Ú¯Ùت‌ Ùˆ Ú¯Ùˆ با دکتر علی Ùردوسی، کاش٠قدیمی‌ترین نسخه غزلیات ØاÙظ / مینو صابری
«ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده برگرÙت»
------
Ú¯Ùت‌ Ùˆ Ú¯Ùˆ با دکتر علی Ùردوسی، کاش٠قدیمی‌ترین نسخه غزلیات ØاÙظ
«ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده برگرÙت»
قدیمی‌ترین نسخه‌ی غزلیات ØاÙظ در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسÙورد توسط دکتر علی Ùردوسی کش٠شد.
دکتر علی Ùردوسی Ú©Ù‡ سال‌هاست در دانشگاه‌های کالیÙرنیا (‌لس آنجلس Ùˆ برکلی) توکیو Ùˆ... مشغول تدریس Ùˆ پژوهش بوده، هم اکنون استاد Ùˆ مدیر گروه تاریخ در دانشگاه نتردام کالیÙرنیا است.
دکتر علی Ùردوسی پس از نزدیک به ربع قرن تØقیق Ùˆ پژوهش، چندی قبل موÙÙ‚ به کش٠نسخه قدیمی غزلیات ØاÙظ شد Ú©Ù‡ قرار است روز دوشنبه در تهران این کتاب رونمایی شود. انتشارات دیبایه به مدیریت شهرداد میرزایی انتشار این کتاب را برعهده دارد Ú©Ù‡ به‌زودی در دسترس علاقمندان قرار خواهد داد.
با دکتر علی Ùردوسی Ú©Ù‡ هم اینک در آمریکا به سر می‌برد، ‌تلÙÙ†ÛŒ Ú¯Ùت Ùˆ Ú¯Ùˆ کردم Ùˆ سوالاتی پیرامون چگونگی کش٠این نسخه Ùˆ مسائل مربوط به آن Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù….
زمانی Ú©Ù‡ می‌خواستم متن این Ú¯Ùت‌وگو را پیاده کنم، دنبال یک جمله یا کلمه‌ی گویا بودم Ú©Ù‡ بالای متن به عنوان تیتر بیاورم، در Ù„Øظه به‌این Ùکر کردم Ú©Ù‡ از خود٠Øضرت ØاÙظ بپرسم، دیوان را Ú©Ù‡ باز کردم اولین مصرعی Ú©Ù‡ به چشمم خورد این بود: «ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده برگرÙت»
جناب دکتر Ùردوسی لطÙاً درباره‌ی کش٠نسخه‌ی قدیمی غزلیات ØاÙظ برایمان بگویید.
کش٠شدن‌اش خیلی ساده Ùˆ کاملاً تصادÙÛŒ بود. یعنی واقعیت این بود Ú©Ù‡ یکی دو سال پیش برای Ú©Ù†Ùرانسی به «آکسÙورد» رÙته بودم در آن‌جا یکی دوساعت وقت داشتم Ùˆ چون می‌دانستم کتابخانه بادلیان نسخه‌های قدیمی Ùارسی دارد، چند کتاب از قبل در نظر داشتم Ú©Ù‡ نگاهی به آن‌ها بکنم.
دکتر علی Ùردوسی، استاد Ùˆ مدیر گروه تاریخ دانشگاه نتردام کالیÙرنیا
به کتابخانه مراجعه کردم Ùˆ دست برقضا وقتی از کتابدار خواهش کردم کتابی برای من بیاورد، اولین کتابی Ú©Ù‡ داد، همین کتاب بود. یک کتاب Ú©ÙˆÚ†Ú© در قطع ٠آلبومی Ú©Ù‡ اشعار گوناگونی در آن بود. به مجرد این‌که کتاب را باز کردم دیدم بیشتر شعرهایی Ú©Ù‡ در این دÙتر وارد شده ،شعرهای ØاÙظ Ùˆ جلاالدین عضد یزدی است.
نکته‌ی دیگری Ú©Ù‡ بلاÙاصله توجه‌ام را جلب کرد این بود Ú©Ù‡ بالای هر کدام از این غزل‌ها، به گونه‌ای از آن شخص نام برده بود Ú©Ù‡ معلوم بود شخص زنده است یا Ùوت کرده. اما ØاÙظ را طوری نام برده بود Ú©Ù‡ مشخص بود هنوز زنده است، یعنی برای او طلب سلامتی کرده بود، طلب موÙقیت Ùˆ اوقات خوش کرده بود، در صورتی Ú©Ù‡ برای عضدالدین یزدی، طلب مغÙرت Ùˆ آمرزش Ùˆ برای قبرش طلب نور کرده بود Ùˆ این نوع عنوان‌ها.
تعجب کردم، Ú¯Ùتم اØتمالاً این باید بعد از مرگ عضد باشد Ùˆ قبل از درگذشت ØاÙظ.
این را بگویم که من سال‌هاست که روی تاریخ عصر مغول و به‌خصوص قرن هشتم هجری، معادل قرن چهارهم میلادی، در منطقه کار می‌کنم، یعنی یکی از کارهایی که من همیشه می‌کردم این بود که هر چه کتاب و دست‌نوشته‌ای در این زمینه در کتابخانه‌های دنیا هست، سعی می‌کنم بروم و بخوانم ببینم چه بوده و چه نبوده.
یکی از دلایلش ‌این‌ است Ú©Ù‡ عصر ØاÙظ،عصر مهمی است. شاید یک دلیل دیگرش این‌ است Ú©Ù‡ آن صد سال از سقوط ایلخانی مغول تا یورش‌های بعدی امیرتیمور، این صد سال ٠ویژه‌ای در تاریخ ایران است. یعنی ده Øکومت در گوشه Ùˆ کنار این سرزمین دارند Øکومت می‌کنند Ùˆ از نظر ادبی هم عصر درخشانی است، دوران بسیار سختی هم هست، یعنی همان عصری است Ú©Ù‡ بیماری طاعون همه دنیا را گرÙته، Ùˆ من خیلی به مطالعه درباره آن عصر علاقه دارم.
این کتاب را هم از آن بابت دنبال‌اش بودم، اصلاً دنبال پیدا کردن دیوان ØاÙظ یا شعرهایی Ú©Ù‡ مربوط به زمان ØاÙظ باشد، به خاطر این‌که دنبال ØاÙظ باشم، نبودم.
این کتاب چند سال است که در کتابخانه بادلیان موجود بوده؟
Øداقل دویست سال. این‌ها جزو کتاب‌هایی است متعلق آقایی به نام کلارک در اواخر قرن هجدهم، یعنی Øدود سال‌های ١٧٩٢ در منطقه‌ی ما بوده. او تعداد زیادی کتاب خریداری کرده Ùˆ به انگلستان برده است. قبل از Ùوت ایشان، Ùکر می‌کنم سال ١٨٠٩ میلادی، این کتاب‌ها در کتابخانه بادلیان ثبت شده است، یعنی مدتی قبل از آن به کتابخانه بادلیان تقدیم شده، بنابراین بگوییم دویست سال.
عمده تÙاوت این نسخه با نسخه‌های موجود چیست؟
عمده تÙاوت‌اش این است Ú©Ù‡ همان‌طور Ú©Ù‡ Ú¯Ùتید این کتاب مجموعه‌ای از غزلیات ØاÙظ است Ú©Ù‡ در زمان خود ÙØاÙظ ثبت شده. ما تا Øالا چنین مجموعه‌ای نداشتیم.
من برخورد کرده بودم به یک بیت، یک غزل، Øتی دوغزل، ولی مجموعه بزرگی از شعرهای ØاÙظ نداشتیم. دیگر این‌که یک سری سوال‌ها ما قبلاً داشتیم Ú©Ù‡ این مجموعه به ما Ú©Ù…Ú© کرده Ú©Ù‡ به آن‌ها جواب بدهیم، یعنی بØØ«ÛŒ بوده Ú©Ù‡ آیا ØاÙظ در سال Ù‡Ùتصد Ùˆ نود یک هجری درگذشته یا در Ù‡Ùتصدو نود Ùˆ دو؟
با پیدا کردن این کتاب معلوم Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ اØتمالاً ØاÙظ، ماه اول سال Ù‡Ùت‌صد Ùˆ نود Ùˆ دو هجری یعنی ماه Ù…Øرم Ù‡Ùت صد Ùˆ نود Ùˆ دو هجری زنده بوده Ùˆ اØتمال دارد Ú©Ù‡ همان موقع‌ها در بستر بیماری هم بوده باشد. برای این Ú©Ù‡ در یک جاهایی توی عنوان این غزل‌ها از کسی صØبت می‌شود Ú©Ù‡ هنوز به خاک سپرده نشده، ولی ممکن است مشر٠به مرگ باشد. بنابراین این Ú©Ù…Ú© مستندی می‌تواند باشد.
نکته‌ی جالب دیگر این‌که این روایت‌هایی Ú©Ù‡ در عصر خود Ù ØاÙظ داریم با هیچ‌کدام از نسخه‌‌های کهنی Ú©Ù‡ ما تا به Øال پیدا کردیم Ú©Ù‡ قدیمی‌ترین‌شان هشتصد Ùˆ سه هجری بوده، یعنی یازده سال بعد از درگذشت ØاÙظ؛ با آن‌ها یکی نیست. من با خیلی از این‌ها مقایسه کردم یعنی با تعداد زیادی از آن‌ها Ú©Ù‡ در ده‌ بیست سال بعد از مرگ ØاÙظ نوشته شدند، مقایسه کردم، Ø´Ú©Ù„Ù٠هیچ‌کدام از آن‌ها نیست. تک تک‌شان Ùˆ Øتی اگر مجموعه‌ی آن‌ها را هم سر Ùهم کنیم، باز می‌بینیم نمی‌توانیم بگوییم Ú©Ù¾ÛŒ است. یک نوع تلÙیقی هست از آن‌ها، Ùˆ بنابراین ویژه است.
نکته سوم Ùˆ مهم ‌به ‌نظر من این است که، کسی Ú©Ù‡ شعرها را وارد می‌کرده، شخصی بوده به نام «علاء مرندی»، این آقای علاء مرندی یکی از شعرها را دوبار روایت کرده Ùˆ آگاهانه هم این‌کار را کرده یعنی یک‌جوری به ما Ú¯Ùته Ú©Ù‡ روایت‌های گوناگون Ùˆ متعدد شعرهای ØاÙظ، در زمان خود Ù ØاÙظ موجود بوده، یعنی امری نیست Ú©Ù‡ بعدها به خاطر اشتباه نسخه‌نویس‌ها اتÙاق اÙتاده باشد. این است Ú©Ù‡ Øتماً می‌شود از این به بعد با اعتماد Ú¯Ùت.
نکته دیگری هم Ú©Ù‡ براین مبنی می‌توانیم بگوییم این است Ú©Ù‡ این نظریه Ú©Ù‡ به عقیده من تا Øدی نظریه درستی هست Ú©Ù‡ ØاÙظ شعرهاش را دستکاری می‌کرده، در زمانی Ú©Ù‡ زندگی می‌کرده Ùˆ برای همین ما روایت‌های گوناگون داریم. Ùکر می‌کنم Øالا ما می‌توانیم یک نظریه دیگر هم به آن اضاÙÙ‡ کنیم Ùˆ آن هم نظریه‌ای Ú©Ù‡ می‌توانیم به آن بگوییم «نظریه اجرایی شعر»، آن‌زمان Ú©Ù‡ مثل Øالا نبوده که‌ آدم ناشر داشته باشد، کتاب را بدهد ناشر‌‌ منتشر کند. بیشتر شعرهای ØاÙظ Øالت اجرایی داشته، یعنی در جاهای مختل٠اجرا می‌شده.
خود ØاÙظ ممکن است امروز در این Ù…ØÙÙ„ شعرش را بخواند، Ùردا در یک جای دیگر. به نظر می‌آید Ú©Ù‡ در جاهای گوناگونی Ú©Ù‡ شعرش را اجرا می‌کرده به مناسبت موقعیت، جا Ùˆ مکان Ùˆ Øضار، خودش اندکی در شعرش دستکاری می‌کرده Ú©Ù‡ آن را تا Øد زیادی، با آن وضعیت جور کند. بنابراین انداختن بعضی از مصرع‌ها یا عوض کردن بعضی از بیت‌ها یا عوض کردن بعضی از واژه‌گان یا عوض کردن ترتیب بیت‌ها، هر بار یک روایت جدیدی از غزل به ما می‌دهد Ú©Ù‡ در رابطه با یک موقعیت ویژه‌ای اجرا شده. Ùکر می‌کنم این نسخه Ú©Ù…Ú© می‌کند Ú©Ù‡ ما این‌ را بهتر بÙهمیم.
این نسخه Ùرسوده نبود؟
خوشبختانه نه، خیلی Ú©Ù… بود، سعادتی Ú©Ù‡ من داشتم Ùˆ Ùکر می‌کنم از این پس سعادتی است Ú©Ù‡ همه ما خواهیم داشت این بوده Ú©Ù‡ چون موقعی Ú©Ù‡ من خواستم Ú©Ù¾ÛŒ این نسخه را از کتابخانه بادلیان بگیرم،‌ چون در آکسÙورد نبودم، مطمئن‌ترین Ùˆ ارزان‌ترین Ø´Ú©Ù„ نسخه این بود Ú©Ù‡ آن را به Ø´Ú©Ù„ دیجیتال بÙرستند Ùˆ آن‌ها هم این کار را برای من کردند.
من تا آن موقع متوجه نشده بودم. چون قبلاً Ú©Ù‡ نسخه‌های خطی پیدا کرده بودم Ùˆ نتوانسته بودم خودش را قرض بگیرم، همین‌جور Ú©Ù¾ÛŒ معمولی کاغذی از آن گرÙته بودم Ùˆ این‌دÙعه چون Ú©Ù¾ÛŒ دیجیتال برایم آمد متوجه شدم با این امکاناتی Ú©Ù‡ هست، مثل امکان Ùتوشاپ، روی این نسخه دیجیتال خیلی کارها می‌شود کرد.
شما می‌توانید این نسخه را بچرخانید، بزرگ کنید، Ú©ÙˆÚ†Ú© کنید، رنگ متن را عوض کنید، می‌توانید تمیزش کنید. این اجازه را داد Ú©Ù‡ Øتی جاهایی Ú©Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ ناخوانا بود، قابل خواندن بشود، ‌طوری Ú©Ù‡ ‌Ùکر نمی‌کنم ‌Øتی یک کلمه در آن مجموعه باشد Ú©Ù‡ من نتوانسته باشم بخوانم.
نسخه، هم خوب نگهداری شده بود. یعنی کاغذ Ùرسودگی عجیب Ùˆ غریب نداشت، نمی‌دانم دیده‌اید در بعضی از این نوع نسخه‌ها، Ú©Ùرم به کاغذ‌ می‌اÙتد Ùˆ سوراخ سوراخ است Ùˆ یا آب روی آن ریخته Ùˆ رطوبت باعث شده قارچ ٠کاغذ به آن بیÙتد Ùˆ Ùرسوده Ùˆ خراب Ùˆ لکه‌دار‌شان می‌کند.
متاسÙانه خیلی از این نسخه‌ها دچار این Ø¢Ùت هستند، ولی این نسخه بسیار تمیز نگه‌داشته شده بود. Ùقط ظاهراً اØتمال دارد Ùقط یک بار شیرازه‌ی این کتاب از هم پاشیده شده بود Ùˆ دوباره کتاب را صØاÙÛŒ کرده بودند، البته صÙØه‌ها را عقب Ùˆ جلو صØاÙÛŒ کرده بودند.
با توجه به نوع چرم Ùˆ شعرهای کوتاهی کنار Ùمتن نوشته شده بود، من Øدس می‌زنم در وسط‌های دوران صÙویه صØاÙÛŒ شده بود. ولی در مجموع خوب مانده بود البته Ùکر Ù…ÛŒ کنم چون همین به هم پاشیدن شیرازه‌ی کتاب Ùˆ این‌که از نو صØاÙÛŒ شده بود شاید برای کسانی Ú©Ù‡ با دقت به کتاب نگاه نکرده بودند یا مثل من این Øضور ذهن را نداشتند، متوجه نمی‌شدند. چون من بیست Ùˆ پنج سال از زندگی‌ام را وق٠Ùهمیدن آن کردم Ùˆ بارها Ùˆ بارها ØاÙظ خوانده‌ام Ùˆ Øتی در دانشگاه «برکلی» درس داده‌ام، در نتیجه Øضور ذهن داشتم.
با شعرهای جلال عضد یزدی هم آشنا بودم Ùˆ خیلی هم شعرهاش را دوست دارم Ùˆ Ùکر می‌کنم از نظر روØØŒ جلال Ùˆ ØاÙظ شاید نزدیک‌ترین شاعرانی هستند Ú©Ù‡ ما در آن دوران، می‌توانیم در زبان Ùارسی پیدا کنیم.
‌نکته جالب این‌که این دو هم‌شهری هستند، در شیراز Ùˆ مدتی در یک دربار بودند Ùˆ البته ظاهراً جلال جوان‌مرگ شده برای این‌که بعد از اواسط سال‌های Ù‡Ùتصد Ùˆ چهل هجری هیچ خبری از او نیست.
ظاهراً با ØاÙظ هم‌سن Ùˆ سال بوده‌اند. ولی آن زمان Ú©Ù‡ ØاÙظ یک جوان بیست‌ Ùˆ هشت‌ نه ساله است، جلال عضد هم، بیست Ùˆ هشت‌ نه ساله است. ‌ظاهراً هر دوشان از یک نوع جهان‌بینی برخوردارند، رابطه‌شان با طبیعت، رابطه‌شان با بزم با خواندن، شعر با دنیایی Ú©Ù‡ می‌خواهند، خیلی شبیه به هم است.
من Ùکر می‌کنم‌ آقای مرندی این دو را کنار هم گذاشته، یعنی آمده شاعرانی را Ú©Ù‡ شبیه هم بوده‌اند یکی را در این ستون Ùˆ دیگری را در ستون دیگر گذاشته است. مثلاً سعدی را با Ù‡Ùمام تبریزی Ú©Ù‡ ما می‌دانیم هم‌عصر بودند Ùˆ اØتمالاً با هم مکاتبه‌ای Ùˆ Øتی رو در رو Ùˆ Ø´Ùاهی رابطه داشتند،‌ این‌ها را کنار هم گذاشته است.
اوØدی مراغه‌ای را با نزاری قهستانی کنار هم گذاشته، ØاÙظ Ùˆ جلال عضد را کنار هم گذاشته Ùˆ این برای من خیلی جالب بود Ùˆ من Ùکر می‌کنم «علا» این کار را آگاهانه انجام داده است.
اØساس شما از این‌که این نسخه توسط شخص شما کش٠شده، چیست؟
چند روز قبل یکی از دوستانم به من Ú¯Ùت چطور شد Ú©Ù‡ قسمت تو بود این کتاب را پیدا کنی؟ من Ú¯Ùتم، ما به هرØال Ú†Ù‡ اعتقادات دینی داشته باشیم، Ú†Ù‡ نداشته باشیم، Ú†Ù‡ اعتقادات معنوی داشته باشیم، Ú†Ù‡ نداشته باشیم، Ú†Ù‡ اعتقادات‌مان اسلامی باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد؛ یکی از ویژه‌گی‌های ØاÙظ این است‌که از هر روØیه‌ای برخوردار باشیم، Øتی آدم‌هایی Ú©Ù‡ مطمئن‌ام هیچ اعتقادی به ماوراءالطبیعه، به خدا، به آخرت ندارند، با ØاÙظ Ùال می‌گیرند.
یعنی این عجیب Ùˆ غریب است Ú©Ù‡ یک متنی در ادبیات ما هست Ú©Ù‡ جدا از اعتقادات مذهبی‌ ٠ما، همه را یک‌جوری در مقابل خودش را وادار به یک نوع باورهایی می‌کند Ú©Ù‡ هر چقدر هم شیمی‌دان باشیم، Ùیزیک‌دان Ùˆ ... باشیم، با او رابطه داشته باشیم.
چگونه است Ú©Ù‡ یک آدمی Ú©Ù‡ شش‌صد سال پیش از میان ما رÙته می‌تواند الآن با ما رابطه داشته باشد؟ ولی این رابطه را ما همه‌مان Øس می‌کنیم Ùˆ من هم کاملاً این رابطه را Øس می‌کنم. وقتی دوست من این سوال را از من کرد Ú©Ù‡ چرا قسمتت شد، Ú¯Ùتم ØاÙظ می‌داند Ú©Ù‡ من، بیست Ùˆ چهار پنج سالی است Ú©Ù‡ تمام زندگی‌ام را گذاشتم روی Ùهمیدن زمانه Ùˆ شرایطی Ú©Ù‡ آن شاعر بزرگ در آن Øضور داشته. کوشش من این بود Ú©Ù‡ بÙهمم ØاÙظ چگونه پاسخی است به زمانه‌اش.
ما بیشتر تØقیقات‌مان این است Ú©Ù‡ ØاÙظ، زمانه‌اش را چگونه منعکس می‌کند، ولی من دنبال جنبه‌ی Ùعال‌تر Ùˆ عاملیت ØاÙظ در آن تاریخ بودم، این‌که چگونه می‌تواند از شرایطی Ú©Ù‡ تاریخ به او تØمیل کرده بیرون بیاید Ùˆ نسبت به آن تاریخ قضاوت کند، نسبت به جهان قضاوت کند Ùˆ آن‌گونه قضاوت کند Ú©Ù‡ این‌همه ماندگار بشود.
من Ùکر می‌کنم ØاÙظ به من به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ù…Øبتی کرده، اشاره‌ای کرده Ùˆ من را تشویق کرده است.
قرار است روز دوشنبه نسخه‌ی اصلی رونمایی شود یا نسخه‌ی منتشر شده‌‌ای Ú©Ù‡ چاپ شده؟ ‌چرا خود شما در این مراسم رونمایی Øضور ندارید؟
اجازه بدهید اول سوال دوم‌تان را جواب بدهم. من یک معلم ساده هستم در یک دانشگاه کوچولو. مدیر بخش تاریخ Ùˆ علوم سیاسی این‌جا هم هستم. گرÙتاری‌هایم خیلی زیاد است Ùˆ واقعاً نمی‌توانم الآن کلاس Ùˆ مدرسه Ùˆ دانشگاه را رها کنم Ùˆ بروم ایران. هر Ú†Ù‡ هم Ùکر کردم دیدم واقعاً مشکل است.
اول کوشش ما بر این بود Ú©Ù‡ این مراسم رونمایی در زمانی برگزار شود Ú©Ù‡ بین تعطیلات دو ترم باشد Ú©Ù‡ من بتوانم بیایم. ولی متاسÙانه ممکن نشد. ولی باور کنید اگر می‌توانستم یک آرزو کنم، آرزویم این بود Ú©Ù‡ یک جوری الآن بتوانم پرواز کنم Ùˆ به سرعت به آن‌جا بیایم Ùˆ برای همان یکی، دو ساعت آن‌جا باشم Ùˆ دوباره برگردم. اگر می‌توانستم Øتماً این‌کار را می‌کردم.
شهرداد میرزایی،‌ مدیر انتشارات دیبایه
اما در پاسخ به قسمت اول سوال‌تان در مورد Ù†Øوه‌ی مراسم رونمایی، باید بگویم Ú©Ù‡ جناب آقای میرزایی Ú©Ù‡ ناشر ٠نشر دیبایه هستند، صاØب اختیار کامل بودند. من Ùکر می‌کنم ایشان واقعاً سهم بزرگی در معرÙÛŒ این کتاب دارند، چون می‌توانست این کتاب چاپ شود بدون این‌که کسی متوجه شده باشد.
من Ùکر می‌کنم Ú©Ù‡ به هر Øال جنبه‌ی اصلی، معرÙÛŒ کردن است. این است Ú©Ù‡ ما یک چنین بختی نصیب‌مان شده Ùˆ من امیدوارم Ú©Ù‡ این تشویقی باشد برای این‌که بقیه‌ی ما این‌طر٠آن‌طر٠بگردیم Ùˆ نسخه‌های جدیدتر پیدا کنیم Ùˆ در ضمن ناشران ما هم کوشش بیشتری کنند تا وقتی کتابی مثل این در می‌آید، بتوانیم معرÙÛŒ کنیم Ùˆ کاری کنیم Ú©Ù‡ مردم بیشتر بخوانند. آن هم کتابی Ú©Ù‡ تا این Øد به جوهر این‌که ما Ú©ÛŒ هستیم Ùˆ زیست جهان ایرانی Ùˆ به شاعری مربوط می‌شود Ú©Ù‡ باور کنید به اندازه‌ی سیاستمداران ما، بلکه بیشتر از آنان، در روزگاران درازی باعث ÙˆØدت ملی ما شده، باعث هم‌دلی ٠ما شده، ما را Øتی به عنوان یک کشور ØÙظ کرده Ùˆ زنده Ù†Ú¯Ù‡ داشته است
برای این‌که اشتراک ما در ØاÙظ، یک اشتراک معنوی است Ú©Ù‡ از ما یک جامعه، یک جماعت هم‌دل می‌سازد، یک کشور می‌سازد Ùˆ قدر این‌ها را باید بدانیم Ùˆ نباید بگذاریم Ú©Ù‡ از میان ما بروند. اگر این‌ها یکی یکی از میان ما بروند، ادبیات مشترکی نداشته باشیم، شاعران مشترکی نداشته باشیم،Ùقط می‌شویم یک جمعیت، نه یک جماعت.
من از آقای میرزایی خیلی باید تشکر کنم Ùˆ از شما Ùˆ همه کسانی Ú©Ù‡ سعی می‌کنند این کتاب معرÙÛŒ شود. واقعاً امتیاز این کتاب یا هر Ú†Ù‡ هست، مربوط به من نیست، مربوط به ØاÙظ است. این کتاب‌ مقاله‌ای نیست Ú©Ù‡ من در مورد ØاÙظ نوشته باشم Ú©Ù‡ بخواهم امتیازی بگیرم، وسیله‌ای بودم در این راه Ùˆ امیدوارم Ú©Ù‡ همه‌مان Ú©Ù…Ú© کنیم به آشنا کردن مردم با این کتاب.
مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com