خصوصي وعمومي Ùˆ ØرÙÙ‡â€Ø§ÙŠ يك مسيØÙŠ در چنبرۀ مسيØيت بود. Ùور ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« امروزه ما آزاديم كه مسيØÙŠ باشيم يا نباشيم. اما چنين آزاديي در قرن شانزدهم وجود نداشت.» غسل تعميد، تقدس†ازدواج، شعائر مربوط به مرگ، Øرام بودن بعضي خوراكيâ€Ù‡Ø§ØŒ همۀ اينها را دين تعيين ميâ€ÙƒØ±Ø¯. وساطت مقدسان براي Ø´Ùاي بيماران ضروري بود. زيارت گور قديسان Ùˆ اماكن مقدسه Ùˆ دادن نذرها از اهم واجبات بودند تا از اين طريق بلاها دÙع Ùˆ بيماريâ€Ù‡Ø§ درمان شوند. ناقوس كليساها تواتر نمازگزاران Ùˆ عبادات را از بام تا شام در ساعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ مقرر اعلام ميâ€Ø¯Ø§Ø´Øª. Øتي گرÙتن مدرك تØصيلي دانشگاهي صرÙاً موÙقيت در گذراندن امتØانات نبود بلكه اجراي مناسك Ùˆ شعائر بود: داوطلب Øتي اگر پروتستان بود، نه كاتوليك، موظ٠بود در مراسمي با شكوه كه چيزي ميان آيين عشاء رباني Ùˆ مراسم شكرگزاري بود شركت نماید Ùˆ در Ù…Øراب از رسالهâ€Ø§Ø´ دÙاع كند. اين دين، اين مسيØيت، مانند رداي Øضرت مريم بخشايشگر بودكه در كليساهاي آن زمان اغلب تصوير شده بود. همۀ انسانها از هر طبقهâ€Ø§ÙŠ زير رداي Øضرت مريم بخشايشگر پناه ميâ€ÙŠØ§Ùتند. آيا كسي واقعاً مايل بود كه از اين پناهگاه قدم بيرون گذارد؟ داشتن چنين تمايلي Ù…Øال بود. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه در آغل مادرانۀ Øضرت مريم غنوده بودند Øتي اØساس نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ در اسارتâ€Ø§Ù†Ø¯. براي اينكه آنان بتوانند بر ضد چنين وضعي بشورند نخست ضروري بود كه آنان اين توانايي Ùكري را داشته باشند كه بتوانند پرسش كنند. سپس Ùور با سند Ùˆ مدرك ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا نشان دهد كه انديشۀ انسان سده شانزدهم در ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù† Ùˆ درك جامع Ùˆ موثر Ú†Ù‡ تواناييâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ داشت.
Ùور ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ از نوع واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زير در اصطلاØات آن قرن وجود نداشتند Ùˆ Ùقدان همين واژهâ€Ù‡Ø§ از ديدگاه انديشۀ ÙلسÙÙŠ نابسندگي واقعي انديشه Ùˆ نقص آن را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯. صÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ مانند: مطلق، نسبي،انتزاعي،كانكريت، از روي قصد(intentional) ØŒ ذاتي(inherent) ترانساندانتال]=Ùراتري، Ùراباشي[ Ùˆ اسمâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ مانند: علت ØŒ انتظام، Ù…Ùهوم Ùˆ معيار Ùˆ تØليل Ùˆ تركيب، قياس Ùˆ استقراء هماهنگي Ùˆ طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ در زبان Ùرانسه آنزمان وجود نداشتند. Øتي واژۀ سيستم در ميانۀ سده Ù‡Ùدهم رايج شد.3 راسيوناليسم]=خردگرايي[ تا قرن نوزدهم Ù…ØµØ·Ù„Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ بود. همين طور در اصطلاØات آن زمان اين ايسم ها وجود نداشتند: (theism) ] خداپرستي[ØŒ پانته ايسم، ماترياليسم، ناتوراليسم، Ùناتيسم ØŒ دترمينيسم(اصطلاØÙŠ كه كانت واضعش بود)ØŒ شكاكيت(اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ ديدرو نخستين بار به كار برد) Ùˆ ايدهâ€Ø¢Ù„يسم؛ هيچ يك از اين واژهâ€Ù‡Ø§ را Ùرانسوي زبان دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1520 تا 1550 در اختيار نداشت تا بتواند بينديشد وانديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ خود را براي ساير Ùرانسويان به Ùرانسه بيان كند. واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه Ùرانسويان سده شانزدهم در اختيار داشتند واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ براي استدلال كردن يا تبيين كردن يا اثبات كردن نبودند. گرچه Ùرانسويان زبان لاتين را در اختيار داشتند اما زبان لاتين نيز نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به آنان در ÙلسÙÙŠ انديشيدن كمك كند Ùˆ وضعش چندان بهتر از زبان Ùرانسه نبود.
اين نمونهâ€Ø§ÙŠ بود از تاثير لوي- برول بر اعضاي مكتب آنال در تاريخ.4 تاثير لوسين لوي- برول Ùˆ ارنست كاسيرر بر Ù…Ùسران كتاب مقدس Ùˆ به طور كلي تÙسير متون مقدس بسيار زياد بوده است. شايد مطالب زير به طور مستقيم يا غير مستقيم تØت تاثير اين دو متÙكر نوشته شده باشد. به خصوص لوي- برول بر زبان تصويري كه منطبق با ذهنيت ابتدايي است تاكيد بسيار ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ذهنيت ابتدايي نه با Ù…Ùاهيم بلكه با تصاوير سروكار دارد. ابزار تÙكرش تصاويرند Ùˆ شيوه بيانش نيز تصويري است. يكي از يهودشناسان Ùˆ Ù…Ùسران برجسته كتاب مقدس در خصوص ارتباط زبان عبري با شيوۀ تÙكر يا به طور كلي با شيوۀ بيان متون مقدس Ùˆ نوع پيامي كه اينها ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ù†Ø¯ چنين ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نثري را كه در كتاب مقدس Bible) )عبري به كار رÙته است ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به مقولات زير تجزيه كرد: نخست بيش از همه، Ú¯Ùتاري داريم كه در دعاها Ùˆ در خطبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني Ùˆ در سخنرانيâ€Ù‡Ø§ÙŠ عمومي به كار ميâ€Ø±ÙˆØ¯. در سراسر خاور نزديك در دوران باستان سخنوري اهميت بسزايي داشت Ùˆ يكي از معيارهاي اساسي سنجش توانايي يك شخص همين بود كه آيا ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نظر خود را خوب بيان كند. شخصي را كه از اين موهبت بيâ€Ø¨Ù‡Ø±Ù‡ بود الكن ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. البته استثناهاي در خور توجهي نيز وجود دارد؛ مانند شخص موسي(سÙر خروج باب 16 آيۀ18 ). دو نمونۀ موسي Ùˆ ارميا نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ناتواني در روان Øر٠زدن مانعي زايل نشدني در كار پيامبري آنها بوده است،مانعي كه يا بايد بر طر٠ميâ€Ø´Ø¯ مانند مورد ارميا يا چارهâ€Ø§ÙŠ براي آن انديشيده ميâ€Ø´Ø¯ مانند مورد موسي] كه ظاهراً هارون به جايش سخن ميâ€Ú¯Ùته است[. اما نبايد بپنداريم كه Ú¯Ùتاري كه به عبري بيان ميâ€Ø´Ø¯ØŒ شبيه به Ú¯Ùتاري بود كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ غربي بيان ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ú¯Ùتار اخير مآخوذ از متون اساسي كلاسيك دربارۀ ÙÙ† خطابه است. Ú¯Ùتارهايي كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ يوناني باستان يا لاتينâ€Ø§Ù†Ø¯ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ مخاطب يا مخال٠را با ارائه دلايل متقاعد كنند؛ بنابراين تا Øدودي هميشه سرشتي انتزاعي دارند، Øتي اگر با مثالâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Øسوس Ùˆ ملموس همراه باشند. Ú¯Ùتار اين زبانâ€Ù‡Ø§ هميشه به منطق مخاطب يا مخال٠توسل ميâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯. اما تا آنجا كه ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… Ú¯Ùتارهايي كه به زبان عبري هستند سرشت كاملاً متÙاوتي دارند. البته ما در وضعيتي نيستيم كه بدانيم مخاطب در برابر اين Ú¯Ùتارها Ú†Ù‡ واكنشي از خود نشان ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است؛ اما ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه Ù…Øتواي اين نوع Ú¯Ùتارها خط Ùˆ نشان كشيدن بوده است نه متقاعد كردن مخاطب از طريق ارائه دلايل. Ú¯Ùتار عبري ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا از طريق نيروي تصاويري كه ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ مخاطب را تØت Ùشار قرار دهد Ùˆ او را بترساند. شايد ما اين نوع Ú¯Ùتار را ضرورتاً نامناسب ندانيم. كتاب دوم سموييل باب Ù‡Ùدهم چنين آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯:
«واخيتوÙÙ„ به آبشالوم Ú¯Ùت مرا اذن بده كه دوازده هزار Ù†Ùر را برگزيده برخيزم Ùˆ شبانگاه داوود را تعاقب نمايم* پس در Øالي كه او خسته Ùˆ دستâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ سست است بر او رسيده او را مضطرب خواهم ساخت Ùˆ تمامي قومي كه همراهش هستند خواهند گريخت Ùˆ پادشاه را به تنهايي خواهم كشت* Ùˆ تمامي قوم را نزد تو خواهم برگردانيد زيرا شخصي كه او را ميâ€Ø·Ù„بي مثل برگشتن همه است پس تمام قوم در سلامتي خواهند بود* Ùˆ اين سخن در نظر آبشالوم Ùˆ در نظر جمیع مشايخ اسراييل پسند آمد* Ùˆ به آبشالوم Ú¯Ùت Øوشاي اژكي را نيز بخوانيد تا بشنويم كه او Ú†Ù‡ خواهد Ú¯Ùت* Ùˆ چون Øوشاي نزد آبشالوم آمد آبشالوم وي را خطاب كرده Ú¯Ùت اخيتوÙÙ„ بدين مضمون Ú¯Ùته است پس تو بگو كه بر Øسب راي او عمل نماييم يا نه* Øوشاي به آبشالوم Ú¯Ùت مشورتي كه اخيتوÙÙ„ اين مرتبه داده است خوب نيست* Ùˆ Øوشاي Ú¯Ùت ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠ كه پدرت Ùˆ مردانش شجاع هستند ومثل خرسي كه بچهâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ را در بيابان گرÙته باشند در تلخي جانند Ùˆ پدرت مرد جنگ آزموده است Ùˆ شير را در ميان قوم نمي ماند*»(به نقل از ترجمۀ Ùارسی کتاب مقدس)
نوع Ú¯Ùتار Øوشاي،گÙتار تصويري است كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ به نيروي تصاويري كه ميâ€Ø¢Ùريند مخاطب را تØت تاثير قرار دهد. در متون مقدس،Øقيقت،عنصري عيني نيست كه مخاطب بايد آن را بررسي كند Ùˆ پيش از آن كه تصميمي بگيرد آن را با آرامش خيال ارزيابي كند بلكه برعكس، در اين متون Øقيقت چيزي است كه بايد به آن ايمان آورد Ùˆ آن را نه از طريق استدلال بلكه به طور ذهني پذيرÙت. Ú¯Ùتار عبري، مخاطب را گيج ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ يعني قدرت تÙكر را از او سلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ودرمقابل ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا او را مرعوب Ùˆ منكوب كند بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ به او Ùرصت دهد كه دربارۀ آنچه شنيده تامل كند. گويندهâ€Ø§ÙŠ كه دلايلش را در قالب تصاوير زنده Ùˆ در واقع در قالب خشنâ€ØªØ±ÙŠÙ† تصاوير ارئه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ تصاويري كه مختص Ú¯Ùتارهاي عوام Ùريبان است، كسي است كه انتظار دارد كه Øر٠هايش را باور كنند».5
شايد در اينجا بي مورد نباشد كه اعتقاد جنون وار به جادو را كه در سده Ù‡Ùدهم سراسر اروپا را ÙراگرÙته بود در ارتباط با نظریۀ بازنمايي جمعی لوی-برول ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒÙ….تروور-روپر(Trevor-Roper)
مورخ التقاتی Ùˆ برجسته Ùرانسوي به Ù…Ùهوم لوسين Ùور از ذهنيت متوسل ميâ€Ø´ÙˆØ¯(كه البته هم چنان كه در بالا Ú¯Ùتيم Ùور Ù…Ùهوم ذهنيت را از لوي- برول- گرÙته است).
تروور- روپر ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا ثابت كند كه اعتقاد جنون وار به جادو Ùقط هنگامي Ùهم پذير است كه در چارچوب كل جهان بيني وكل شيوۀ تÙكر Ùˆ عمل قرار داده شود. چنانچه در قالب اصطلاØات توماس كوون در كتاب: انقلاب علمي سخن گوييم، تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه اعتقاد جنون وار به جادو بخشي از كل پاراديم بود وميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª تغييري كلي در پاراديم(يا در ذهنيت) به وجود آيد پيش از آنكه نوع ديگري از خرد Ùˆ عقلانيت بتوانند در اروپا غلبه يابند. در تÙسير تروور- روپر از اعتقاد به جادو دو نكته اساسي وجود دارند. نخست اينكه اعتقادات جادويي آن زمان را بايد در Ù…Øتواي عمومي شان قرار داد واين مستلزم اين است كه آنها را به منزلۀ بخشی مدغم از كل جهان بيني آن دوران در نظر آوريم Ùˆ نيز به عنوان بخشي از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ اجتماعي بدانيم كه ريشۀعميقي در تمايلات پايدار اجتماعي دارند.بنابراين نادرست است كه اعتقادات به جادو را از بستر عموميâ€Ø´Ø§Ù† جدا كردو پرسيد چگونه اين اعتقادات رادرست ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ در Øالي كه نادرست بودن آنها در پرتو معيارهاي عقلاني امروزي ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار است. تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: نادرست است كه خرد ومنطق امروزي را سيستمي معتبر، پايدار، خود- بسامان Ùˆ مستقل بدانيم. ما Øتي خردگرايي را نسبي ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… بدين معني كه خرد گرايي در چارچوب Ù…Øتواي ÙلسÙÙŠ عامي كار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ونميâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را از چارچوب اين Ù…Øتوا جدا كرد.
پي آمد اين دید كل نگر اين است كه اعتقادات جادويي Ùˆ اعمال جادويي Ùˆ اÙراط كاريâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه دراين خصوص در سدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم وجود داشتند نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ به طور مجزا ريشه كن شوند، مگر آنكه كل بستر اين اعتقادات دگرگون ميâ€Ø´Ø¯. چنانچه آن تغييرات اجتماعي رخ نداده بودند كه شالودۀ اجتماعي اين نوع اعتقادات را از ميان ببرند، اين اعتقادات پا بر جا ميâ€Ù…اندند واگر تغييري انتقادي در كل جهان بيني آن دوران صورت نمي گرÙت اين اعتقادات هم چنان به Øيات خود ادامه مي دادند. براي از ميان بردن اسطوره Ùˆ خشكاندن سرچشمۀ زهرآگين آن ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª كل سيستم عقلاني Ùˆ ساختار اجتماعي، كه گرداگرد چنين اعتقادات اسطورهâ€Ø§ÙŠ- ديني متبلور Ùˆ متØجر شده بودند، Ùروريخته شوند. بنابراين هنگامي Ú©Ù‡ چنين دگرگونيي در اواخر سده Ù‡Ùدهم به وقوع پيوست اين دگرگوني يك انقلاب Ùراگير ÙلسÙÙŠ بود كه كل Ù…Ùهوم طبيعت Ùˆ نيز درك ما را از شيوۀ عمل آن تغيير داد Ùˆ خردگرايي مدرن پا به عرصۀ وجود گذاشت Ùˆ بنيادگرايي كتاب مقدسي را مردود شمرد. اين پيروزي نهايي كه طبيعت را از بنياد گرايي كتاب مقدس آزاد ساخت از يك سو به توسط جنبش زاهدان( Pietists) آلماني Ùˆ دائيستâ€Ù‡Ø§ÙŠ( Deists) انگليسي(كه وارثان ملØدان پروتستان سده Ù‡Ùدهم بودند) Ùˆ از ديگر سو به وسيلۀ دكارت Ùˆ نظريهâ€Ø§Ø´ دربارۀ قوانين مكانيكي جهانشمول طبيعت انجام گرÙت.6
تام بيا (Tambia )در كتابش: جادو،علم، دين Ùˆ گستره عقلانيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نظريۀ لوي- برول دربارۀ آميختگي( Participation) كه او كوشيدتا از طريق گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ùبلغان مسيØÙŠ Ùˆ سياØتنامهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ سÙرنامهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهانگردان غربي كه دربارۀ اقوام ابتدايي نوشته شده بودند بازسازي كند به وسيلۀ ميشل Ùوكو در كتابش: واژهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اشياء با اسناد Ùˆ مدارك به طرز درخشاني به كار رÙته است. Ùوكو نشان داده است كه Ù…Ùهوم آميختگي در قالب اصطلاØات انديشۀ سده شانزدهم اروپا به آموزۀ نشان â€Ù‡Ø§ (doctrine of signatures) معرو٠است. در آموزۀ نشان ها Ù…Ùهوم همانندی] يا شباهت[ در رابطۀ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعت نقش كليدي ايÙا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. Ùوكو نقش همانندي(در تقابل با بازنمايي representation) رادر كسب دانش در سده شانزدهم اروپا نقشي سازنده ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. ميدان معنايي همانندی (يا شباهت) شامل همانندي مجاورتي Ùˆ همانندي از دور است. در سده شانزدهم همدليâ€Ù‡Ø§ÙŠ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهان را چيزهايي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ Ùضاهاي وسيعي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯Ø·ÙŠ كنند Ùˆ همانند گرديâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آميختگي ها را باعث شوند. انسان در مركز روابط چند جانبه قرار داشت Ùˆ هماننديâ€Ù‡Ø§ از او به جهان Ùˆ از جهان به او تابش ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
آموزۀ†نشانâ€Ù‡Ø§ نظريۀ â€Ø§ÙŠ درباۀ زبان نيز در بر دارد بويژه در اين خصوص كه نامâ€Ù‡Ø§ÙŠ اشياء، همانندي مدغمي با اشيايي دارندكه آنهارا ميâ€Ù†Ø§Ù…ند. نشانâ€Ù‡Ø§ÙŠ همانندي، هم آميختگي٠زباني Ùˆ هم آميختگي٠غير زباني را شامل اند. اين نظريه كه دربارۀ نام ها Ùˆ نيز چگونگي درگيري زبان با جهان است، رابطۀ مهمي نيز با به كارگيري زبان در جادو Ùˆ در هنرهاي Ø®Ùيه دارد. بنابر نظر Ùوكو بينش جديد از زبان (كه زبان را پديدهâ€Ø§ÙŠ قراردادي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ ميان زبان Ùˆ جهاني را كه زبان توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ از نوع بازنمايي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒ نظريهâ€Ø§ÙŠ كه مكتب پور روايال ارائه داد،) جابجايي اپيستمه(يا پاراديم)یعنی جابجایی يك نوع ذهنيت با ذهنيتی از نوع ديگرتلقی Ù…ÛŒ کند».7
البته ميشل Ùوكو را مريد ارنست كاسيرر دانستهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اما به واسطۀ خويشاوندي نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي Ùˆ عرÙاني لوي- برول با نظريۀ انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ ارنست كاسيرر ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ميشل Ùوكو را مريد لوي- برول نيز دانست، همچنان كه تام بيا مدعي است.
برونوسنل در كتاب خود: كش٠ذهن8تمايز لوي- برول ميان انديشۀ پيش- منطقي Ùˆ انديشۀ منطقي را به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯ تا جابجايي انديشۀ يوناني از شيوۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ به شيوۀ منطقي رادر سير زمان توصي٠كند. در انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همانندي ها به منزلۀ تصاوير Øسي به كار ميâ€Ø±ÙˆÙ†Ø¯ كه خواص متاÙيزيكي دارند. با تغیير اين شيوۀ انديشه به انديشۀ منطقي، جاي تصاوير اسطورهâ€Ø§ÙŠ راتوصيÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ دقيق Ùˆ برقراری نسبتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عّلي٠طبيعي ميان پديدهâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ Ùˆ شيوۀ علمي انديشه پابه عرصۀ وجود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯.
اين سخن را در همين جا بگوييم كه مسئله اعتبار Ùˆ Ù…Ùيد بودن Ù…Ùهوم ذهنيتâ€Ù‡Ø§ براي پژوهشگران مختل٠متÙاوت است. بعضي از آنان از ذهنيت به گونهâ€Ø§ÙŠ سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ گويي منظورشان Ùقط گرايش ها Ùˆ تمايلات ذهني ونظرات وعلائق Ùكري رايج در جامعه اي خاص Ùˆ در دوره†اي ويژه است. برخي ديگر Ù…Ùهوم ذهنيت را به معنايي به كار ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ كه پي آمدهاي عظيمي دارد. اين موضوع بويژه درست است كه Ùرض ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه كل يك Ùرهنگ، يا يك جامعه در دورهâ€Ø§ÙŠ خاص از زمان يا در هر يك از مراØÙ„ تØول شناختي٠جهانشمول انسان،خصوصيات ذهني متمايزي را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. مثلاً جام باتيستاويكو تاريخ را Ùرآيند تدريجي انسان شدن٠انسان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. او معتقد است كه تاريخ انسان يادر Øقیقت تاريخ انسان غربي از سه مرØله گذر كرده است.9 پيش از اين سه مرØله، دوره غول ها يا جانوران كودن، بيâ€Ø§Øساس Ùˆ ترسناك بوده است. مرØÙ„Û€ نخست، دوران خدايان است. در اين دوره انسانâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ كه هر چيزي خداست يا خدا آن را ساخته يا خدا آن را انجام داده است. مرØÙ„Û€ دوم، عصر قهرمانان است كه عصر بربريت است Ùˆ در آن ØÙ‚ با زورگوست. مرØÙ„Û€ سوم، عصر انسانâ€Ù‡Ø§ يعني عصر خرد Ùˆ تمدن است كه همراه با دوره انØطاط شعر Ùˆ تخيل Ùˆ اØساس امر والا است.10 ويكو اين سه مرØله را يك سيكل یا یک دوره ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ تاريخ را تكرار اين سيكل ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ويكو از ذهنيت شعري، زبان شعري، قانون شعري، اخلاق شعري،منطق شعري Ùˆ مانند اينها سخن مي گويد. منظور او از شعري نوعی بيان است كه تودۀ مردم ساده در سالهاي نخست نژاد انساني به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ اند. انسانهاي نخستين يا ÙˆØشيان ابتدايي براي اينكه با همنوعان خود ارتباط برقرار كنند،علائم طبيعي وايما Ùˆ اشاره را به كار مي بردند، چيزي كه ويكو آن را اعمال Ú¯Ù†Ú¯ ميâ€Ù†Ø§Ù…د.11 مدلول قرار دادن يك چيز كه دلالت بر چيزهاي ديگري بكند كه شبيه آنند، يا بازنمايي تصويري چيز ÙŠ كه به جاي كل طبقۀ موجودات يا اشيايي قرار بگيرد كه شبيه آن هستند،كار خط هيروگلي٠يا نقش نگاري بودكه زماني همه جا به كار مي رÙته است. اما Ùقط در مصر Ùˆ چين Ùˆ در ميان سرخ پوستان آمريكا باقي مانده است؛ زيرا تمدن هاي اين كشورها از جريان اصلي Ùرهنگ بشري به دور مانده Ùˆ متØجر شدهâ€Ø§Ù†Ø¯. به همين دليل ويكو معتقد است كه نوشتار پيش از Ú¯Ùتار پديد آمده است. اين نشانهâ€Ù‡Ø§ØŒ تصاوير Ùˆ ايماها Ùˆ اشاره ها نه به اشیايء مادي بلكه به آن چيزي ارجاع ميâ€Ú©Ù†Ù†Ø¯ كه ما آن را خصوصيات ذهني مي ناميم، Ùˆ دلالت بر Ùقر بيش از Øد زبان هاي ابتدايي مي كنند. اين ايما ها Ùˆ اشارهâ€Ù‡Ø§ يا تصاوير براي ذهن انسان هاي ابتدايي همچون Ù…Ùاهيم انتزاعي براي انسانهاي Ùرهيخته عصر جديدند. زيرا در زمانهاي اوليه، واژهâ€Ù‡Ø§ از اجسام Ùˆ خواص آنها انتقال ميâ€ÙŠØ§Ùتند تا چيزهاي ذهن Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ بيان كنند.12
مشخصۀ مرØÙ„Û€ بعدي پيشرÙت انسانيت، به كارگيري استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ تشبيهات Ùˆ تصاوير است كه اينها خصلت آن زباني را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه ما امروزه زبان شعري مي ناميم. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدايي اشياء را نه با نام طبيعي شان بلكه با جوهر هاي Ùيزيكي نام گذاري مي كردند. داستان ها واسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نيز كاراكترهايي كه در اين داستان ها Ùˆ اسطوره ها ظاهر ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙƒÙ„ÙŠ هاي تخيلي هستند،كه مي كوشند بدون كمك گيري از اصطلاØات عام مناسب، به انواع موجودات ارجاع كنند(چون در اين مرØله توانايي ذهن انسان ابتدايي به مرØله انتزاعي نرسيده است). بنابراين ژوپيتر همزمان هم نام آسمان است Ùˆ هم نام پدر خدايان Ùˆ Ùرمانرواي جهان Ùˆ منبع تندر، ÙˆØشت Ùˆ وظيÙÙ‡.او تجسم همۀ نيروهاي لگام گسيختهâ€Ø§ÙŠ است كه بشر بايد براي دÙع شرشان، در برابرشان كرنش كند. هركول نام يك قهرمان است كه كارهاي عظيم Ùˆ ثمربخشي انجام ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ اما هركول نام طبقۀ همۀ قهرمانان٠همۀ اسطورهâ€Ù‡Ø§Ø³Øª. از اين رو هر قومي، هركول خود را ميâ€Ù¾Ø±Ø³ØªØ¯ . ويكو ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ بايد كوششي عظيم به خرج دهيم تا بتوانيم به اين نوع ذهنيت وارد شويم. انسان ابتدايي Ùقط در قالب تصاوير ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯. شيوه تÙكرش، شعري بود.« باور اين موضوع براي ما Ù…Øال است كه اجسام، Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯Ø› اما روميان اعتقاد داشتندكه آسمان توÙنده، ژوپيتر است».13 آسمان در نظر آنان شخصی عظیم الجثه Ùˆ ÙˆØشت Ø¢Ùرین بود.ما به طور انتزاعی Ù…ÛŒ اندیشیم اما آنان در Øسيات مستغرق بودند. «اين Ùراسوي توان ماست كه به تخيل عظيم آن نخستين انسانهايي وارد شويم كه ذهنâ€Ø´Ø§Ù†ØŒ انتزاعي ومعنوي Ùˆ ظري٠نبود. چون كه آنان كاملاً در Øسيات خود غرق Ùˆ زنداني هيجانات خويش بودند Ùˆ در كالبد خود Ù…Øصور».14 ما بايد به ذهن آن "غولâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØشي" Ù†Ùوذ كنيم كه علت پديدهâ€Ù‡Ø§ را شخص ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ يعني وقتي در جستجوي علت پديدهâ€Ø§ÙŠ بر ميâ€Ø¢Ù…دند به دنبال شخص ميâ€Ú¯Ø´ØªÙ†Ø¯ØŒ علتâ€Ù‡Ø§ØŒ شخصâ€Ù‡Ø§ بودند. گاهي اوقات آنان Øتي ادعا ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه اين موجودات آسماني را ديدهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ مثلاً ژوپيتر را Ùˆ معتقد بودند كه او« با علائم Ùرمان ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ اين علائم، سخنان واقعي بودند Ùˆ آن علائم طبيعي يعني رعد Ùˆ برق، سخنان ژوپيتر بودند».15
با توجه به سخنان ويكو ميâ€ØªÙˆØ§Ù† مدعي شد كه لوسين لوي- برول نظريه كاملاً تازهâ€Ø§ÙŠ دربارۀ ذهنيت انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدائي ارائه نداده بلكه Ùقط كوشيده است آنچه را ويكو گمانهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²ÙŠ كرده او با اسناد Ùˆ مدارك جديد انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ به اثبات برساند.
لوي- برول كتاب مهمي درباره آگوست كنت تالي٠كرده است.. كنت بر لوي- برول تاثير عظيمي داشته است Ùˆ شايد بتوان Ú¯Ùت كه پوزيتيويسم لوي- برول متاثر ازپوزيتيويسم كنت است.کار اساسی لوی-برول تزریق تاریخ گرایی آلمانی به پوزیتیویسم کنت است.
كنت نيز مانند ويكو ساخت ذهن انسان را دوره بندي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. او در پي بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ جامعه شناختي خويش به اين نتيجه رسيد كه ذهن انسان غربي از سه مرØله گذر كرده است. در مرØÙ„Û€ نخست ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعي يا اجتماعي را به اين شيوه تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه علل به وجود آورندۀ آنها، موجوداتي شبيه به انسانâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› يعني در اين مرØله، ذهن انسان غربي به شيوۀ انسان گونه پنداري ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯. به ديگر سخن در اين مرØله، علت هر پديدهâ€Ø§ÙŠ شخص پنداشته ميâ€Ø´ÙˆØ¯. لوي- برول اين شيوۀ تÙكر را عرÙاني وپيش- منطقي ميâ€Ù†Ø§Ù…د Ùˆ ارنست كاسيرر آن را شيوۀ انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. رشد ذهن انسان خاورميانهâ€Ø§ÙŠ ازجمله رشد ذهن ايراني، گويا، در همين مرØله متوق٠مانده است. ذهن انسان غربي از اين مرØله گذر كرده به مرØÙ„Û€ دوم ميâ€Ø±Ø³Ø¯ كه مرØÙ„Û€ متاÙيزيك است. در اينجا او پديدهâ€Ù‡Ø§ را با توسل جستن به مقولات مجردي چون«جوهر» ،«Ùطرت» Ùˆ غيره ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. در مرØÙ„Û€ نخست، سازمان جامعه، ابتدايي است، آنچه امور جامعه را انتظام ميâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯ سنت است. در جامعه سنتي تÙكر غالب ÙˆØاكم، تÙكر ديني است. كشيشان Ùˆ متكلمان زمام امور Ùرهنگي Ùˆ سياسي Ùˆ قضايي جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه كارهâ€Ø§Ù†Ø¯. از نظر آگوست كنت جامعۀ سنتي دو خصلت اساسي Ùˆ به هم وابسته دارد: يكي اين كه تئوكراتيك است وديگر اينكه نظامي يا سپاهي است. جامعۀ سنتي،دين مداراست Ùˆ Ùعاليت غالب در آن، Ùعاليت نظامي است؛ به اين معني كه همواره بر طبل جنگ كوبيده ميâ€Ø´ÙˆØ¯ تا از اين طريق، غنائمي به دست آيد تا شكمâ€Ù‡Ø§ سير شوند Ùˆ جیب ها پر. در اين نوع جامعه، عاليâ€ØªØ±ÙŠÙ† مقامâ€Ù‡Ø§ به نظاميان داده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. اما اين جامعه در برابر چشمان آگوست كنت در Øال Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازهâ€Ø§ÙŠ از جامعه سربر ميâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯ كه وجه تÙكر Øاكم بر آن،علمي بود؛ به ديگر سخن، ذهن انسان غربي دو مرØÙ„Û€ پيشين را پشت سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Û€ سوم يعني مرØÙ„Û€ علمي شده بود. در اين مرØله، ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ را مشاهده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين خرسند ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در خصوص پديدار شدنشان، قاعده يا قانوني بيابد. وقتي كه قوانين Øاكم بر وقوع رويدادهارا به دست آورد خرسند ميâ€Ø´ÙˆØ¯ وديگر در پي ياÙتن يك اصل متاÙيزيكي كه در پس آنها باشد بر نميâ€Ø¢ÙŠØ¯. اين مرØله را آگوست كنت مرØÙ„Û€ علمی یا پوزیتیویسم Ù…ÛŒ نامد.Ú¯Ùتیم Ú©Ù‡ در جامعۀ سنتي كه جامعهâ€Ø§ÙŠ دين مدار يا خدامدار بود،كشيشان Ùˆ نظاميان همه كاره بودند، اما در جامعۀ مدرن جاي كشيشان را دانشمندان گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ جاي نظاميان را مديران صنعتي Ùˆ كارخانه داران. كنت از تØليل جامعهâ€Ø§ÙŠ كه در آن به سر مي برد اين نتيجه گيري را كرد كه شرط اساسي براي Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØول جامعه ØŒ Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØول انديشه است.16
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه لوي- برول در ارائه نظريۀ ذهنيت ابتدايي پيشگامان برجسته اي چون ويكو Ùˆ آگوست كنت داشته است. اما دستاورد عظيم لوي – برول در اين است كه او براي نخستين بار نشان داد كه انسان شناسي بايد به جاي ÙلسÙÙ‡ بنشيند. زيرا آنچه را ÙلسÙÙ‡ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ انجام دهد ابزارهاي لازم براي اجرايش را در اختيار ندارد،اما انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ دارد. ÙلسÙÙ‡ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ تاريخ Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† را پژوهش كند اما ناتوان از انجامش است. لوي- برول نشان داد كه اين كار Ùقط از انسان شناسي ساخته است.
تاثير لوي- برول بر دو دانشمند برجستۀ اين قرن يكي ويگوتسكي،زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ روسي Ùˆ ديگري ژان پياژه روانشناس تكويني اهل سوئيس، هميشه در سمينارهاي علمي مورد بØØ« Ùˆ Ú¯Ùتگو بوده است. ژان پياژه در كتاب خود: زبان Ùˆ انديشه كودك ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«آثار كلاسيك لوي- برول هميشه منبع الهام من بودهâ€Ø§Ù†Ø¯Â».17
اما آنچه نگارنده را به نظرات لوي- برول علاقه مند كرده است پرتوي است كه نظريات او بر علل عقب ماندگي جوامع از جمله جوامع خاورميانه ميâ€Ø§Ùشاند. خاورشناسان نامداري چون ايچ. ÙرانكÙورت،ايچ. ا. ÙرانكÙورت، جان. او.ويلسون، ت. جایکوبسن Ùˆ ويليام ايروين در آثار خود Ùˆ بويژه در اثر آكادميك مشتركشان به نام:ماجراي عقلاني انسان باستاني، نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي وعرÙاني لوي- برول (يانظريۀ انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ كاسيرر) را با موÙقيت به كار بردهâ€Ø§Ù†Ø¯. Ùصل يكم كتاب ياد شده كه به قلم ايچ. ÙرانكÙورت وايچ. ا. ÙرانكÙورت است عنوانش:« اسطوره Ùˆ واقعيت» است وچنين آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯:
«اگر به جستجوي انديشۀ نظري در اسناد Ùˆ مدارك باستانيان برآييم ناگزيريم بپذيريم كه در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ آنان چيز بسيار اندكي وجود دارد كه شايستۀ نام «انديشه» ،در معناي دقيق آن، باشد. در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ برجاي مانده در خاور نزديك، قطعات بسيار كمي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ياÙت كه استدلال منسجم Ùˆ قانع كنندهâ€Ø§ÙŠ را نشان دهندكه ما وجودش را لازمۀ تÙكر ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…. انديشۀ خاور نزديك،زنداني تخيل است. آن را آميخته با خيال باÙÙŠ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…. اما باستانيان نميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند كه هرچيزي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ كانكريت]= Ù…Øسوس Ùˆ ملموس[ كه آنان براي ما بر جاي گذاشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ انتزاع كرد».18
هانري ÙرانكÙورت پيشگÙتار كتاب ديگرش را: پادشاهي وخدايان: پژوهشي درباره دين خاور نزديك باستان به منزلۀ ادغام جامعه Ùˆ طبيعت چنين آغاز ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
«آÙرينشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ذهن ابتدايي در هم Ùˆ بر هم هستند، Ù…Ùاهيمâ€Ø§Ø´ تعري٠درستي ندارند، يا دقیقتر بگوييم، Ùاقد Øدود Ùˆ ثغورند. هر رابطهâ€Ø§ÙŠ ميان دو شيء به معناي اين است كه آن دو، ذاتâ€Ù‡Ø§ÙŠ همانندي دارند. جزء به جاي كل قرار مي گيرد] به اين معني كه جزیي از يك كل برابر است با خود كل مثلاً:[ نام يك شخص، سايۀ او يا تصويرش با خود شخص برابرند. اين آميختگي٠عرÙاني اهميت تمايزات را كم مي كند. در Øالي كه اهميت هر نوع شباهتي را اÙزايش ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اين آميختگي٠عرÙاني همۀ ضوابط Ùكري ما را نقض مي كند. بنابراين ابزار انديشۀ ما Ùˆ زبان ما براي توصي٠برداشت هاي ذهن ابتدايي چندان مناسب نيستند.
مثلاً ما ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… در انديشۀ ابتدايي Ù…Ùهوم واØدي را مجزا كنيم، اما هر وقت دست به چنين كوششي ميâ€Ø²Ù†ÙŠÙ… خود را در وضعيتي ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…ØŒ كه گويي،كلاÙÙŠ از تار Ùˆ پودهاي كاملاً متÙاوت را كه سخت در هم تنيده شده اند در دست داريم Ùˆ Ù…Øكوم به آنيم كه يا هر تاري را از اين كلا٠تا دورترين گوشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زندگي باستاني دنبال كنيم يا اينكه دنبال تار را در جايي قطع نماييم Ùˆ وانمودكنيم كه Ù…Ùهومي كه به اجبار از اين كلا٠سخت در هم تنيده شده جدا كردهâ€Ø§ÙŠÙ… با انديشۀ ابتدايي متناظر است.
بنابراين، چنانچه نهاد پادشاهی را موضوع پژوهش قرار دهيم، يعني نهادي كه قلب قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† جوامع متمدن راتشكيل ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒØ¨Ø§ÙŠØ¯ از همان آغاز اين تÙاوت در ذهنيت را،كه هم اكنون نشان Ø¯Ø§Ø¯ÙŠÙ…ØŒÙ…Ø·Ù…Ø Ù†Ø¸Ø± داشته باشيم. چنانچه كاركردهاي سياسي Ùˆ اقتصادي پادشاهي را در خاور نزديك پي گيري كنيم عوامل غير عقلاني اي خواهيم ياÙت كه در همه جا تاثير گذارند. از سوي ديگر چنانچه علت پي آمدهاي ديني پادشاهي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ دلايل خداشناختي آن را بررسي كنيم در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه آنها ما را ناچار ميâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه با گزارش Ø¢Ùرينش آغاز كنيم به اين معني كه نخستين روز ]Ø¢Ùرينش[ را با هر سپيده دمي Ùˆ با نخستين روز هر سال نوي Ùˆ نه تنها با به پادشاهي رسيدن هر شاهي بلكه با هر باري كه پادشاه بر تخت ميâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯ يا در ميدان رزم ظاهر ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ يكي بدانيم».19
آيا مورخان ما اين نكاتي را كه مورخ- ÙيلسوÙاني چون ÙرانكÙورت يا ويليام آلبرايت متذكر ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ø¯Ø± نظر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ØŸ
ويليام آلبرايت خاورشناس برجسته براي تÙسير متون تاريخي Ùˆ ديني مصريان Ùˆ يهوديان به آثار لوي- برول استناد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. ا ودر اثر مشهور خود: ازعصر سنگ تا مسيØيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بر اثر تلاش هاي بسياري از قوم شناسان برجسته Ùˆ مورخان دين، اكنون قلمرو دين ابتدايي، نسبت به ده سال پيش ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÙŠØ´ØªØ±ÙŠ ياÙته است(...) پيشرÙت جديد اساساً در دو جهت بوده است: يكي در منظم Ùˆ مترتب Ùˆ روشن كردن Ù…Ùاهيم درباره ذهنيت انسان ابتدايي Ùˆ انسان ÙˆØشي وديگري كه در جهت نشان دادن اينكه اعتقاد به خدايان عالي امري قديمي Ùˆ رایج بوده است. در مورد نخست ما مديون دو كتاب درخشان لوي –برول: كاركردهاي ذهني در جوامع عقب مانده(1910) Ùˆ بويژه ذهنيت ابتدایي(1922) هستيم.اين دو كتاب، نظري را در خود متبلور كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه در دهۀ گذشته تاثير روز اÙزوني داشته است».20
آيا جز كشورهاي خاورميانه و خاور نزديك، نظريۀ لوي- برول در مورد انديشۀ چيني و هندي هم مصداق دارد؟
مارسل گرانه چين شناس مشهور Ùرانسوي در اثر مشهور خود: انديشۀ چيني ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:« Ù…Ùاهيم اساسي انديشۀ چيني از اصطلاØات زبان عاميانه گرÙته شده كه آن اصطلاØات نيز از ذهنيت پيش- منطقي يا ذهنيت اسطورهâ€Ø§ÙŠ نشات ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯Â».21
در اينجا به نظر خود لوي- برول رجوع ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… تا علت ركود انديشۀ علمي چينيâ€Ù‡Ø§ Ùˆ هنديâ€Ù‡Ø§ را دريابيم . لوي- برول ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« شناخت علمي در چين مثال بارزي از اين رشد متوق٠شده را ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. علم چيني دانش دائره المعارÙÙŠ عظيمي در نجوم، Ùيزيك، شيمي، Ùيزيولوژي، آسيب شناسي]= پاتولوژي[ وطب درماني]= تراپولوژي[ Ùˆ علومي مانند اينها را Ø¢Ùريده است. اما از نظر ما اين دانش دائره المعارÙÙŠ مهمل است. چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† طي اعصار طولاني اين كوشش عظيم Ùˆ مهارت زياد را مصر٠كرد Ú©Ù‡ Øاصل آن مطلقاً صÙر باشد؟ بي شك اين موضوع علتâ€Ù‡Ø§ÙŠ گوناگون دارد؛ اما بيش از همه بايد اين Øقيقت را در نظر گرÙت كه همۀ اين به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„ÙˆÙ… بر Ù…Ùاهيم منجمد Ùˆ متØجر استوارند.Ù…Ùاهيمي كه هرگز واقعاً مورد آزمون تجربی قرار نگرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ Ù…Øتواي شان به سختي چيزي بيش از تصورات مبهم Ùˆ آزمون ناپذير است كه به پيش- پیوند هاي عرÙاني آغشته است. شكل انتزاعي Ùˆ عامي كه اين Ù…Ùاهيم در آن پيچيده شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ اجازه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه Ùرايند دو گانۀ تØليل Ùˆ تركيب كه ظاهراً منطقي است صورت پذيرد؛ گرچه اين Ùرآيند هميشه بي ثمر است؛ اما همواره ارضا كننده است Ùˆ همواره نيز تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª تكرار ميâ€Ø´ÙˆØ¯. كساني مانند دو گرو كه با ذهنيت چيني آشنا هستند تقريباً نوميد شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ از اينكه ذهنيت چيني بتواند خود را از بندهايش برهاند Ùˆ ازچرخيدن به دور خود بازايستد. شيوۀ تÙكر چيني بسيار جامد Ùˆ متØجر Ùˆ آمرانه شده است. همان طور كه دشوار است كه اروپا را از دانشمندانش بيزاركرد، همين طور نيز دشوار است كه چيني ها را ناگزير سازند كه از پزشكان Ùˆ جادوگران Ùˆ استادان Ùونگ – شويي خود دست بكشند.
شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùعاليت عقلاني هنديان همانندي بيشتري با شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùعاليت عقلاني ما دارند. هند، دستور زبان دانان، رياضيدانان، منطق دانان Ùˆ Øكيمان ما بعد الطبيعي خود را داشته است. اما چرا هند چيزي كه شبيه علوم طبيعي ما باشد به وجود نياورده است؟ در ميان دلايل بسيار، يكي هم اين است كه طبق قاعده، Ù…Ùاهيم آنان مقدار زيادي از عناصر عرÙاني بازنمايي هاي جمعي را(كه Ù…Ùاهيم از آنها سر بر كشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯) در خود نگاه داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين Ù…Ùاهيم در عين Øال صلب Ùˆ متØجر شدهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› به اين ترتيب Ù…Ùاهيم از تØول بيشتر كه بتواند آنها را بتدريج از اين عناصر عرÙاني رها سازد، بازمانده اند. اما برعكس٠انديشۀ هندي، خوشبختانه انديشۀ يوناني در شرايطي مشابه، چنين تØولي ياÙت. انديشۀ هنديان از آن زمان تاكنون Øتي اگر Ù…Ùهومي شده باشد،باز هم بازنمايي هاي جمعی آنان Ù…Øكوم به اين بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه اساساً عرÙاني بمانند Ùˆ Ùقط به دشواري در برابر درسâ€Ù‡Ø§ÙŠ تجربه Ù†Ùوذ پذير باشند. اگر هندیان موضوعâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ را براي شناخت علمي تهيه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ اين علوم Ùقط ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ از نوع سمبليك Ùˆ خيالي باشند يا صرÙاً از نوع انتزاعي وجدلي. در ميان اقوامي كه رشد كمتري ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒØتي اگر متمدن هم باشند، مانند مصري ها Ùˆ مكزيكي ها، باز نمايي هاي جمعي آنان كه به منزلۀ Ù…Ùاهيم،ته نشين شده اند هنوز هم خصوصيات بارز پيش- منطقي وعرÙاني را در خود نگاه داشته اند».22
البته امروزه بر اثر ورود استعمار انگليس به چين وهند، آن دو كشور علم Ùˆ Ùرهنگ غربي را پذيرÙته اند Ùˆ به سرعت غربي مي شوند.23 اما بايد منتظر ماند Ùˆ ديد آيا علم Ùˆ Ùرهنگ غربي در آن دو كشور به شكل بومي در ميâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ نهادینه Ù…ÛŒ شوند يا مثل كشورهاي اسلامي در خاورميانه كه علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يوناني را پذيرÙتند اما پس از مدت كوتاهی آنها را به منزلۀ Ùرهنگي بيگانه با تÙكر سنتي شان كنار نهادندآن دو كشور نيز چنين مي كنند؟ نظريات لوي- برول شايد در خصوص علت يا علل عقب ماندگي كشورمان ايران نيز Ù…Ùيد باشد. علاوه بر اين،نظريات لوي- برول به ما كمك مي كنند تا آثاري مانند:ايلياد Ùˆ اديسه هومر Ùˆ مقدمۀ ابن خلدون،تاريخ جرير طبري،مروج الذهب Ùˆ اوستا Ùˆ شاهنامه Ùˆ غيره را بهتر درك Ùˆ تÙسير كنيم. Øتي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯Ùت كه نظريات او ما را در Ùهم ÙلسÙÙ‡ هاي خرد ستيز معاصر غربي نيز ياري ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
پي نوشت ها:
* نگارنده كتابي با عنوان: لوسين لوي- برول Ùˆ مسئلۀ ذهنيتâ€Ù‡Ø§ تالي٠کرده استکه اين مقاله بخشي از آن است Ùˆ در اینجا از نظر خوانندگان ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.
1- ارنست كاسيرر: ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ سمبليك:انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ ترجمۀ يد الله موقن (تهران، انتشارات هرمس، 1378)
2- Fransios Rabelais(1553-1494)ØŒ طنز نويس Ùˆ هجونامه نويس Ùرانسوي. دو رمان او به نام هاي Pantagruel(1533) Ùˆ Gargantua(1535) به خاطر طنز قوي Ùˆ تصوير پردازي درخشان شان سبب شهرت او شده اند.
3-خواننده را باید از این پیشداوری بر Øذر داشت Ú©Ù‡ این واژه ها را ما پیش از Ùرانسوی ها در زبان Ùارسی داشته ایم. بار معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها اکنون در ترجمۀ متون ÙلسÙÛŒ غربی به خود گرÙته اند باری قرضی است. این واژه ها Ùˆ معنایشان گرته بر داری شده از واژه های زبانهای اروپایی اند.
4- به نقل از كتاب:
Stanley Teyaraja Tambiah: Magic , Science , Religion and the Scope of Rationality Cambridge University Press, 1990,pp.88-9.
5- J.Aberto Soggin: Introdution to the Old Testament, SCM Press, 1989,p.80.
براي آگاهي بيشتر از ارتباط ميان زبان با انديشه Ùˆ Ùرهنگ رجوع كنيد به مقالۀ پل هنله: «زبان، انديشه Ùˆ Ùرهنگ» در كتاب: يد الله موقن: زبان،انديشه Ùˆ Ùرهنگ(تهران، انتشارات هرمس، 1378،صص30-1) اين مقاله در Ø´Ø±Ø Ù†Ø¸Ø±ÙŠÛ€ نسبيت زباني ور٠(Whorf) است كه اين نظريه با آراي لوي- برول همانندي دارد.
6- مآخذ شماره 4 صص89-88
7- همان ص163
8- Bruno Snell, The Discovery of the Mind , New York , Harper Torchbook , 1960.
9- The New Science of Giambattista Vico, English translation by Berg and Fish, Cornell University press, 1961.N,2,922.
10- Ibid, No 2 , 923-938.
11- Ibid , 32.
12- Ibid , 237.
13- Ibid , 383.
14- Ibid, 379-9.
15 Ibid, 379.
16- آگوست كنت گذار سه مرØلهâ€Ø§ÙŠ مشهور خود را نخست در جزوات(Opuscules) كه در سال 1822 منتشر شد بيان كرد. سپس اين جزوات در انتهاي جلد چهارم سيستم سياست اثباتي]=پوزيتيو[ تجديدچاپ شد:
August Comte: Systeme de Politique Positive , Tome Quatrieome et dernier , 1854, p .87.
17- J.Piaget, The Language and Thought of the Child , London, Kegan Pauk , 1921 , 2nd ed , p.XXIV.
18 H.and H.A.Frankfort , John A. Wilson , Thorkild Jacobson , William A. Irwin,: The Intellectual Adventures of Ancient Man, The University of Chicago Press, 1946.P.3.
19-Henri Frankfort ,Kingship and the Gods,A study of Ancient Near Eastern Religion as theIntegrationof Society and Nature , the University of Chicago Press , 1948,p.ix.
20-William Foxwell Albright,From the Stone Age to Christianity,Anchor books edition, 1957 , p.168.
21-Marcel Granet ,Das Chinisische Denken, Suhrkamp, 1985 , S.61.
متاسÙانه اصل Ùرانسوی کتاب Ùوق در دسترس من نبود Ùقط ترجمۀ آلمانی آن را در اختیار داشتم.
22-لوسین لوی-برول : کار کردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمۀ یدالله موقن (زیر چاپ ).
23-برای آگاهی بیشتر از تاثیر استعمار انگلیس بر هند Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بر کشور های آسیایی Ùˆ Ø¢Ùریقایی رجوع کنید به مقاله های مارکس Ùˆ انگلس در بارۀ استعمار یا به مقالۀ یدالله موقن :«تاریخچۀ Ù…Ùهوم استبداد شرقی» در همین سایت.
پایان
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش تÙاوت ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان اجتماعيâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق وسيعâ€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠و نواØÙŠ گوناگون متعلق بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙيلسوÙان، روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار گرÙته است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا كردهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا تÙاوتي اساسي ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ یدالله موقن
Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities by Yadollah Moughen
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا Ùرهنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام اين همه با هم متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùرهنگي را نبايد پيâ€Ø¢Ù…د تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ در ذهنيت دانست؟ آيا به راستي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùرهنگيâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ را درك كرد كه با Ùرهنگ خودمان متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي Øتي از Ùرهنگ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا تÙاوتي اساسي در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…Øتوا Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ Ùرمولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„Øاظ ساختار تÙكر Ùرق اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با بيâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ياÙته با در Øال توسعه وجود دارد؟ شايد هم تÙاوت چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش واØدي نباشد؟ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن ضروريâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…Øتواي تاريخي Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش تÙاوت ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان اجتماعيâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق وسيعâ€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠و نواØÙŠ گوناگون متعلق بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙيلسوÙان، روانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار گرÙته است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا كردهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا تÙاوتي اساسي ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
نخست Ú†Ù‡ چيزي را در تقابل با Ú†Ù‡ چيزي قرار ميâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ نوع جامعهâ€Ø§ÙŠ را با Ú†Ù‡ نوع جامعهâ€Ø§ÙŠ مقابل هم ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ منطقه را با Ú†Ù‡ منطقه يا كدام دوره را با كدام دوره مقابله ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŸ آيا اين مقابله بر اساس شواهد تجربي است يا بر پايۀ شيوۀ ديگري صورت Ù…ÛŒ گیرد؟ در بررسي اين مباØØ« يكي از نكات جالب،تكثر ديدگاهâ€Ù‡Ø§ ميان پژوهشگران است. بسياري از Ù…Øققان از تقابل جوامع مدرن وعلمي با جوامع سنتي(يا ابتدايي) Ùˆ پيش علمي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯. در اين نوع مقابله، لااقل در آغاز،مقولات تا Øدودي روشن Ùˆ واضØâ€Ø§Ù†Ø¯. شايد در ميان خصوصياتي كه در اينجا مورد نظرند مهمترين تمايزات از اين قرار باشند: عقلانيت(كه گاهي اوقات با روش علمي برابر دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) در تقابل با غير عقلانيت. ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علم(كه معمولاً با علم غربي يكي انگاشته ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ وگاهي اوقات به منزلۀ ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ صØÙŠØ ØªØ¹Ø±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯) در مقابل باورهاي غير علمي يا درياÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠ غلط Ùˆ تصورات نادرست؛ باز بودن سيستمâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري در مقابل بسته بودن انديشهâ€Ù‡Ø§Ø› سكولاريسم(كه گاهي اوقات با روش علمي يا ياÙتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي برابر دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقابل ديني بودن يا اعتقاد به جادو.
در همين رابطه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† رÙتار ديني(يا جادويي) را براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ تÙكر به كار برد؛ زيرا رÙتار ديني(يا جادويي) ØÙ‚ ويژۀ خود را دارد Ùˆ الگويی خاص براي انديشه- عمل ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ وميâ€ØªÙˆØ§Ù† منطق آن را تØليل كرد. ديني- بودن گاهي اوقات شامل بسياري چيزها ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› مثلاً تاكيد بر دين، بر جادو Ùˆ بر بينش اÙسون بخش به زندگي يا Øتي علاقه به بيان شاعرانه Ùˆ شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ بيان سمبليك. اصطلاØات مقابل ديني- بودن را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† چنين برشمرد: عقلانيت، علم Ùˆ گاهي اوقات بينش مكانيكي از جهان. اÙزايش سكولار شدن كه خصلت زندگي مدرن است در تقابل با تسري ياÙتن دين به همه امور Ùˆ شئون زندگي كه مشخصۀ جامعۀ ابتدايي است.
شايد مناسبâ€ØªØ±ÙŠÙ† معيار براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه، تقسيم كار اجتماعی باشد؛ يعني تقابل ميان تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ø¹Ø§Ù„ÙŠ Ùˆ پيشرÙته با تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي. تقابل ديگر را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† در اين دانست: سلطۀ سنت (شامل آموختهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي) در مقابل خلاقيت Ùردي Ùˆ بيان Ùردي.
شايد در ميان اين معيارها، معيار عقلانيت(كه اغلب با علمي بودن يكي گرÙته ميâ€Ø´ÙˆØ¯) مهمترين معيار باشد.
عقلانيت گاهي اوقات در مقابل جادو يا شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ تÙكري قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ كه به طور غير – تجربي پذيرÙته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز در مقابل تبيينâ€Ù‡Ø§ÙŠ غلط يا در مقابل بينش شخصي معنادار از جهان قرار داده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. گاهي اوقات Ú¯Ùته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه خصلت جامعۀ مدرن غربي، انديشۀ علمي است. اما اين خصلت Ú†Ù‡ معنايي دارد؟ شايد تÙكر علمي به معناي پذيرش شواهد تجربي باشد يادر معناي Ù…Øدودتر، تÙكر علمي را كوششي در جهت كش٠قوانين طبيعي بدانيم؛ Ùˆ چنانچه معناي آن را باز هم Ù…Øدودتر كنيم تÙكر علمي را كوششی در جهت كش٠آن دسته از قوانين طبيعي بدانيم كه ما را قادر ميâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه از طبيعت بهرهâ€ÙˆØ±ÙŠ كنيم. پس Ú†Ù‡ چيزي ما را بر آن ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ كه بگوييم يك جامعه به طور علمي ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ØŸ آيا اين سخن به این معناست كه بايد پيكرهâ€Ø§ÙŠ از دانش در آنجا موجود باشد يا اينكه جامعه بايد امور Ùˆ معضلات خود را با روشهاي علمي ØÙ„ Ùˆ Ùصل كند يا اين كه اعضاي چنين جامعهâ€Ø§ÙŠ مايلند كه براي باورهاي خود اساس علمي قايل شوند؟
به رغم چنين مسائلي، تمايل عمومي بر اين است كه عقلانيت يا علم را معيار واضØÙŠØŒ يا لااقل معياري كه بايد آن را جدي گرÙت، براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه بشناسيم. نكتۀ ديگري كه بايد در اين ارتباط در نظر داشت پيâ€Ø¢Ù…د گزينش چنين معياري است؛ چون گاهي اوقات به نظر ميâ€Ø±Ø³Ø¯ كه عقلانيت معيار مناسبي باشد زيرا Øركت در جهت پيشرÙت را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز Ù…ÛŒ â€ØªÙˆØ§Ù† اين معيار را با در نظر گرÙتن قدرت عظيم توضيØÙŠ علم مدرن توجيه كرد.
لوسين لوي- برول شايد نخستين كسي بود كه ذهنيت اقوام ابتدايي را بر پايۀ پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ موضوع پژوهش قرار داد Ùˆ كوشيد خصلتâ€Ù‡Ø§ÙŠ بارز اين ذهنيت را بشناسد Ùˆ تÙاوتش را با ذهنیت منطقي- علمي دريابد. به ديگر سخن، معيار او براي تمايز شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ انديشه، عقلانيت غربي يا علم غربي بود. ارنست كاسيرر نيز در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك: انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ1 مقولات منطقي Ùˆ مقولات علم مدرن را معيار تمايز شيوۀ تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ- ديني از انديشۀ منطقي- علمي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯.
نظريۀ لوي- برول درباره ذهنيت هاي متÙاوت Ùˆ متمايز(مانند ذهنيت ابتدايي، ذهنيت علمي) همچنان نظريۀ مطرØÙŠ است Ùˆ به طور گسترده، بويژه در زادگاه او، Ùرانسه ØŒ در قلمروهاي مختل٠به وسيلۀ مورخان، روان شناسان، ÙيلسوÙان وانسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي، يونانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ چينâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ خاورشناسان به كار ميâ€Ø±ÙˆØ¯. در ميان مورخان ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از اعضاي مكتب آنال Annales در تاريخ نام برد. لوسين Ùور( Lucien Febvre )كه به همراه مارك بلوخ ( ( Marc Bloch پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø± مكتب آنال بود، در كتاب مشهورش مسئلۀ بيâ€Ø§ÙŠÙ…اني در سده شانزدهم ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا اين نظر آبل لو Ùرانك ( ( Abel Lefranc
را رد كند كه مدعي بود كه راز نوشتۀ پر غنا Ùˆ Ùخيم رابÙله2 Øمله همۀ جانبه به مسيØيت بود. Ùور كوشيد تا نشان دهد كه با درنظر گرÙتن قيود Ùˆ Ù…Øدوديتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ذهنيت جمعي Øاكم بر جامعۀ سده شانزدهم Ùرانسه، انديشۀ آزاد ضد مسيØÙŠØŒ به منزلۀ نوعي بي خدايي، امري Ù…Øال بوده است. بدين منظور Ùور جاي مسلطي را كه دين در زندگي انسانâ€Ù‡Ø§ در سده شانزدهم اروپا اشغال مي كند به تÙصيل نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه در آن دوران تمامي زندگي خصوصي وعمومي Ùˆ ØرÙÙ‡â€Ø§ÙŠ يك مسيØÙŠ در چنبرۀ مسيØيت بود. Ùور ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« امروزه ما آزاديم كه مسيØÙŠ باشيم يا نباشيم. اما چنين آزاديي در قرن شانزدهم وجود نداشت.» غسل تعميد، تقدس†ازدواج، شعائر مربوط به مرگ، Øرام بودن بعضي خوراكيâ€Ù‡Ø§ØŒ همۀ اينها را دين تعيين ميâ€ÙƒØ±Ø¯. وساطت مقدسان براي Ø´Ùاي بيماران ضروري بود. زيارت گور قديسان Ùˆ اماكن مقدسه Ùˆ دادن نذرها از اهم واجبات بودند تا از اين طريق بلاها دÙع Ùˆ بيماريâ€Ù‡Ø§ درمان شوند. ناقوس كليساها تواتر نمازگزاران Ùˆ عبادات را از بام تا شام در ساعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ مقرر اعلام ميâ€Ø¯Ø§Ø´Øª. Øتي گرÙتن مدرك تØصيلي دانشگاهي صرÙاً موÙقيت در گذراندن امتØانات نبود بلكه اجراي مناسك Ùˆ شعائر بود: داوطلب Øتي اگر پروتستان بود، نه كاتوليك، موظ٠بود در مراسمي با شكوه كه چيزي ميان آيين عشاء رباني Ùˆ مراسم شكرگزاري بود شركت نماید Ùˆ در Ù…Øراب از رسالهâ€Ø§Ø´ دÙاع كند. اين دين، اين مسيØيت، مانند رداي Øضرت مريم بخشايشگر بودكه در كليساهاي آن زمان اغلب تصوير شده بود. همۀ انسانها از هر طبقهâ€Ø§ÙŠ زير رداي Øضرت مريم بخشايشگر پناه ميâ€ÙŠØ§Ùتند. آيا كسي واقعاً مايل بود كه از اين پناهگاه قدم بيرون گذارد؟ داشتن چنين تمايلي Ù…Øال بود. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه در آغل مادرانۀ Øضرت مريم غنوده بودند Øتي اØساس نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ در اسارتâ€Ø§Ù†Ø¯. براي اينكه آنان بتوانند بر ضد چنين وضعي بشورند نخست ضروري بود كه آنان اين توانايي Ùكري را داشته باشند كه بتوانند پرسش كنند. سپس Ùور با سند Ùˆ مدرك ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا نشان دهد كه انديشۀ انسان سده شانزدهم در ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù† Ùˆ درك جامع Ùˆ موثر Ú†Ù‡ تواناييâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ داشت.
Ùور ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ از نوع واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زير در اصطلاØات آن قرن وجود نداشتند Ùˆ Ùقدان همين واژهâ€Ù‡Ø§ از ديدگاه انديشۀ ÙلسÙÙŠ نابسندگي واقعي انديشه Ùˆ نقص آن را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯. صÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ مانند: مطلق، نسبي،انتزاعي،كانكريت، از روي قصد(intentional) ØŒ ذاتي(inherent) ترانساندانتال]=Ùراتري، Ùراباشي[ Ùˆ اسمâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ مانند: علت ØŒ انتظام، Ù…Ùهوم Ùˆ معيار Ùˆ تØليل Ùˆ تركيب، قياس Ùˆ استقراء هماهنگي Ùˆ طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ در زبان Ùرانسه آنزمان وجود نداشتند. Øتي واژۀ سيستم در ميانۀ سده Ù‡Ùدهم رايج شد.3 راسيوناليسم]=خردگرايي[ تا قرن نوزدهم Ù…ØµØ·Ù„Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ بود. همين طور در اصطلاØات آن زمان اين ايسم ها وجود نداشتند: (theism) ] خداپرستي[ØŒ پانته ايسم، ماترياليسم، ناتوراليسم، Ùناتيسم ØŒ دترمينيسم(اصطلاØÙŠ كه كانت واضعش بود)ØŒ شكاكيت(اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ ديدرو نخستين بار به كار برد) Ùˆ ايدهâ€Ø¢Ù„يسم؛ هيچ يك از اين واژهâ€Ù‡Ø§ را Ùرانسوي زبان دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1520 تا 1550 در اختيار نداشت تا بتواند بينديشد وانديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ خود را براي ساير Ùرانسويان به Ùرانسه بيان كند. واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه Ùرانسويان سده شانزدهم در اختيار داشتند واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ براي استدلال كردن يا تبيين كردن يا اثبات كردن نبودند. گرچه Ùرانسويان زبان لاتين را در اختيار داشتند اما زبان لاتين نيز نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به آنان در ÙلسÙÙŠ انديشيدن كمك كند Ùˆ وضعش چندان بهتر از زبان Ùرانسه نبود.
اين نمونهâ€Ø§ÙŠ بود از تاثير لوي- برول بر اعضاي مكتب آنال در تاريخ.4 تاثير لوسين لوي- برول Ùˆ ارنست كاسيرر بر Ù…Ùسران كتاب مقدس Ùˆ به طور كلي تÙسير متون مقدس بسيار زياد بوده است. شايد مطالب زير به طور مستقيم يا غير مستقيم تØت تاثير اين دو متÙكر نوشته شده باشد. به خصوص لوي- برول بر زبان تصويري كه منطبق با ذهنيت ابتدايي است تاكيد بسيار ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ذهنيت ابتدايي نه با Ù…Ùاهيم بلكه با تصاوير سروكار دارد. ابزار تÙكرش تصاويرند Ùˆ شيوه بيانش نيز تصويري است. يكي از يهودشناسان Ùˆ Ù…Ùسران برجسته كتاب مقدس در خصوص ارتباط زبان عبري با شيوۀ تÙكر يا به طور كلي با شيوۀ بيان متون مقدس Ùˆ نوع پيامي كه اينها ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ù†Ø¯ چنين ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نثري را كه در كتاب مقدس Bible) )عبري به كار رÙته است ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به مقولات زير تجزيه كرد: نخست بيش از همه، Ú¯Ùتاري داريم كه در دعاها Ùˆ در خطبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني Ùˆ در سخنرانيâ€Ù‡Ø§ÙŠ عمومي به كار ميâ€Ø±ÙˆØ¯. در سراسر خاور نزديك در دوران باستان سخنوري اهميت بسزايي داشت Ùˆ يكي از معيارهاي اساسي سنجش توانايي يك شخص همين بود كه آيا ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نظر خود را خوب بيان كند. شخصي را كه از اين موهبت بيâ€Ø¨Ù‡Ø±Ù‡ بود الكن ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. البته استثناهاي در خور توجهي نيز وجود دارد؛ مانند شخص موسي(سÙر خروج باب 16 آيۀ18 ). دو نمونۀ موسي Ùˆ ارميا نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ناتواني در روان Øر٠زدن مانعي زايل نشدني در كار پيامبري آنها بوده است،مانعي كه يا بايد بر طر٠ميâ€Ø´Ø¯ مانند مورد ارميا يا چارهâ€Ø§ÙŠ براي آن انديشيده ميâ€Ø´Ø¯ مانند مورد موسي] كه ظاهراً هارون به جايش سخن ميâ€Ú¯Ùته است[. اما نبايد بپنداريم كه Ú¯Ùتاري كه به عبري بيان ميâ€Ø´Ø¯ØŒ شبيه به Ú¯Ùتاري بود كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ غربي بيان ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ú¯Ùتار اخير مآخوذ از متون اساسي كلاسيك دربارۀ ÙÙ† خطابه است. Ú¯Ùتارهايي كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ يوناني باستان يا لاتينâ€Ø§Ù†Ø¯ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ مخاطب يا مخال٠را با ارائه دلايل متقاعد كنند؛ بنابراين تا Øدودي هميشه سرشتي انتزاعي دارند، Øتي اگر با مثالâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Øسوس Ùˆ ملموس همراه باشند. Ú¯Ùتار اين زبانâ€Ù‡Ø§ هميشه به منطق مخاطب يا مخال٠توسل ميâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯. اما تا آنجا كه ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… Ú¯Ùتارهايي كه به زبان عبري هستند سرشت كاملاً متÙاوتي دارند. البته ما در وضعيتي نيستيم كه بدانيم مخاطب در برابر اين Ú¯Ùتارها Ú†Ù‡ واكنشي از خود نشان ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است؛ اما ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه Ù…Øتواي اين نوع Ú¯Ùتارها خط Ùˆ نشان كشيدن بوده است نه متقاعد كردن مخاطب از طريق ارائه دلايل. Ú¯Ùتار عبري ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا از طريق نيروي تصاويري كه ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ مخاطب را تØت Ùشار قرار دهد Ùˆ او را بترساند. شايد ما اين نوع Ú¯Ùتار را ضرورتاً نامناسب ندانيم. كتاب دوم سموييل باب Ù‡Ùدهم چنين آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯:
«واخيتوÙÙ„ به آبشالوم Ú¯Ùت مرا اذن بده كه دوازده هزار Ù†Ùر را برگزيده برخيزم Ùˆ شبانگاه داوود را تعاقب نمايم* پس در Øالي كه او خسته Ùˆ دستâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ سست است بر او رسيده او را مضطرب خواهم ساخت Ùˆ تمامي قومي كه همراهش هستند خواهند گريخت Ùˆ پادشاه را به تنهايي خواهم كشت* Ùˆ تمامي قوم را نزد تو خواهم برگردانيد زيرا شخصي كه او را ميâ€Ø·Ù„بي مثل برگشتن همه است پس تمام قوم در سلامتي خواهند بود* Ùˆ اين سخن در نظر آبشالوم Ùˆ در نظر جمیع مشايخ اسراييل پسند آمد* Ùˆ به آبشالوم Ú¯Ùت Øوشاي اژكي را نيز بخوانيد تا بشنويم كه او Ú†Ù‡ خواهد Ú¯Ùت* Ùˆ چون Øوشاي نزد آبشالوم آمد آبشالوم وي را خطاب كرده Ú¯Ùت اخيتوÙÙ„ بدين مضمون Ú¯Ùته است پس تو بگو كه بر Øسب راي او عمل نماييم يا نه* Øوشاي به آبشالوم Ú¯Ùت مشورتي كه اخيتوÙÙ„ اين مرتبه داده است خوب نيست* Ùˆ Øوشاي Ú¯Ùت ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠ كه پدرت Ùˆ مردانش شجاع هستند ومثل خرسي كه بچهâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ را در بيابان گرÙته باشند در تلخي جانند Ùˆ پدرت مرد جنگ آزموده است Ùˆ شير را در ميان قوم نمي ماند*»(به نقل از ترجمۀ Ùارسی کتاب مقدس)
نوع Ú¯Ùتار Øوشاي،گÙتار تصويري است كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ به نيروي تصاويري كه ميâ€Ø¢Ùريند مخاطب را تØت تاثير قرار دهد. در متون مقدس،Øقيقت،عنصري عيني نيست كه مخاطب بايد آن را بررسي كند Ùˆ پيش از آن كه تصميمي بگيرد آن را با آرامش خيال ارزيابي كند بلكه برعكس، در اين متون Øقيقت چيزي است كه بايد به آن ايمان آورد Ùˆ آن را نه از طريق استدلال بلكه به طور ذهني پذيرÙت. Ú¯Ùتار عبري، مخاطب را گيج ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ يعني قدرت تÙكر را از او سلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ودرمقابل ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا او را مرعوب Ùˆ منكوب كند بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ به او Ùرصت دهد كه دربارۀ آنچه شنيده تامل كند. گويندهâ€Ø§ÙŠ كه دلايلش را در قالب تصاوير زنده Ùˆ در واقع در قالب خشنâ€ØªØ±ÙŠÙ† تصاوير ارئه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ تصاويري كه مختص Ú¯Ùتارهاي عوام Ùريبان است، كسي است كه انتظار دارد كه Øر٠هايش را باور كنند».5
شايد در اينجا بي مورد نباشد كه اعتقاد جنون وار به جادو را كه در سده Ù‡Ùدهم سراسر اروپا را ÙراگرÙته بود در ارتباط با نظریۀ بازنمايي جمعی لوی-برول ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒÙ….تروور-روپر(Trevor-Roper)
مورخ التقاتی Ùˆ برجسته Ùرانسوي به Ù…Ùهوم لوسين Ùور از ذهنيت متوسل ميâ€Ø´ÙˆØ¯(كه البته هم چنان كه در بالا Ú¯Ùتيم Ùور Ù…Ùهوم ذهنيت را از لوي- برول- گرÙته است).
تروور- روپر ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا ثابت كند كه اعتقاد جنون وار به جادو Ùقط هنگامي Ùهم پذير است كه در چارچوب كل جهان بيني وكل شيوۀ تÙكر Ùˆ عمل قرار داده شود. چنانچه در قالب اصطلاØات توماس كوون در كتاب: انقلاب علمي سخن گوييم، تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه اعتقاد جنون وار به جادو بخشي از كل پاراديم بود وميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª تغييري كلي در پاراديم(يا در ذهنيت) به وجود آيد پيش از آنكه نوع ديگري از خرد Ùˆ عقلانيت بتوانند در اروپا غلبه يابند. در تÙسير تروور- روپر از اعتقاد به جادو دو نكته اساسي وجود دارند. نخست اينكه اعتقادات جادويي آن زمان را بايد در Ù…Øتواي عمومي شان قرار داد واين مستلزم اين است كه آنها را به منزلۀ بخشی مدغم از كل جهان بيني آن دوران در نظر آوريم Ùˆ نيز به عنوان بخشي از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ اجتماعي بدانيم كه ريشۀعميقي در تمايلات پايدار اجتماعي دارند.بنابراين نادرست است كه اعتقادات به جادو را از بستر عموميâ€Ø´Ø§Ù† جدا كردو پرسيد چگونه اين اعتقادات رادرست ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ در Øالي كه نادرست بودن آنها در پرتو معيارهاي عقلاني امروزي ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار است. تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: نادرست است كه خرد ومنطق امروزي را سيستمي معتبر، پايدار، خود- بسامان Ùˆ مستقل بدانيم. ما Øتي خردگرايي را نسبي ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… بدين معني كه خرد گرايي در چارچوب Ù…Øتواي ÙلسÙÙŠ عامي كار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ونميâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را از چارچوب اين Ù…Øتوا جدا كرد.
پي آمد اين دید كل نگر اين است كه اعتقادات جادويي Ùˆ اعمال جادويي Ùˆ اÙراط كاريâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه دراين خصوص در سدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم وجود داشتند نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ به طور مجزا ريشه كن شوند، مگر آنكه كل بستر اين اعتقادات دگرگون ميâ€Ø´Ø¯. چنانچه آن تغييرات اجتماعي رخ نداده بودند كه شالودۀ اجتماعي اين نوع اعتقادات را از ميان ببرند، اين اعتقادات پا بر جا ميâ€Ù…اندند واگر تغييري انتقادي در كل جهان بيني آن دوران صورت نمي گرÙت اين اعتقادات هم چنان به Øيات خود ادامه مي دادند. براي از ميان بردن اسطوره Ùˆ خشكاندن سرچشمۀ زهرآگين آن ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª كل سيستم عقلاني Ùˆ ساختار اجتماعي، كه گرداگرد چنين اعتقادات اسطورهâ€Ø§ÙŠ- ديني متبلور Ùˆ متØجر شده بودند، Ùروريخته شوند. بنابراين هنگامي Ú©Ù‡ چنين دگرگونيي در اواخر سده Ù‡Ùدهم به وقوع پيوست اين دگرگوني يك انقلاب Ùراگير ÙلسÙÙŠ بود كه كل Ù…Ùهوم طبيعت Ùˆ نيز درك ما را از شيوۀ عمل آن تغيير داد Ùˆ خردگرايي مدرن پا به عرصۀ وجود گذاشت Ùˆ بنيادگرايي كتاب مقدسي را مردود شمرد. اين پيروزي نهايي كه طبيعت را از بنياد گرايي كتاب مقدس آزاد ساخت از يك سو به توسط جنبش زاهدان( Pietists) آلماني Ùˆ دائيستâ€Ù‡Ø§ÙŠ( Deists) انگليسي(كه وارثان ملØدان پروتستان سده Ù‡Ùدهم بودند) Ùˆ از ديگر سو به وسيلۀ دكارت Ùˆ نظريهâ€Ø§Ø´ دربارۀ قوانين مكانيكي جهانشمول طبيعت انجام گرÙت.6
تام بيا (Tambia )در كتابش: جادو،علم، دين Ùˆ گستره عقلانيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نظريۀ لوي- برول دربارۀ آميختگي( Participation) كه او كوشيدتا از طريق گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ùبلغان مسيØÙŠ Ùˆ سياØتنامهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ سÙرنامهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهانگردان غربي كه دربارۀ اقوام ابتدايي نوشته شده بودند بازسازي كند به وسيلۀ ميشل Ùوكو در كتابش: واژهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اشياء با اسناد Ùˆ مدارك به طرز درخشاني به كار رÙته است. Ùوكو نشان داده است كه Ù…Ùهوم آميختگي در قالب اصطلاØات انديشۀ سده شانزدهم اروپا به آموزۀ نشان â€Ù‡Ø§ (doctrine of signatures) معرو٠است. در آموزۀ نشان ها Ù…Ùهوم همانندی] يا شباهت[ در رابطۀ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعت نقش كليدي ايÙا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. Ùوكو نقش همانندي(در تقابل با بازنمايي representation) رادر كسب دانش در سده شانزدهم اروپا نقشي سازنده ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. ميدان معنايي همانندی (يا شباهت) شامل همانندي مجاورتي Ùˆ همانندي از دور است. در سده شانزدهم همدليâ€Ù‡Ø§ÙŠ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهان را چيزهايي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ Ùضاهاي وسيعي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯Ø·ÙŠ كنند Ùˆ همانند گرديâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آميختگي ها را باعث شوند. انسان در مركز روابط چند جانبه قرار داشت Ùˆ هماننديâ€Ù‡Ø§ از او به جهان Ùˆ از جهان به او تابش ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
آموزۀ†نشانâ€Ù‡Ø§ نظريۀ â€Ø§ÙŠ درباۀ زبان نيز در بر دارد بويژه در اين خصوص كه نامâ€Ù‡Ø§ÙŠ اشياء، همانندي مدغمي با اشيايي دارندكه آنهارا ميâ€Ù†Ø§Ù…ند. نشانâ€Ù‡Ø§ÙŠ همانندي، هم آميختگي٠زباني Ùˆ هم آميختگي٠غير زباني را شامل اند. اين نظريه كه دربارۀ نام ها Ùˆ نيز چگونگي درگيري زبان با جهان است، رابطۀ مهمي نيز با به كارگيري زبان در جادو Ùˆ در هنرهاي Ø®Ùيه دارد. بنابر نظر Ùوكو بينش جديد از زبان (كه زبان را پديدهâ€Ø§ÙŠ قراردادي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ ميان زبان Ùˆ جهاني را كه زبان توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ از نوع بازنمايي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒ نظريهâ€Ø§ÙŠ كه مكتب پور روايال ارائه داد،) جابجايي اپيستمه(يا پاراديم)یعنی جابجایی يك نوع ذهنيت با ذهنيتی از نوع ديگرتلقی Ù…ÛŒ کند».7
البته ميشل Ùوكو را مريد ارنست كاسيرر دانستهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اما به واسطۀ خويشاوندي نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي Ùˆ عرÙاني لوي- برول با نظريۀ انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ ارنست كاسيرر ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ميشل Ùوكو را مريد لوي- برول نيز دانست، همچنان كه تام بيا مدعي است.
برونوسنل در كتاب خود: كش٠ذهن8تمايز لوي- برول ميان انديشۀ پيش- منطقي Ùˆ انديشۀ منطقي را به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯ تا جابجايي انديشۀ يوناني از شيوۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ به شيوۀ منطقي رادر سير زمان توصي٠كند. در انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همانندي ها به منزلۀ تصاوير Øسي به كار ميâ€Ø±ÙˆÙ†Ø¯ كه خواص متاÙيزيكي دارند. با تغیير اين شيوۀ انديشه به انديشۀ منطقي، جاي تصاوير اسطورهâ€Ø§ÙŠ راتوصيÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ دقيق Ùˆ برقراری نسبتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عّلي٠طبيعي ميان پديدهâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ Ùˆ شيوۀ علمي انديشه پابه عرصۀ وجود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯.
اين سخن را در همين جا بگوييم كه مسئله اعتبار Ùˆ Ù…Ùيد بودن Ù…Ùهوم ذهنيتâ€Ù‡Ø§ براي پژوهشگران مختل٠متÙاوت است. بعضي از آنان از ذهنيت به گونهâ€Ø§ÙŠ سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ گويي منظورشان Ùقط گرايش ها Ùˆ تمايلات ذهني ونظرات وعلائق Ùكري رايج در جامعه اي خاص Ùˆ در دوره†اي ويژه است. برخي ديگر Ù…Ùهوم ذهنيت را به معنايي به كار ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ كه پي آمدهاي عظيمي دارد. اين موضوع بويژه درست است كه Ùرض ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه كل يك Ùرهنگ، يا يك جامعه در دورهâ€Ø§ÙŠ خاص از زمان يا در هر يك از مراØÙ„ تØول شناختي٠جهانشمول انسان،خصوصيات ذهني متمايزي را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. مثلاً جام باتيستاويكو تاريخ را Ùرآيند تدريجي انسان شدن٠انسان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. او معتقد است كه تاريخ انسان يادر Øقیقت تاريخ انسان غربي از سه مرØله گذر كرده است.9 پيش از اين سه مرØله، دوره غول ها يا جانوران كودن، بيâ€Ø§Øساس Ùˆ ترسناك بوده است. مرØÙ„Û€ نخست، دوران خدايان است. در اين دوره انسانâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ كه هر چيزي خداست يا خدا آن را ساخته يا خدا آن را انجام داده است. مرØÙ„Û€ دوم، عصر قهرمانان است كه عصر بربريت است Ùˆ در آن ØÙ‚ با زورگوست. مرØÙ„Û€ سوم، عصر انسانâ€Ù‡Ø§ يعني عصر خرد Ùˆ تمدن است كه همراه با دوره انØطاط شعر Ùˆ تخيل Ùˆ اØساس امر والا است.10 ويكو اين سه مرØله را يك سيكل یا یک دوره ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ تاريخ را تكرار اين سيكل ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ويكو از ذهنيت شعري، زبان شعري، قانون شعري، اخلاق شعري،منطق شعري Ùˆ مانند اينها سخن مي گويد. منظور او از شعري نوعی بيان است كه تودۀ مردم ساده در سالهاي نخست نژاد انساني به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ اند. انسانهاي نخستين يا ÙˆØشيان ابتدايي براي اينكه با همنوعان خود ارتباط برقرار كنند،علائم طبيعي وايما Ùˆ اشاره را به كار مي بردند، چيزي كه ويكو آن را اعمال Ú¯Ù†Ú¯ ميâ€Ù†Ø§Ù…د.11 مدلول قرار دادن يك چيز كه دلالت بر چيزهاي ديگري بكند كه شبيه آنند، يا بازنمايي تصويري چيز ÙŠ كه به جاي كل طبقۀ موجودات يا اشيايي قرار بگيرد كه شبيه آن هستند،كار خط هيروگلي٠يا نقش نگاري بودكه زماني همه جا به كار مي رÙته است. اما Ùقط در مصر Ùˆ چين Ùˆ در ميان سرخ پوستان آمريكا باقي مانده است؛ زيرا تمدن هاي اين كشورها از جريان اصلي Ùرهنگ بشري به دور مانده Ùˆ متØجر شدهâ€Ø§Ù†Ø¯. به همين دليل ويكو معتقد است كه نوشتار پيش از Ú¯Ùتار پديد آمده است. اين نشانهâ€Ù‡Ø§ØŒ تصاوير Ùˆ ايماها Ùˆ اشاره ها نه به اشیايء مادي بلكه به آن چيزي ارجاع ميâ€Ú©Ù†Ù†Ø¯ كه ما آن را خصوصيات ذهني مي ناميم، Ùˆ دلالت بر Ùقر بيش از Øد زبان هاي ابتدايي مي كنند. اين ايما ها Ùˆ اشارهâ€Ù‡Ø§ يا تصاوير براي ذهن انسان هاي ابتدايي همچون Ù…Ùاهيم انتزاعي براي انسانهاي Ùرهيخته عصر جديدند. زيرا در زمانهاي اوليه، واژهâ€Ù‡Ø§ از اجسام Ùˆ خواص آنها انتقال ميâ€ÙŠØ§Ùتند تا چيزهاي ذهن Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ بيان كنند.12
مشخصۀ مرØÙ„Û€ بعدي پيشرÙت انسانيت، به كارگيري استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ تشبيهات Ùˆ تصاوير است كه اينها خصلت آن زباني را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه ما امروزه زبان شعري مي ناميم. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدايي اشياء را نه با نام طبيعي شان بلكه با جوهر هاي Ùيزيكي نام گذاري مي كردند. داستان ها واسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نيز كاراكترهايي كه در اين داستان ها Ùˆ اسطوره ها ظاهر ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙƒÙ„ÙŠ هاي تخيلي هستند،كه مي كوشند بدون كمك گيري از اصطلاØات عام مناسب، به انواع موجودات ارجاع كنند(چون در اين مرØله توانايي ذهن انسان ابتدايي به مرØله انتزاعي نرسيده است). بنابراين ژوپيتر همزمان هم نام آسمان است Ùˆ هم نام پدر خدايان Ùˆ Ùرمانرواي جهان Ùˆ منبع تندر، ÙˆØشت Ùˆ وظيÙÙ‡.او تجسم همۀ نيروهاي لگام گسيختهâ€Ø§ÙŠ است كه بشر بايد براي دÙع شرشان، در برابرشان كرنش كند. هركول نام يك قهرمان است كه كارهاي عظيم Ùˆ ثمربخشي انجام ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ اما هركول نام طبقۀ همۀ قهرمانان٠همۀ اسطورهâ€Ù‡Ø§Ø³Øª. از اين رو هر قومي، هركول خود را ميâ€Ù¾Ø±Ø³ØªØ¯ . ويكو ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ بايد كوششي عظيم به خرج دهيم تا بتوانيم به اين نوع ذهنيت وارد شويم. انسان ابتدايي Ùقط در قالب تصاوير ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯. شيوه تÙكرش، شعري بود.« باور اين موضوع براي ما Ù…Øال است كه اجسام، Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯Ø› اما روميان اعتقاد داشتندكه آسمان توÙنده، ژوپيتر است».13 آسمان در نظر آنان شخصی عظیم الجثه Ùˆ ÙˆØشت Ø¢Ùرین بود.ما به طور انتزاعی Ù…ÛŒ اندیشیم اما آنان در Øسيات مستغرق بودند. «اين Ùراسوي توان ماست كه به تخيل عظيم آن نخستين انسانهايي وارد شويم كه ذهنâ€Ø´Ø§Ù†ØŒ انتزاعي ومعنوي Ùˆ ظري٠نبود. چون كه آنان كاملاً در Øسيات خود غرق Ùˆ زنداني هيجانات خويش بودند Ùˆ در كالبد خود Ù…Øصور».14 ما بايد به ذهن آن "غولâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØشي" Ù†Ùوذ كنيم كه علت پديدهâ€Ù‡Ø§ را شخص ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ يعني وقتي در جستجوي علت پديدهâ€Ø§ÙŠ بر ميâ€Ø¢Ù…دند به دنبال شخص ميâ€Ú¯Ø´ØªÙ†Ø¯ØŒ علتâ€Ù‡Ø§ØŒ شخصâ€Ù‡Ø§ بودند. گاهي اوقات آنان Øتي ادعا ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه اين موجودات آسماني را ديدهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ مثلاً ژوپيتر را Ùˆ معتقد بودند كه او« با علائم Ùرمان ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ اين علائم، سخنان واقعي بودند Ùˆ آن علائم طبيعي يعني رعد Ùˆ برق، سخنان ژوپيتر بودند».15
با توجه به سخنان ويكو ميâ€ØªÙˆØ§Ù† مدعي شد كه لوسين لوي- برول نظريه كاملاً تازهâ€Ø§ÙŠ دربارۀ ذهنيت انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدائي ارائه نداده بلكه Ùقط كوشيده است آنچه را ويكو گمانهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²ÙŠ كرده او با اسناد Ùˆ مدارك جديد انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ به اثبات برساند.
لوي- برول كتاب مهمي درباره آگوست كنت تالي٠كرده است.. كنت بر لوي- برول تاثير عظيمي داشته است Ùˆ شايد بتوان Ú¯Ùت كه پوزيتيويسم لوي- برول متاثر ازپوزيتيويسم كنت است.کار اساسی لوی-برول تزریق تاریخ گرایی آلمانی به پوزیتیویسم کنت است.
كنت نيز مانند ويكو ساخت ذهن انسان را دوره بندي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. او در پي بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ جامعه شناختي خويش به اين نتيجه رسيد كه ذهن انسان غربي از سه مرØله گذر كرده است. در مرØÙ„Û€ نخست ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعي يا اجتماعي را به اين شيوه تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه علل به وجود آورندۀ آنها، موجوداتي شبيه به انسانâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› يعني در اين مرØله، ذهن انسان غربي به شيوۀ انسان گونه پنداري ميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯. به ديگر سخن در اين مرØله، علت هر پديدهâ€Ø§ÙŠ شخص پنداشته ميâ€Ø´ÙˆØ¯. لوي- برول اين شيوۀ تÙكر را عرÙاني وپيش- منطقي ميâ€Ù†Ø§Ù…د Ùˆ ارنست كاسيرر آن را شيوۀ انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. رشد ذهن انسان خاورميانهâ€Ø§ÙŠ ازجمله رشد ذهن ايراني، گويا، در همين مرØله متوق٠مانده است. ذهن انسان غربي از اين مرØله گذر كرده به مرØÙ„Û€ دوم ميâ€Ø±Ø³Ø¯ كه مرØÙ„Û€ متاÙيزيك است. در اينجا او پديدهâ€Ù‡Ø§ را با توسل جستن به مقولات مجردي چون«جوهر» ،«Ùطرت» Ùˆ غيره ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. در مرØÙ„Û€ نخست، سازمان جامعه، ابتدايي است، آنچه امور جامعه را انتظام ميâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯ سنت است. در جامعه سنتي تÙكر غالب ÙˆØاكم، تÙكر ديني است. كشيشان Ùˆ متكلمان زمام امور Ùرهنگي Ùˆ سياسي Ùˆ قضايي جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه كارهâ€Ø§Ù†Ø¯. از نظر آگوست كنت جامعۀ سنتي دو خصلت اساسي Ùˆ به هم وابسته دارد: يكي اين كه تئوكراتيك است وديگر اينكه نظامي يا سپاهي است. جامعۀ سنتي،دين مداراست Ùˆ Ùعاليت غالب در آن، Ùعاليت نظامي است؛ به اين معني كه همواره بر طبل جنگ كوبيده ميâ€Ø´ÙˆØ¯ تا از اين طريق، غنائمي به دست آيد تا شكمâ€Ù‡Ø§ سير شوند Ùˆ جیب ها پر. در اين نوع جامعه، عاليâ€ØªØ±ÙŠÙ† مقامâ€Ù‡Ø§ به نظاميان داده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. اما اين جامعه در برابر چشمان آگوست كنت در Øال Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع تازهâ€Ø§ÙŠ از جامعه سربر ميâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯ كه وجه تÙكر Øاكم بر آن،علمي بود؛ به ديگر سخن، ذهن انسان غربي دو مرØÙ„Û€ پيشين را پشت سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Û€ سوم يعني مرØÙ„Û€ علمي شده بود. در اين مرØله، ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ را مشاهده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين خرسند ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در خصوص پديدار شدنشان، قاعده يا قانوني بيابد. وقتي كه قوانين Øاكم بر وقوع رويدادهارا به دست آورد خرسند ميâ€Ø´ÙˆØ¯ وديگر در پي ياÙتن يك اصل متاÙيزيكي كه در پس آنها باشد بر نميâ€Ø¢ÙŠØ¯. اين مرØله را آگوست كنت مرØÙ„Û€ علمی یا پوزیتیویسم Ù…ÛŒ نامد.Ú¯Ùتیم Ú©Ù‡ در جامعۀ سنتي كه جامعهâ€Ø§ÙŠ دين مدار يا خدامدار بود،كشيشان Ùˆ نظاميان همه كاره بودند، اما در جامعۀ مدرن جاي كشيشان را دانشمندان گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ جاي نظاميان را مديران صنعتي Ùˆ كارخانه داران. كنت از تØليل جامعهâ€Ø§ÙŠ كه در آن به سر مي برد اين نتيجه گيري را كرد كه شرط اساسي براي Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØول جامعه ØŒ Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØول انديشه است.16
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه لوي- برول در ارائه نظريۀ ذهنيت ابتدايي پيشگامان برجسته اي چون ويكو Ùˆ آگوست كنت داشته است. اما دستاورد عظيم لوي – برول در اين است كه او براي نخستين بار نشان داد كه انسان شناسي بايد به جاي ÙلسÙÙ‡ بنشيند. زيرا آنچه را ÙلسÙÙ‡ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ انجام دهد ابزارهاي لازم براي اجرايش را در اختيار ندارد،اما انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ دارد. ÙلسÙÙ‡ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ تاريخ Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† را پژوهش كند اما ناتوان از انجامش است. لوي- برول نشان داد كه اين كار Ùقط از انسان شناسي ساخته است.
تاثير لوي- برول بر دو دانشمند برجستۀ اين قرن يكي ويگوتسكي،زبانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ روسي Ùˆ ديگري ژان پياژه روانشناس تكويني اهل سوئيس، هميشه در سمينارهاي علمي مورد بØØ« Ùˆ Ú¯Ùتگو بوده است. ژان پياژه در كتاب خود: زبان Ùˆ انديشه كودك ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«آثار كلاسيك لوي- برول هميشه منبع الهام من بودهâ€Ø§Ù†Ø¯Â».17
اما آنچه نگارنده را به نظرات لوي- برول علاقه مند كرده است پرتوي است كه نظريات او بر علل عقب ماندگي جوامع از جمله جوامع خاورميانه ميâ€Ø§Ùشاند. خاورشناسان نامداري چون ايچ. ÙرانكÙورت،ايچ. ا. ÙرانكÙورت، جان. او.ويلسون، ت. جایکوبسن Ùˆ ويليام ايروين در آثار خود Ùˆ بويژه در اثر آكادميك مشتركشان به نام:ماجراي عقلاني انسان باستاني، نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي وعرÙاني لوي- برول (يانظريۀ انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ كاسيرر) را با موÙقيت به كار بردهâ€Ø§Ù†Ø¯. Ùصل يكم كتاب ياد شده كه به قلم ايچ. ÙرانكÙورت وايچ. ا. ÙرانكÙورت است عنوانش:« اسطوره Ùˆ واقعيت» است وچنين آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯:
«اگر به جستجوي انديشۀ نظري در اسناد Ùˆ مدارك باستانيان برآييم ناگزيريم بپذيريم كه در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ آنان چيز بسيار اندكي وجود دارد كه شايستۀ نام «انديشه» ،در معناي دقيق آن، باشد. در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ برجاي مانده در خاور نزديك، قطعات بسيار كمي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ياÙت كه استدلال منسجم Ùˆ قانع كنندهâ€Ø§ÙŠ را نشان دهندكه ما وجودش را لازمۀ تÙكر ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…. انديشۀ خاور نزديك،زنداني تخيل است. آن را آميخته با خيال باÙÙŠ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…. اما باستانيان نميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند كه هرچيزي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ كانكريت]= Ù…Øسوس Ùˆ ملموس[ كه آنان براي ما بر جاي گذاشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ انتزاع كرد».18
هانري ÙرانكÙورت پيشگÙتار كتاب ديگرش را: پادشاهي وخدايان: پژوهشي درباره دين خاور نزديك باستان به منزلۀ ادغام جامعه Ùˆ طبيعت چنين آغاز ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
«آÙرينشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ذهن ابتدايي در هم Ùˆ بر هم هستند، Ù…Ùاهيمâ€Ø§Ø´ تعري٠درستي ندارند، يا دقیقتر بگوييم، Ùاقد Øدود Ùˆ ثغورند. هر رابطهâ€Ø§ÙŠ ميان دو شيء به معناي اين است كه آن دو، ذاتâ€Ù‡Ø§ÙŠ همانندي دارند. جزء به جاي كل قرار مي گيرد] به اين معني كه جزیي از يك كل برابر است با خود كل مثلاً:[ نام يك شخص، سايۀ او يا تصويرش با خود شخص برابرند. اين آميختگي٠عرÙاني اهميت تمايزات را كم مي كند. در Øالي كه اهميت هر نوع شباهتي را اÙزايش ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اين آميختگي٠عرÙاني همۀ ضوابط Ùكري ما را نقض مي كند. بنابراين ابزار انديشۀ ما Ùˆ زبان ما براي توصي٠برداشت هاي ذهن ابتدايي چندان مناسب نيستند.
مثلاً ما ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… در انديشۀ ابتدايي Ù…Ùهوم واØدي را مجزا كنيم، اما هر وقت دست به چنين كوششي ميâ€Ø²Ù†ÙŠÙ… خود را در وضعيتي ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…ØŒ كه گويي،كلاÙÙŠ از تار Ùˆ پودهاي كاملاً متÙاوت را كه سخت در هم تنيده شده اند در دست داريم Ùˆ Ù…Øكوم به آنيم كه يا هر تاري را از اين كلا٠تا دورترين گوشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زندگي باستاني دنبال كنيم يا اينكه دنبال تار را در جايي قطع نماييم Ùˆ وانمودكنيم كه Ù…Ùهومي كه به اجبار از اين كلا٠سخت در هم تنيده شده جدا كردهâ€Ø§ÙŠÙ… با انديشۀ ابتدايي متناظر است.
بنابراين، چنانچه نهاد پادشاهی را موضوع پژوهش قرار دهيم، يعني نهادي كه قلب قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† جوامع متمدن راتشكيل ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒØ¨Ø§ÙŠØ¯ از همان آغاز اين تÙاوت در ذهنيت را،كه هم اكنون نشان Ø¯Ø§Ø¯ÙŠÙ…ØŒÙ…Ø·Ù…Ø Ù†Ø¸Ø± داشته باشيم. چنانچه كاركردهاي سياسي Ùˆ اقتصادي پادشاهي را در خاور نزديك پي گيري كنيم عوامل غير عقلاني اي خواهيم ياÙت كه در همه جا تاثير گذارند. از سوي ديگر چنانچه علت پي آمدهاي ديني پادشاهي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ دلايل خداشناختي آن را بررسي كنيم در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه آنها ما را ناچار ميâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه با گزارش Ø¢Ùرينش آغاز كنيم به اين معني كه نخستين روز ]Ø¢Ùرينش[ را با هر سپيده دمي Ùˆ با نخستين روز هر سال نوي Ùˆ نه تنها با به پادشاهي رسيدن هر شاهي بلكه با هر باري كه پادشاه بر تخت ميâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯ يا در ميدان رزم ظاهر ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ يكي بدانيم».19
آيا مورخان ما اين نكاتي را كه مورخ- ÙيلسوÙاني چون ÙرانكÙورت يا ويليام آلبرايت متذكر ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ø¯Ø± نظر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ØŸ
ويليام آلبرايت خاورشناس برجسته براي تÙسير متون تاريخي Ùˆ ديني مصريان Ùˆ يهوديان به آثار لوي- برول استناد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. ا ودر اثر مشهور خود: ازعصر سنگ تا مسيØيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بر اثر تلاش هاي بسياري از قوم شناسان برجسته Ùˆ مورخان دين، اكنون قلمرو دين ابتدايي، نسبت به ده سال پيش ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÙŠØ´ØªØ±ÙŠ ياÙته است(...) پيشرÙت جديد اساساً در دو جهت بوده است: يكي در منظم Ùˆ مترتب Ùˆ روشن كردن Ù…Ùاهيم درباره ذهنيت انسان ابتدايي Ùˆ انسان ÙˆØشي وديگري كه در جهت نشان دادن اينكه اعتقاد به خدايان عالي امري قديمي Ùˆ رایج بوده است. در مورد نخست ما مديون دو كتاب درخشان لوي –برول: كاركردهاي ذهني در جوامع عقب مانده(1910) Ùˆ بويژه ذهنيت ابتدایي(1922) هستيم.اين دو كتاب، نظري را در خود متبلور كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه در دهۀ گذشته تاثير روز اÙزوني داشته است».20
آيا جز كشورهاي خاورميانه و خاور نزديك، نظريۀ لوي- برول در مورد انديشۀ چيني و هندي هم مصداق دارد؟
مارسل گرانه چين شناس مشهور Ùرانسوي در اثر مشهور خود: انديشۀ چيني ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:« Ù…Ùاهيم اساسي انديشۀ چيني از اصطلاØات زبان عاميانه گرÙته شده كه آن اصطلاØات نيز از ذهنيت پيش- منطقي يا ذهنيت اسطورهâ€Ø§ÙŠ نشات ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯Â».21
در اينجا به نظر خود لوي- برول رجوع ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… تا علت ركود انديشۀ علمي چينيâ€Ù‡Ø§ Ùˆ هنديâ€Ù‡Ø§ را دريابيم . لوي- برول ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« شناخت علمي در چين مثال بارزي از اين رشد متوق٠شده را ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. علم چيني دانش دائره المعارÙÙŠ عظيمي در نجوم، Ùيزيك، شيمي، Ùيزيولوژي، آسيب شناسي]= پاتولوژي[ وطب درماني]= تراپولوژي[ Ùˆ علومي مانند اينها را Ø¢Ùريده است. اما از نظر ما اين دانش دائره المعارÙÙŠ مهمل است. چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† طي اعصار طولاني اين كوشش عظيم Ùˆ مهارت زياد را مصر٠كرد Ú©Ù‡ Øاصل آن مطلقاً صÙر باشد؟ بي شك اين موضوع علتâ€Ù‡Ø§ÙŠ گوناگون دارد؛ اما بيش از همه بايد اين Øقيقت را در نظر گرÙت كه همۀ اين به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„ÙˆÙ… بر Ù…Ùاهيم منجمد Ùˆ متØجر استوارند.Ù…Ùاهيمي كه هرگز واقعاً مورد آزمون تجربی قرار نگرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ Ù…Øتواي شان به سختي چيزي بيش از تصورات مبهم Ùˆ آزمون ناپذير است كه به پيش- پیوند هاي عرÙاني آغشته است. شكل انتزاعي Ùˆ عامي كه اين Ù…Ùاهيم در آن پيچيده شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ اجازه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه Ùرايند دو گانۀ تØليل Ùˆ تركيب كه ظاهراً منطقي است صورت پذيرد؛ گرچه اين Ùرآيند هميشه بي ثمر است؛ اما همواره ارضا كننده است Ùˆ همواره نيز تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª تكرار ميâ€Ø´ÙˆØ¯. كساني مانند دو گرو كه با ذهنيت چيني آشنا هستند تقريباً نوميد شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ از اينكه ذهنيت چيني بتواند خود را از بندهايش برهاند Ùˆ ازچرخيدن به دور خود بازايستد. شيوۀ تÙكر چيني بسيار جامد Ùˆ متØجر Ùˆ آمرانه شده است. همان طور كه دشوار است كه اروپا را از دانشمندانش بيزاركرد، همين طور نيز دشوار است كه چيني ها را ناگزير سازند كه از پزشكان Ùˆ جادوگران Ùˆ استادان Ùونگ – شويي خود دست بكشند.
شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùعاليت عقلاني هنديان همانندي بيشتري با شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùعاليت عقلاني ما دارند. هند، دستور زبان دانان، رياضيدانان، منطق دانان Ùˆ Øكيمان ما بعد الطبيعي خود را داشته است. اما چرا هند چيزي كه شبيه علوم طبيعي ما باشد به وجود نياورده است؟ در ميان دلايل بسيار، يكي هم اين است كه طبق قاعده، Ù…Ùاهيم آنان مقدار زيادي از عناصر عرÙاني بازنمايي هاي جمعي را(كه Ù…Ùاهيم از آنها سر بر كشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯) در خود نگاه داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين Ù…Ùاهيم در عين Øال صلب Ùˆ متØجر شدهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› به اين ترتيب Ù…Ùاهيم از تØول بيشتر كه بتواند آنها را بتدريج از اين عناصر عرÙاني رها سازد، بازمانده اند. اما برعكس٠انديشۀ هندي، خوشبختانه انديشۀ يوناني در شرايطي مشابه، چنين تØولي ياÙت. انديشۀ هنديان از آن زمان تاكنون Øتي اگر Ù…Ùهومي شده باشد،باز هم بازنمايي هاي جمعی آنان Ù…Øكوم به اين بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه اساساً عرÙاني بمانند Ùˆ Ùقط به دشواري در برابر درسâ€Ù‡Ø§ÙŠ تجربه Ù†Ùوذ پذير باشند. اگر هندیان موضوعâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ را براي شناخت علمي تهيه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ اين علوم Ùقط ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ از نوع سمبليك Ùˆ خيالي باشند يا صرÙاً از نوع انتزاعي وجدلي. در ميان اقوامي كه رشد كمتري ياÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒØتي اگر متمدن هم باشند، مانند مصري ها Ùˆ مكزيكي ها، باز نمايي هاي جمعي آنان كه به منزلۀ Ù…Ùاهيم،ته نشين شده اند هنوز هم خصوصيات بارز پيش- منطقي وعرÙاني را در خود نگاه داشته اند».22
البته امروزه بر اثر ورود استعمار انگليس به چين وهند، آن دو كشور علم Ùˆ Ùرهنگ غربي را پذيرÙته اند Ùˆ به سرعت غربي مي شوند.23 اما بايد منتظر ماند Ùˆ ديد آيا علم Ùˆ Ùرهنگ غربي در آن دو كشور به شكل بومي در ميâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ نهادینه Ù…ÛŒ شوند يا مثل كشورهاي اسلامي در خاورميانه كه علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يوناني را پذيرÙتند اما پس از مدت كوتاهی آنها را به منزلۀ Ùرهنگي بيگانه با تÙكر سنتي شان كنار نهادندآن دو كشور نيز چنين مي كنند؟ نظريات لوي- برول شايد در خصوص علت يا علل عقب ماندگي كشورمان ايران نيز Ù…Ùيد باشد. علاوه بر اين،نظريات لوي- برول به ما كمك مي كنند تا آثاري مانند:ايلياد Ùˆ اديسه هومر Ùˆ مقدمۀ ابن خلدون،تاريخ جرير طبري،مروج الذهب Ùˆ اوستا Ùˆ شاهنامه Ùˆ غيره را بهتر درك Ùˆ تÙسير كنيم. Øتي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯Ùت كه نظريات او ما را در Ùهم ÙلسÙÙ‡ هاي خرد ستيز معاصر غربي نيز ياري ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
پي نوشت ها:
* نگارنده كتابي با عنوان: لوسين لوي- برول Ùˆ مسئلۀ ذهنيتâ€Ù‡Ø§ تالي٠کرده استکه اين مقاله بخشي از آن است Ùˆ در اینجا از نظر خوانندگان ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.
1- ارنست كاسيرر: ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ سمبليك:انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ ترجمۀ يد الله موقن (تهران، انتشارات هرمس، 1378)
2- Fransios Rabelais(1553-1494)ØŒ طنز نويس Ùˆ هجونامه نويس Ùرانسوي. دو رمان او به نام هاي Pantagruel(1533) Ùˆ Gargantua(1535) به خاطر طنز قوي Ùˆ تصوير پردازي درخشان شان سبب شهرت او شده اند.
3-خواننده را باید از این پیشداوری بر Øذر داشت Ú©Ù‡ این واژه ها را ما پیش از Ùرانسوی ها در زبان Ùارسی داشته ایم. بار معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها اکنون در ترجمۀ متون ÙلسÙÛŒ غربی به خود گرÙته اند باری قرضی است. این واژه ها Ùˆ معنایشان گرته بر داری شده از واژه های زبانهای اروپایی اند.
4- به نقل از كتاب:
Stanley Teyaraja Tambiah: Magic , Science , Religion and the Scope of Rationality Cambridge University Press, 1990,pp.88-9.
5- J.Aberto Soggin: Introdution to the Old Testament, SCM Press, 1989,p.80.
براي آگاهي بيشتر از ارتباط ميان زبان با انديشه Ùˆ Ùرهنگ رجوع كنيد به مقالۀ پل هنله: «زبان، انديشه Ùˆ Ùرهنگ» در كتاب: يد الله موقن: زبان،انديشه Ùˆ Ùرهنگ(تهران، انتشارات هرمس، 1378،صص30-1) اين مقاله در Ø´Ø±Ø Ù†Ø¸Ø±ÙŠÛ€ نسبيت زباني ور٠(Whorf) است كه اين نظريه با آراي لوي- برول همانندي دارد.
6- مآخذ شماره 4 صص89-88
7- همان ص163
8- Bruno Snell, The Discovery of the Mind , New York , Harper Torchbook , 1960.
9- The New Science of Giambattista Vico, English translation by Berg and Fish, Cornell University press, 1961.N,2,922.
10- Ibid, No 2 , 923-938.
11- Ibid , 32.
12- Ibid , 237.
13- Ibid , 383.
14- Ibid, 379-9.
15 Ibid, 379.
16- آگوست كنت گذار سه مرØلهâ€Ø§ÙŠ مشهور خود را نخست در جزوات(Opuscules) كه در سال 1822 منتشر شد بيان كرد. سپس اين جزوات در انتهاي جلد چهارم سيستم سياست اثباتي]=پوزيتيو[ تجديدچاپ شد:
August Comte: Systeme de Politique Positive , Tome Quatrieome et dernier , 1854, p .87.
17- J.Piaget, The Language and Thought of the Child , London, Kegan Pauk , 1921 , 2nd ed , p.XXIV.
18 H.and H.A.Frankfort , John A. Wilson , Thorkild Jacobson , William A. Irwin,: The Intellectual Adventures of Ancient Man, The University of Chicago Press, 1946.P.3.
19-Henri Frankfort ,Kingship and the Gods,A study of Ancient Near Eastern Religion as theIntegrationof Society and Nature , the University of Chicago Press , 1948,p.ix.
20-William Foxwell Albright,From the Stone Age to Christianity,Anchor books edition, 1957 , p.168.
21-Marcel Granet ,Das Chinisische Denken, Suhrkamp, 1985 , S.61.
متاسÙانه اصل Ùرانسوی کتاب Ùوق در دسترس من نبود Ùقط ترجمۀ آلمانی آن را در اختیار داشتم.
22-لوسین لوی-برول : کار کردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمۀ یدالله موقن (زیر چاپ ).
23-برای آگاهی بیشتر از تاثیر استعمار انگلیس بر هند Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بر کشور های آسیایی Ùˆ Ø¢Ùریقایی رجوع کنید به مقاله های مارکس Ùˆ انگلس در بارۀ استعمار یا به مقالۀ یدالله موقن :«تاریخچۀ Ù…Ùهوم استبداد شرقی» در همین سایت.
پایان