عکس های رتوش شده را نبش قبر مي کنم
زن يا مرد. هفت ساله يا هفتاد ساله ،
فرقي نمي کند
در سايه ی ِ دروغهاشان پير شده اند –
ملوانان ِ خسته ی ِ ساحل همه ی ِ دريا ها






...

در ساحل ِ همه ی ِ دريا هاش نشسته
نفي ِ سايه مي کند با زبان ِ دروغهاش
ملوان ِ خسته ی ِ بي سايه
پای ِ ميز کار
با پرنده ی ِ ناشناسي در دست
و گلي از فصل های ِ غريبه آشنا
فرقي نمي کند
عکس های رتوش شده را نبش قبر مي کند
زن يا مرد. هفت ساله يا هفتاد ساله
فرقي نمي کند،
پولورايد ِ بي رتوشي از او بگير!

رباب محب

استکهلم/ اول سپتامبر دوهزار وشش





--------------------------------------------------------------------------






(رِ د ̊ ) کسي که پشت سر يا بر ترک ديگري سوار شده باشد. تابع،[ ع.. ] ردف – ا. ص

هرچيزی لازم باشد، آخر هر چيزو نيز به معني کفل، سرين ،ارداف جمع. در اصطلاح علم عروض يکي از حروف عله ی ِ ساکن « الف. واو . ی » که در شعر پيش از حرف روی بياورند، مانند الف درکلمه ی خساب و کتاب. و واو در کلمه ی شکور و صبور. و « ی » در کلمه ی حسيب و نصيب


(فرهنگ فارسي. عميد چاپ اول سال 2537 ناشرانتشارات امير کبير. ص1037)



کي –
با
شم؟
کجا
با
شم؟
پس کي و کجا خودم باشم؟

حالا که اين « مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا » تنها نبود که کشت مرا –
بر ترک ِ ديگری سوار شدن . سوار شدن بر ترک ِ ديگری.
بر ترک ِ ديگری سوار شدن بود. سوار شدن
بر
ترک ِ
ديگری.

بر ترک ِ ديگری ، ديگری شدن. شدن برای ديگری شدن –
قفس بود بر ترک ِ ديگری ، ديگری شدن.
...
...

بر ترک ِ ديگری ، حالا که مي دوم که خودم باشم،
قدم قدم قدم ... کجاست ،
قدم
کجاست
برای دست ِ
اين عصا؟
â–¡