تسلیم نگردید به دیوار اسارت
اسطوره ی عصیان شد،ازاد و رها رفت



...
خدامراد فولادی

با یاد فروغ فرخزاد

در سالگشت مرگ او


...

جاوید صدا



ان یار که از دایره ی فرصت ما رفت

بیگانه چه داند که برین خانه چه ها رفت



یک جرعه چشیدیم ز پیمانه ی نابش

اوازه ی هشیاری ما تا به کجا رفت



یک واژه به گویایی صد دفتر معنی

از دفتر پرپر شده گلواژه ی ما رفت



ایینه ی خوب و بد رخساره ی انسان

از دست دریغ اینه ی چهره نما رفت



در حوصله ی هستی مرداب نگنجید

با هیات ابر امد و با صاعقه ها رفت



تسلیم نگردید به دیوار اسارت

اسطوره ی عصیان شد،ازاد و رها رفت



از خاطره اش پاک نشد عادت پرواز

بالید چو فواره و تا اوج هوا رفت



ققنوس ِ ز خاکستر خود زاده دگر بار

در فصل زمستان ستم،بال گشا رفت



بوی خوش یک لحظه گلستان وجودش

همراه بهار امد و با چلچله ها رفت



پژواک عبورش ز گذرگاه شباهنگ

پیچید به کهپایه و جاوید صدا رفت.