ولی هوای شهر، بوی شبدر می داد

...


شیهه ی بهمن

مجید نفیسی

در شهر تو، شبدرها

کی شیرین می شوند؟

در سرزمین من، آن سال

در سردی بهمن رسیدند.

من، اسب سفیدی را ندیدم

که می گفتند

بر دروازه بسته شده

به انتظار ناجی موعود.

ولی هوای شهر، بوی شبدر می داد

و پره ی بینی ها

و سینه ی دشت ها

از همیشه، فراختر می نمود

و شهر، یک صدا شیهه می کشید.


15 ژانویه 1986