- رباب Ù…ØبMoheb
سقوط و سکوت
منم
- که نشسته ام -
یا یخ ٠سالها را ساعت های ٠کشدار آب نمی کنند
Ú©Ù‡ خاک در کار Ù Ù†ÙÛŒ خویش به Ø¢Ùتاب غایب دل سپرده است
و من
به بادی اگر
– که سازگار ؟
باد اگر که سازگار باشد ، که باد نیست )
گلوی توست Ú©Ù‡ به پیشواز تیغ نرÙت
تا الماس سینه ات در Ù†Ùس خواب های شیشه ایت –
توٌهم باد را به گور ببرد )
منم
- که نشسته ام -
ترک خورده از رؤیا ها ی کودکیم
یا شرم کابوس های پریده رنگ ،
رنگ سقوط و سکوت می زند عبور ساده َ گیوتین را بر
سری که
خم شد و باد را ند ید؟
( سر ی که خم شد و باد را ند ید ، که دیگر سر نیست
سکوت توست ، بالای قامتت -
قندیل سالها نشسته - در قیامت چشمهای تو)
منم
- که نشسته ام -
یا یخ ٠سالها را ساعت های ٠کشدار آب نمی کنند
Ú©Ù‡ خاک در کار Ù Ù†ÙÛŒ خویش به Ø¢Ùتاب غایب دل سپرده است
و من
به بادی اگر
– که سازگار ؟
باد اگر که سازگار باشد ، که باد نیست )
گلوی توست Ú©Ù‡ به پیشواز تیغ نرÙت
تا الماس سینه ات در Ù†Ùس خواب های شیشه ایت –
توٌهم باد را به گور ببرد )
منم
- که نشسته ام -
ترک خورده از رؤیا ها ی کودکیم
یا شرم کابوس های پریده رنگ ،
رنگ سقوط و سکوت می زند عبور ساده َ گیوتین را بر
سری که
خم شد و باد را ند ید؟
( سر ی که خم شد و باد را ند ید ، که دیگر سر نیست
سکوت توست ، بالای قامتت -
قندیل سالها نشسته - در قیامت چشمهای تو)