ای آتش ٠گداخته! ای Ú©Ùرد! / رضا مقصدی
ای آتش ٠گداخته ! ای کرد !
ميراث دار ٠شعله ور ٠شور ٠سر بلند !
من گيلکم
....
،ای آتش ٠گداخته! ای Ú©Ùرد!
از کردستان دلم برای Ùرزاد کمانگر
رضا مقصدی
زيبايی ٠ترانه ی جاری!
اين شعر را برای تو می گويم
ديشب شکوه ٠عاطÙÙ‡ ات را گريستم.
با جان ٠شاعرانه ترين Ù„Øظه های تو
تا اوج ٠عاشقانه ترين واژه، زيستم.
وقتی Ú©Ù‡ در برابر Ù Ùرياد ٠بامداد
چشم تو از سپيده، سخن Ú¯Ùت
ديدم چه عاشقانه، چه زيبا
خورشيد را به شانه ÛŒ Ùردا گذاشتی.
شادابی ٠شقايق ٠عاشق !
اين شعر را برای تو می گويم
با يک مداد ٠تلخ ٠تپنده
با يک مداد ٠درد که می گويد:
از سينه ی صميمی ٠لاهيجان
تا گريه ی ستاره ی کردستان
تنها
ÙŠÚ©
آه
Ùاصله ست.
ای آتش ٠گداخته ! ای کرد !
ميراث دار ٠شعله ور ٠شور ٠سر بلند !
من گيلکم
بوی بهار نارنج
در لابلای واژه ی سبزم چکيده است.
آنسان که در ترانه ات ، چشم ٠زمانه ام
زيبا تر از صدای تو شعری نديده است.
بگذار از طراوت ٠سبز ينه های چای
در جان ٠بيقرار و٠دل٠٠چاک چاک ما
يک شاخه گل به نام تو بگذاريم.
بگذار "عشق" را
در آخر ٠کلام ٠تو بگذاريم.
کلن ۲۲ ارديبهشت ۸۹
Reza.maghsadi@gmx.de