طنز نوشته های رباب Ù…Øب Robob Moheb
رباب Ù…Øب برای مان طنز Ùرستاد Ùˆ ماهم پس از خواندن آن ها Ú©Ù„ÛŒ لذت بردیم Ùˆ چون معتقدیم Ú©Ù‡ به طنز هم اگر به جد نگاه کنیم Ùˆ طنز نویسی جدی باشیم . خود کاری ØرÙÙ‡ ای در شقه ای از ادبیات است پس به انتشار آن ها در سایت دست زدیم . بخوانید لطÙÙ† :
شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یاد Ù…ÛŒ Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه ندارد. شا عر به یاد Ù…ÛŒ Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یاد نمی Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه ندارد. شا عر هم به یاد نمی Ø¢ ورد
پس بزن برو Ú©Ù‡ رÙتیم:
ال٠. ناشر : من به ØاÙظه ماÙظه کاری ندا رم. بگو شاعر جون : چند جلد ØŒ چند صÙØÙ‡ ØŒ Ú†Ù‡ قطعی ØŒ Ú†Ù‡ جلدی میخوای؟ جَلدی میدم بیرون به شرطی Ú©Ù‡ مخارج چاپو رد Ú©Ù†ÛŒ ا ول!
لام . منتقد : ØاÙظه شو گائیدم ØŒ واسه ÛŒ دل ٠تو رÙیق ٠شاعرم. ( ببخشید ا Ú¯Ù‡ بی ادبی کردم. این Ùقط یه نقل ٠قوله.)
میم . خواننده : شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یا د نمی Ø¢ ورد.
... ... شاعر که می شود جیم : د س از سر ٠کچلم بردا رین! شعر م خودش سکه ی یه پولم کرده! بس نیس؟
...
اول . خواننده ی دوم : خود شون هم خودشون رو جدی نمی گیرن. من چرا بگیرم؟
دوم . شعر همه ی ما سک ها را در هم می درد ، (البته بعد از چاپ. صبر کن ببین!)
سوم . تبلور همند. پروار می شوند ا ز وا ژه های رنگ رنگی.
چهارم . خدا وندگار رنگند . گرته بردا ر ٠واژه ها.
پنجم . قدر ٠خزعبلات را در شعر کم نگیر ، صورت سیاه ٠شاعرند! (سیرتش به خودش مربوطه و ٠به ما والا ربطی نداره.)
ششم . شاعران عکاسا نند. نتیجه ÛŒ کا رشان بعد از چاپ معلوم Ù…ÛŒ شود. (با رتوش یا بی رتوش ØŸ توÙیری ندارد!)
Ù‡Ùتم . رد ٠نگاه ٠خواننده را Ú¯Ù… کرده اند Ùˆ لای نقطه چین ها Ù†Ùس Ù…ÛŒ کشند Ùˆ ٠توی ٠گیومه ها ادای ٠هم را در Ù…ÛŒ آورند. ( Ù†Ùسی Ú©Ù‡ از لای ٠نقطه چینا بالا بیا د ØŒ مثه Ù†Ùسیه Ú©Ù‡ از جای ٠دیگه در بیاد. )
هشتم . شاعر ان دیکتاتور Ùˆ دیکتاتور های شاعر از یک خمیره ا ند. Ùقط چشم ٠دیدن ٠خودشان را دارند Ùˆ ٠والسلام.
نهم . نقد ØŒ نام Ù…ÛŒ شود. نام ØŒ گاهی نان Ù…ÛŒ شود ØŒ گاهی هم نمی شود. اما ... نقد ٠نام نان نمی شود . چماق Ù…ÛŒ شود بر Ù…ÛŒ گردد بر سر ناقد. معما : Øالا بگوئید : نقد ٠نام ØŒ نان ٠کیست؟
دهم . شاعران ٠اخته ØŒ زغال اخته خیلی دوست دارند. ( خواننده ÛŒ سوم : آهان ... پس بگو ... واسه همین اینقده هسته مسته اÙتاده لای ٠جمله هاشون! عجب ... Ú©Ù‡ اینطور! منتقد ٠دوم : نه جانم ! اینا هسته نیس! هسته ها رو قورت دادن رÙت Ù¾ÛŒ کارش ! ا...ینا .. بابا جونم نقطه س ا...ÛŒ..Ù† ...ج...Ùˆ ... ر ... ÛŒ! Øالی شدی پسر جون ØŸ )
یازدهم . شاعران ٠پسا مدرن پس می روند با کله! ( جلوتو بپا مشتی!)
...
دوازدهم . سر ٠این پیچ کمی هم از عوارض/اوارز بگوئیم ، بد نیست :
ال٠. عوارض/اوارز نقل قولیسم : رنج ٠بی Ù Øد ٠شاعر در علامت ٠نقل ٠قول.
لام . عوارض/اوارز پست مدرنیسم : زبان شاعر کج Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ù Ù‡ÛŒ Ù…ÛŒ گوید : جÙنگیات از نگاه پدرم. آیه Ùˆ سوره های ٠نو از خودم.
میم . عوارض/اوارز منتقد یسم : تا ابدالاباد گنده گوزی های شاعرانه Ùˆ ٠رÙیق بازی ٠من!
جیم : باشد تا بعد! جیم شو Ùˆ پائین را نگاه Ú©Ù† Øالا ( Ø·ÙÙ„Ú©ÛŒ ! Ù†Øسی جنس گرÙتتش یا Ù†Øسی ٠عد د ):
سیزده . پیام ٠شاعر به شاعره : کنکاش های موشی موشی
یه بوس بده ØŒ Ùروغ میشی
چهاردهم . پند ٠شاعر به خودش : تا تنت گرم است شعری بنویس ، از آب و آتش و یخ و چما ق نترس . نلرز! ( هووووووووهووووو شاعر بیچاره ! نمیدونه دوره چریک مریکی سر اومده.)
پانزدهم . تعری٠٠شعر : Ú†Ù„ تکه دوزی . ماغ کشیدن های Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ یا Ù‚ÛŒ در Ù‚ÛŒ ( Ùرقی نمی کند) . روز ٠خود را رونق بخشیدن یا دادن ( نوعش ØŸ ) . پرده پوشی های آگاهانه . (عجب Ø¢ ...) . تیغ ٠دو دم . Ùقط در قبضه ÛŒ بعضی ها. Ùˆ به معر رجوع شود!
شانزدهم . آیندگان : گردن غازشو ببین
دÙÙ… ٠دراز شو ببین
آچین و ٠واچین
یه پاتو و رچین !
Ù‡Ùدم . Ùقط آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
هیجدهم . Ùقط Ùˆ Ùقط آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
نوزدهم . Ùقط Ùˆ Ù Ùقط Ùˆ Ùقط Ùˆ Ùقط Ùˆ .................................................. آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
بیستم . بر و بابا.................................................... درتو تخته کن! ما رو سر کار گذاشتی
اول . شعر تÙا له دارد. زباله دا رد.
شعر تÙا له ندارد. زباله دا رد.
شعر تÙا له دارد. زباله ندا رد.
شعر تÙا له ندارد. زباله هم ندا رد.
پس زدی که نرم ؟ پس نمی زنم، میرم:
دوم . شاعر وراج : ببخشید ! زباله دانی کجاست؟
سوم . شاعر Ú©Ù… Øر٠: ظرÙÛŒ بیار Ùˆ تÙاله هام ببر!
چهارم . منتقد راستگو : مخاطبش شاعر ٠وراج : زبالدانی اینجاست رÙیق ! خوش آمدی توی اتاق ٠من!
پنجم . منتقد راستگو : مخاطبش شاعر Ú©Ù… Øر٠: بنازم عجب تÙاله ای!
ششم . منتقد دروغگو : مخاطبش شاعروراج : زبالدونی واسه چی میخوای ؟ تو که شعرت مثه الکل صد در صد خالصه!
Ù‡Ùتم . منتقد دروغگو : مخاطبش شاعرکم Øر٠: ما Ú©Ù‡ تÙاله ای ندیدیم. هر Ú†Ù‡ دیدیم عصاره Ùˆ عسل.
هشتم . ناشر : با زباله ØŒ بی زباله. با تÙاله، بی تÙاله ... واسه ÛŒ ما توÙیری نداره. نقدی باشه چاپ Ù…ÛŒ کنیم. ( عجب موش مرده ای این یارو..ها.........)
نهم . خواننده : تÙاله Ùˆ زباله به روایت اسطوره لای برگ های Ù "اظهر من الشمس " Ù…ØÙ„ÛŒ از اÙعراب ندارد. به اداره ÛŒ شهرداری رجوع کنید!
دهم . کودکان ٠مرگند ØŒ شاعران Ù ØªØ³Ø§Ù…Ø Ùˆ تساهل. خدایان ٠شهرداری Ùˆ زباله.
یازدهم . شاعر وراج : با کیلو کیلو Øر٠، خواننده را جز Ùˆ ولز بده ØŒ شاعر شو! (بابا ای والا!)
دوازدهم . شاعر Ú©Ù… Øر٠: مثل شعر ٠بکر ØŒ باکره Ùˆ ٠نجیب باش. ( نمیری الهی دخترک!)
سیزدهم . تصویری از شاعر وراج : چانه هزار چارک. چونه هزار من. چک و ٠چونه طبق طبق . (سگا به دورش وق و ٠وق).
چهاردهم . تصویری از شاعر Ú©Ù… Øر٠: طرÙÛŒ Ú©Ù‡ توئی ØŒ شاعری هست Ú©Ù‡ منم. ( خوب شد Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی! ما نمی دونستیم بخدا).
پانزدهم . Ø¢ نا تومی ٠شاعر وراج : دهان Ø´Ú©Ù„ ٠در و٠دروازه یا غار، رگ های گردن ØŒ گاهی به اندازه ÛŒ کابل رادیو یا تلویزیون یا کامپیوتر یا تلÙÙ† -البته اگر موبایل نباشد - یا همه با هم. Ø´Ú©Ù… Ø´Ú©Ù„ توپ یا بشکه، در هر دو صورت پر از باد.
شانزدهم . Ø¢ نا تومی ٠شاعر Ú©Ù… Øر٠: لب قیطانی . دهان نخودی . سر کبکی. گردن قورباغه ای. قور..............قور............... تا ابدالآباد .
Ù‡Ùدهم . صدای ٠شاعر وراج : موجتان را عوض نکنید، پارازیت از ماست!
( Ù†Ú¯Ùتم ØŸ از شماست Ú©Ù‡ بر شماست!)
هیجدهم . صدای ٠شاعر Ú©Ù… Øر٠: یک کلمه ØŒ سه نقطه ØŒ چند سکته... دو باره از نو : چند نقطه ØŒ سه سکته ØŒ یک کلمه .... دو باره از نو : یک سکته ØŒ سه نقطه ØŒ یک کلمه .... دو باره از نو.... (سر کاریه؟ )
نوزدهم . خواهش ٠شاعر از شاعره :
چین چین ٠موهاتو برم
غمزه ی ٠چشماتو برم
قامت ٠رعناتو برم
لبتو برم...... لبتو برم
اگه بدی ... بهت می گم :
آی چه لبی ... آی چه لبی
بیستم . خواهش ٠شاعره از شاعر :
چین چین ٠موهامو برو
غمزه ی ٠چشمامو برو
قامت ٠رعنامو برو
قدمو برو ..... لبمو برو
وقتی میری ، یواشی برو
یواشی برو ، یواشی نگو-
بلند بگو : غروب شده
آهوی ٠من ØŒ Ùروغ شده
استکهلم
ششم Ùوریه دوهزار Ùˆ شش
یک تا بیست: شوخی با خود م و٠خودم و ٠خودم و ٠خودم
رباب Ù…Øب
شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یاد Ù…ÛŒ Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه ندارد. شا عر به یاد Ù…ÛŒ Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یاد نمی Ø¢ ورد.
شعر ØاÙظه ندارد. شا عر هم به یاد نمی Ø¢ ورد
پس بزن برو Ú©Ù‡ رÙتیم:
ال٠. ناشر : من به ØاÙظه ماÙظه کاری ندا رم. بگو شاعر جون : چند جلد ØŒ چند صÙØÙ‡ ØŒ Ú†Ù‡ قطعی ØŒ Ú†Ù‡ جلدی میخوای؟ جَلدی میدم بیرون به شرطی Ú©Ù‡ مخارج چاپو رد Ú©Ù†ÛŒ ا ول!
لام . منتقد : ØاÙظه شو گائیدم ØŒ واسه ÛŒ دل ٠تو رÙیق ٠شاعرم. ( ببخشید ا Ú¯Ù‡ بی ادبی کردم. این Ùقط یه نقل ٠قوله.)
میم . خواننده : شعر ØاÙظه دارد. شا عر به یا د نمی Ø¢ ورد.
... ... شاعر که می شود جیم : د س از سر ٠کچلم بردا رین! شعر م خودش سکه ی یه پولم کرده! بس نیس؟
...
اول . خواننده ی دوم : خود شون هم خودشون رو جدی نمی گیرن. من چرا بگیرم؟
دوم . شعر همه ی ما سک ها را در هم می درد ، (البته بعد از چاپ. صبر کن ببین!)
سوم . تبلور همند. پروار می شوند ا ز وا ژه های رنگ رنگی.
چهارم . خدا وندگار رنگند . گرته بردا ر ٠واژه ها.
پنجم . قدر ٠خزعبلات را در شعر کم نگیر ، صورت سیاه ٠شاعرند! (سیرتش به خودش مربوطه و ٠به ما والا ربطی نداره.)
ششم . شاعران عکاسا نند. نتیجه ÛŒ کا رشان بعد از چاپ معلوم Ù…ÛŒ شود. (با رتوش یا بی رتوش ØŸ توÙیری ندارد!)
Ù‡Ùتم . رد ٠نگاه ٠خواننده را Ú¯Ù… کرده اند Ùˆ لای نقطه چین ها Ù†Ùس Ù…ÛŒ کشند Ùˆ ٠توی ٠گیومه ها ادای ٠هم را در Ù…ÛŒ آورند. ( Ù†Ùسی Ú©Ù‡ از لای ٠نقطه چینا بالا بیا د ØŒ مثه Ù†Ùسیه Ú©Ù‡ از جای ٠دیگه در بیاد. )
هشتم . شاعر ان دیکتاتور Ùˆ دیکتاتور های شاعر از یک خمیره ا ند. Ùقط چشم ٠دیدن ٠خودشان را دارند Ùˆ ٠والسلام.
نهم . نقد ØŒ نام Ù…ÛŒ شود. نام ØŒ گاهی نان Ù…ÛŒ شود ØŒ گاهی هم نمی شود. اما ... نقد ٠نام نان نمی شود . چماق Ù…ÛŒ شود بر Ù…ÛŒ گردد بر سر ناقد. معما : Øالا بگوئید : نقد ٠نام ØŒ نان ٠کیست؟
دهم . شاعران ٠اخته ØŒ زغال اخته خیلی دوست دارند. ( خواننده ÛŒ سوم : آهان ... پس بگو ... واسه همین اینقده هسته مسته اÙتاده لای ٠جمله هاشون! عجب ... Ú©Ù‡ اینطور! منتقد ٠دوم : نه جانم ! اینا هسته نیس! هسته ها رو قورت دادن رÙت Ù¾ÛŒ کارش ! ا...ینا .. بابا جونم نقطه س ا...ÛŒ..Ù† ...ج...Ùˆ ... ر ... ÛŒ! Øالی شدی پسر جون ØŸ )
یازدهم . شاعران ٠پسا مدرن پس می روند با کله! ( جلوتو بپا مشتی!)
...
دوازدهم . سر ٠این پیچ کمی هم از عوارض/اوارز بگوئیم ، بد نیست :
ال٠. عوارض/اوارز نقل قولیسم : رنج ٠بی Ù Øد ٠شاعر در علامت ٠نقل ٠قول.
لام . عوارض/اوارز پست مدرنیسم : زبان شاعر کج Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ù Ù‡ÛŒ Ù…ÛŒ گوید : جÙنگیات از نگاه پدرم. آیه Ùˆ سوره های ٠نو از خودم.
میم . عوارض/اوارز منتقد یسم : تا ابدالاباد گنده گوزی های شاعرانه Ùˆ ٠رÙیق بازی ٠من!
جیم : باشد تا بعد! جیم شو Ùˆ پائین را نگاه Ú©Ù† Øالا ( Ø·ÙÙ„Ú©ÛŒ ! Ù†Øسی جنس گرÙتتش یا Ù†Øسی ٠عد د ):
سیزده . پیام ٠شاعر به شاعره : کنکاش های موشی موشی
یه بوس بده ØŒ Ùروغ میشی
چهاردهم . پند ٠شاعر به خودش : تا تنت گرم است شعری بنویس ، از آب و آتش و یخ و چما ق نترس . نلرز! ( هووووووووهووووو شاعر بیچاره ! نمیدونه دوره چریک مریکی سر اومده.)
پانزدهم . تعری٠٠شعر : Ú†Ù„ تکه دوزی . ماغ کشیدن های Ù¾ÛŒ در Ù¾ÛŒ یا Ù‚ÛŒ در Ù‚ÛŒ ( Ùرقی نمی کند) . روز ٠خود را رونق بخشیدن یا دادن ( نوعش ØŸ ) . پرده پوشی های آگاهانه . (عجب Ø¢ ...) . تیغ ٠دو دم . Ùقط در قبضه ÛŒ بعضی ها. Ùˆ به معر رجوع شود!
شانزدهم . آیندگان : گردن غازشو ببین
دÙÙ… ٠دراز شو ببین
آچین و ٠واچین
یه پاتو و رچین !
Ù‡Ùدم . Ùقط آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
هیجدهم . Ùقط Ùˆ Ùقط آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
نوزدهم . Ùقط Ùˆ Ù Ùقط Ùˆ Ùقط Ùˆ Ùقط Ùˆ .................................................. آیندگان Ù…ÛŒ دانند!
بیستم . بر و بابا.................................................... درتو تخته کن! ما رو سر کار گذاشتی
دوم قسمت Ù
اول . شعر تÙا له دارد. زباله دا رد.
شعر تÙا له ندارد. زباله دا رد.
شعر تÙا له دارد. زباله ندا رد.
شعر تÙا له ندارد. زباله هم ندا رد.
پس زدی که نرم ؟ پس نمی زنم، میرم:
دوم . شاعر وراج : ببخشید ! زباله دانی کجاست؟
سوم . شاعر Ú©Ù… Øر٠: ظرÙÛŒ بیار Ùˆ تÙاله هام ببر!
چهارم . منتقد راستگو : مخاطبش شاعر ٠وراج : زبالدانی اینجاست رÙیق ! خوش آمدی توی اتاق ٠من!
پنجم . منتقد راستگو : مخاطبش شاعر Ú©Ù… Øر٠: بنازم عجب تÙاله ای!
ششم . منتقد دروغگو : مخاطبش شاعروراج : زبالدونی واسه چی میخوای ؟ تو که شعرت مثه الکل صد در صد خالصه!
Ù‡Ùتم . منتقد دروغگو : مخاطبش شاعرکم Øر٠: ما Ú©Ù‡ تÙاله ای ندیدیم. هر Ú†Ù‡ دیدیم عصاره Ùˆ عسل.
هشتم . ناشر : با زباله ØŒ بی زباله. با تÙاله، بی تÙاله ... واسه ÛŒ ما توÙیری نداره. نقدی باشه چاپ Ù…ÛŒ کنیم. ( عجب موش مرده ای این یارو..ها.........)
نهم . خواننده : تÙاله Ùˆ زباله به روایت اسطوره لای برگ های Ù "اظهر من الشمس " Ù…ØÙ„ÛŒ از اÙعراب ندارد. به اداره ÛŒ شهرداری رجوع کنید!
دهم . کودکان ٠مرگند ØŒ شاعران Ù ØªØ³Ø§Ù…Ø Ùˆ تساهل. خدایان ٠شهرداری Ùˆ زباله.
یازدهم . شاعر وراج : با کیلو کیلو Øر٠، خواننده را جز Ùˆ ولز بده ØŒ شاعر شو! (بابا ای والا!)
دوازدهم . شاعر Ú©Ù… Øر٠: مثل شعر ٠بکر ØŒ باکره Ùˆ ٠نجیب باش. ( نمیری الهی دخترک!)
سیزدهم . تصویری از شاعر وراج : چانه هزار چارک. چونه هزار من. چک و ٠چونه طبق طبق . (سگا به دورش وق و ٠وق).
چهاردهم . تصویری از شاعر Ú©Ù… Øر٠: طرÙÛŒ Ú©Ù‡ توئی ØŒ شاعری هست Ú©Ù‡ منم. ( خوب شد Ú©Ù‡ Ú¯Ùتی! ما نمی دونستیم بخدا).
پانزدهم . Ø¢ نا تومی ٠شاعر وراج : دهان Ø´Ú©Ù„ ٠در و٠دروازه یا غار، رگ های گردن ØŒ گاهی به اندازه ÛŒ کابل رادیو یا تلویزیون یا کامپیوتر یا تلÙÙ† -البته اگر موبایل نباشد - یا همه با هم. Ø´Ú©Ù… Ø´Ú©Ù„ توپ یا بشکه، در هر دو صورت پر از باد.
شانزدهم . Ø¢ نا تومی ٠شاعر Ú©Ù… Øر٠: لب قیطانی . دهان نخودی . سر کبکی. گردن قورباغه ای. قور..............قور............... تا ابدالآباد .
Ù‡Ùدهم . صدای ٠شاعر وراج : موجتان را عوض نکنید، پارازیت از ماست!
( Ù†Ú¯Ùتم ØŸ از شماست Ú©Ù‡ بر شماست!)
هیجدهم . صدای ٠شاعر Ú©Ù… Øر٠: یک کلمه ØŒ سه نقطه ØŒ چند سکته... دو باره از نو : چند نقطه ØŒ سه سکته ØŒ یک کلمه .... دو باره از نو : یک سکته ØŒ سه نقطه ØŒ یک کلمه .... دو باره از نو.... (سر کاریه؟ )
نوزدهم . خواهش ٠شاعر از شاعره :
چین چین ٠موهاتو برم
غمزه ی ٠چشماتو برم
قامت ٠رعناتو برم
لبتو برم...... لبتو برم
اگه بدی ... بهت می گم :
آی چه لبی ... آی چه لبی
بیستم . خواهش ٠شاعره از شاعر :
چین چین ٠موهامو برو
غمزه ی ٠چشمامو برو
قامت ٠رعنامو برو
قدمو برو ..... لبمو برو
وقتی میری ، یواشی برو
یواشی برو ، یواشی نگو-
بلند بگو : غروب شده
آهوی ٠من ØŒ Ùروغ شده
استکهلم
ششم Ùوریه دوهزار Ùˆ شش